موید حسینی صدر
کارشناس اقتصادی
همانگونه که خوش بینی افراطی آسیب زاست، بدبینی افراطی نیز باعث از بین رفتن امید میشود. برهمین اساس، رئیسجمهوری و دولتی که درآینده نزدیک مسئولیت اداره کشور را برعهده میگیرد باید با نگاهی واقع بینانه به کمبودها و توانمندیهای اقتصاد ایران، اقدام به برنامهریزی کند.
با وجود شدیدترین تحریمها و همچنین شیوع کرونا، اقتصاد ایران توانست به مسیر خود ادامه دهد. هرچند ضعفها و کمبودهای بسیاری درحوزه اقتصاد دیده میشود، اما باوجود تمام ریسکهای بیرونی توانست این دوره را پشت سربگذارد. با این حال اقتصاد ایران دارای مشکلات متعددی است که دولت باید نسبت به این مشکلات زیرساختی اقدام کند. دراین زمینه نقصان مقرراتی و عملیاتی در حوزه تولید و تجارت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. پایین بودن بازدهی دربخشهای تولیدی بهدلیل مشکلات داخلی و تحریمها باعث شده است تا واسطه گری دراقتصاد ایران به تولید ارجحیت یابد. این درحالی است که دربخش تجارت خارجی نیز موانع بسیاری داریم که بخشی از آنها با اصلاح قوانین و بخش دیگر با رفع محدودیتهای تحریم قابل حل است.
اما درمقابل اقتصاد ایران توانمندیهای بسیار زیادی دارد که باید با نگاه منصفانه به آنها نگریست. هم اکنون ایران درتولید بسیاری از کالاهای اساسی مانند فولاد، مس، آلومینیوم، محصولات پتروشیمی و... زیر ظرفیت واقعی خود تولید میکند که با یک برنامهریزی دقیق میتوان ظرفیت این محصولات را دو برابر کرد. با این حال و همانگونه که اشاره شد دربسیاری از این کالاها با وجود ظرفیت بالای تولید و مازاد، سهم اندکی در تجارت جهانی آنها داریم همانگونه که از نظر دارا بودن ذخایر و تولید گاز رتبه قابل توجهی داریم ولی در تجارت جهانی گاز سهمی نداریم.
بهنظر میرسد رئیسجمهوری دولت سیزدهم دربسته نجات خود باید اولویت را به از بین بردن بیثباتیها در حوزه اقتصادی و سیاسی بدهد. هم اکنون مهمترین معضل اقتصاد ایران که روی تمام حوزهها از جمله تولید، اشتغال و تجارت تأثیر دارد، بیثباتی است. بنابراین نخستین گام در دولت آینده باید تلاش برای بازگشت ثبات به کشور باشد که بخش عمده آن در حوزه سیاسی قابل دستیابی است. درواقع ایجاد یک فضای همدلی و وفاق ملی میان تمام جناحها و گروهها و توقف تخریبهای غیرمنصفانه یکدیگر بیشترین کارایی را دراین زمینه خواهد داشت. درشرایط فعلی کشور و اقتصاد آن ضربات شدیدی از عدم وفاق ملی متحمل شده است. هرچند بهطور قطع میان جناحها و جریانهای سیاسی اختلاف دیدگاه وجود دارد، اما این اختلاف دیدگاه نباید به جوی غیراخلاقی منجر شود.
یکی از مسائلی که از اهمیت زیادی برخوردار است، افرادی هستند که کابینه و بدنه اجرایی دولت را تشکیل میدهند. درواقع هم بکارگیری مهرههای قدیمی و هم تغییر بنیادی این بدنه آثار مثبتی درپی نخواهد داشت. برهمین اساس بهترین راهکار تلفیق مدیران باتجربه و تکنوکرات درکنار مدیران جوان و باانگیزه است که بهترین کارایی را به همراه خواهد داشت.نکته دیگری که باید دربسته نجات اقتصاد ایران وزن بالایی به آن داده شود، چگونگی تعامل با سایر کشورهاست. باید بپذیریم که بدون تعامل گسترده و البته براساس اقتدار و عزت نمیتوان به دروازههای شکوفایی اقتصاد رسید؛ ضمن اینکه باید به توانمندیهای داخلی اهمیت داد، ولی این نگاه که تمام کالاها را از نو درکشور تولید کنیم هم کار درستی نیست و باید از تجربه، تکنولوژی و سرمایه سایر کشورها استفاده کرد.درسیاست خارجی باید عملگرا بود و از شعارگرایی پرهیز کرد. تمام جناحهای سیاسی باید به این تفاهم برسند که تنها براساس منافع روابط خارجی خود را تنظیم کنیم. برهمین اساس کشورهایی که درعمل به ایران کمک میکنند در زمره دوستان و کشورهایی که باوجود ظاهر هیچ کمکی به ما نمیکنند در لیست غیردوستان قرارگیرند.دراین زمینه باید به بیانات رهبر معظم انقلاب تمسک جست. براساس فرمایشات ایشان، سیاست خارجی کلان جزو اختیارات نظام است. بنابراین وقتی تیمی برای مذاکره در سطوح بالا درحال انجام مأموریت است، تخریب این تیم تنها باعث میشود تا به منافع ملی و نظام ضربه وارد شود. باید به این نکته توجه کرد که تمام کسانی که برای انتخابات پیش رو کاندیدا شدهاند، جزو مدیران شناخته شده همین کشورهستند و تخریب غیرمنصفانه هریک ازآنها به صلاح نیست؛ در صورتی که فضای کشور به سمت اخلاق حرکت کند به طور قطع آثار مثبت بسیاری به همراه خواهد داشت.
∎
کارشناس اقتصادی
همانگونه که خوش بینی افراطی آسیب زاست، بدبینی افراطی نیز باعث از بین رفتن امید میشود. برهمین اساس، رئیسجمهوری و دولتی که درآینده نزدیک مسئولیت اداره کشور را برعهده میگیرد باید با نگاهی واقع بینانه به کمبودها و توانمندیهای اقتصاد ایران، اقدام به برنامهریزی کند.
با وجود شدیدترین تحریمها و همچنین شیوع کرونا، اقتصاد ایران توانست به مسیر خود ادامه دهد. هرچند ضعفها و کمبودهای بسیاری درحوزه اقتصاد دیده میشود، اما باوجود تمام ریسکهای بیرونی توانست این دوره را پشت سربگذارد. با این حال اقتصاد ایران دارای مشکلات متعددی است که دولت باید نسبت به این مشکلات زیرساختی اقدام کند. دراین زمینه نقصان مقرراتی و عملیاتی در حوزه تولید و تجارت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. پایین بودن بازدهی دربخشهای تولیدی بهدلیل مشکلات داخلی و تحریمها باعث شده است تا واسطه گری دراقتصاد ایران به تولید ارجحیت یابد. این درحالی است که دربخش تجارت خارجی نیز موانع بسیاری داریم که بخشی از آنها با اصلاح قوانین و بخش دیگر با رفع محدودیتهای تحریم قابل حل است.
اما درمقابل اقتصاد ایران توانمندیهای بسیار زیادی دارد که باید با نگاه منصفانه به آنها نگریست. هم اکنون ایران درتولید بسیاری از کالاهای اساسی مانند فولاد، مس، آلومینیوم، محصولات پتروشیمی و... زیر ظرفیت واقعی خود تولید میکند که با یک برنامهریزی دقیق میتوان ظرفیت این محصولات را دو برابر کرد. با این حال و همانگونه که اشاره شد دربسیاری از این کالاها با وجود ظرفیت بالای تولید و مازاد، سهم اندکی در تجارت جهانی آنها داریم همانگونه که از نظر دارا بودن ذخایر و تولید گاز رتبه قابل توجهی داریم ولی در تجارت جهانی گاز سهمی نداریم.
بهنظر میرسد رئیسجمهوری دولت سیزدهم دربسته نجات خود باید اولویت را به از بین بردن بیثباتیها در حوزه اقتصادی و سیاسی بدهد. هم اکنون مهمترین معضل اقتصاد ایران که روی تمام حوزهها از جمله تولید، اشتغال و تجارت تأثیر دارد، بیثباتی است. بنابراین نخستین گام در دولت آینده باید تلاش برای بازگشت ثبات به کشور باشد که بخش عمده آن در حوزه سیاسی قابل دستیابی است. درواقع ایجاد یک فضای همدلی و وفاق ملی میان تمام جناحها و گروهها و توقف تخریبهای غیرمنصفانه یکدیگر بیشترین کارایی را دراین زمینه خواهد داشت. درشرایط فعلی کشور و اقتصاد آن ضربات شدیدی از عدم وفاق ملی متحمل شده است. هرچند بهطور قطع میان جناحها و جریانهای سیاسی اختلاف دیدگاه وجود دارد، اما این اختلاف دیدگاه نباید به جوی غیراخلاقی منجر شود.
یکی از مسائلی که از اهمیت زیادی برخوردار است، افرادی هستند که کابینه و بدنه اجرایی دولت را تشکیل میدهند. درواقع هم بکارگیری مهرههای قدیمی و هم تغییر بنیادی این بدنه آثار مثبتی درپی نخواهد داشت. برهمین اساس بهترین راهکار تلفیق مدیران باتجربه و تکنوکرات درکنار مدیران جوان و باانگیزه است که بهترین کارایی را به همراه خواهد داشت.نکته دیگری که باید دربسته نجات اقتصاد ایران وزن بالایی به آن داده شود، چگونگی تعامل با سایر کشورهاست. باید بپذیریم که بدون تعامل گسترده و البته براساس اقتدار و عزت نمیتوان به دروازههای شکوفایی اقتصاد رسید؛ ضمن اینکه باید به توانمندیهای داخلی اهمیت داد، ولی این نگاه که تمام کالاها را از نو درکشور تولید کنیم هم کار درستی نیست و باید از تجربه، تکنولوژی و سرمایه سایر کشورها استفاده کرد.درسیاست خارجی باید عملگرا بود و از شعارگرایی پرهیز کرد. تمام جناحهای سیاسی باید به این تفاهم برسند که تنها براساس منافع روابط خارجی خود را تنظیم کنیم. برهمین اساس کشورهایی که درعمل به ایران کمک میکنند در زمره دوستان و کشورهایی که باوجود ظاهر هیچ کمکی به ما نمیکنند در لیست غیردوستان قرارگیرند.دراین زمینه باید به بیانات رهبر معظم انقلاب تمسک جست. براساس فرمایشات ایشان، سیاست خارجی کلان جزو اختیارات نظام است. بنابراین وقتی تیمی برای مذاکره در سطوح بالا درحال انجام مأموریت است، تخریب این تیم تنها باعث میشود تا به منافع ملی و نظام ضربه وارد شود. باید به این نکته توجه کرد که تمام کسانی که برای انتخابات پیش رو کاندیدا شدهاند، جزو مدیران شناخته شده همین کشورهستند و تخریب غیرمنصفانه هریک ازآنها به صلاح نیست؛ در صورتی که فضای کشور به سمت اخلاق حرکت کند به طور قطع آثار مثبت بسیاری به همراه خواهد داشت.
نظر شما