صاعقه جان زن ۵۵ ساله شالیکار را گرفت و پنج زن دیگر را مجروح کرد. این در حالی است که چند روز قبل هم یک زن ۳۹ ساله دامدار در سیاهکل موقع چرای گوسفندان بر اثر اصابت صاعقه جان باخته بود.

باران برای شالیکار یعنی رحمت. سال خشکسالی شالیکار را به خاک سیاه می‌نشاند. شوق رحمت که به جان مزرعه شالیکاری بیفتد، دیگر کسی جلودار زنان شالیکار نیست. کارگران مزرعه شالی از باد و باران هراس ندارند و به چیزی جز ثمر رسیدن محصول فکر نمی‌کنند.

محترم صفری و دوستانش هم با غیرت مثال زدنی شان، همان شالیکار‌هایی بودند که حتی در روز بارانی دست از کار نکشیدند. کسی نمی‌دانست تصویر زیبای شالیزار که در امتداد آن منتهی می‌شد به آسمان کبود ابری، با مرگ محترم ۵۵ ساله رنگ عزا به خود بگیرد.

 

 

مرگ زن ۵۵ ساله در مزرعه شالیکاری

در روستای گالش محله بخش مرکزی شهرستان رشت ولوله حادثه تلخی که برای شش زن روستایی افتاد، هنوز برپاست. پارچه‌های مشکی بر در خانه محترم صفری آویزان است و از خانه شان نوای قرآن به گوش می‌رسد.

بعد از ظهر روز جمعه ۱۷ اردیبهشت امسال، در هوای ابری و بارانی ناگهان صاعقه‌ای شدید بر سر مزرعه شالیزار فرود آمد و دقیقا همان موقع محترم و پنج زن روستایی دیگر در حال کار در شالیزار بودند که مورد اصابت صاعقه قرار گرفتند و در این حادثه محترم صفری جان خود را از دست داد.

 

 

 

 

آقای مرادی برادر همسر محترم صفری در مورد جزئیات این حادثه  گفت: «در حال کار در اطراف همان مزرعه بودیم که ناگهان صدای داد و فریاد زن‌های شالیکار را شنیدیم. قبل از آن صاعقه شدیدی زده بود که به شش خانم اصابت کرده بود که مشغول کار در شالیزار بودند. یکی از آن‌ها همسر برادر من بود. سریع خودمان را به محل حادثه رساندیم و با اورژانس تماس گرفتیم، اما اورژانس خیلی دیر آمد و امکانات بهداری روستا هم کم بود و کاری از دستشان برنیامد. صاعقه به گردن خانم برادرم اصابت کرده بود و پشت گردن او را کاملا سوزانده بود.»

هیچ تدبیری برای مواجه شدن با صاعقه وجود ندارد

در مزرعه‌های محل کار این شالیزاران صاعقه گیر وجود ندار.. مرادی در ادامه در این مورد گفت: «قبلا شنیده بودیم که صاعقه موجب آسیب زدن به افرادی در روستا‌های اطراف شده بود. اما این اتفاق تا به حال برای اهالی روستای ما نیفتاده بود. اطلاع رسانی در مورد آب و هوا مناسب و دقیق نیست. ستون‌های صاعقه گیر هم در شالیزار‌ها وجود ندارد. علاوه بر این ما از امداد رسانی بعد از این حادثه گلایه داریم. اورژانس خیلی دیر به محل حادثه رسید و شاید اگر زودتر می‌رسید این اتفاق نمی‌افتاد. امکانات ضعیف بهداری هم از سمت دیگر سبب شد که جان همسر برادرم نجات پیدا نکند.»

به جز محترم صفری که ساعتی بعد از حادثه جان خود را از دست داد، پنج زن روستای دیگر هم در این حادثه مصدوم شده و راهی بیمارستان شدند.