او در میان کتابها و مقالات متعدد همیشه به ایران نگاه میکرده است و جای مهمی برای آن در میان نوشتههای خود قائل بوده است. درس خواندن در رشته حقوق و داشتن اطلاعات گسترده در زمینه ادبیات باعث ایجاد نگاهی متفاوت در برخورد با مسائل در او شدهاست. دکتر شفیعی کدکنی نیز درباره او میگوید: ((اگر چندین نفر را با سلیقههای گوناگون بکوبند و ترکیب کنند، ممکن است یک محمدعلی اسلامی ندوشن دربیاید، اگر ذوق خاص او را داشته باشند.))
خودشناسی، دفاع از ریشه و کسب آگاهی نسبت به تاریخ (۱):
(([مصاحبه کننده:] آقای دکتر اسلامی ندوشن! در کارهای شما اصالتی وجود دارد، اصالتی از نوع سنت و معنا. شما همواره از یک سنت حرف میزنید. پیداست که شما از دل یک سنت برآمدهاید و خودتان نیز تا حدودی از زوایای مثبت و دارای رهاورد یک سنت دفاع میکنید. البته دفاع شما، از نوع دفاعهای ایدئولوژیک نیست، بلکه میتوانم بگویم محک شما چیزی جز خود سنت نیست. به نظر میرسد که این سنت، در دنیای امروز یک خط ناخواناست. حقیقت این است که زیاد مفهوم نیست، چون جهان جدید از سنت عبور کرده است. سوال این است که دنیای گریزان از سنت و معنا، به کجا میرود یا میخواهد به کجا برود؟
[دکتر اسلامی ندوشن:] نه، من از سنت دفاع نمیکنم. چیزی که شما به آن میگویید: دفاع از سنت، از نظر من دفاع از ریشه است. اگر در مواردی، اشاره به این موضوع داشتهام، به این منظور بوده که ریشهها از دست نرود، البته ریشهها نباید مانع از آن باشند که ما متجدد یا صنعتی و نو بشویم و اقتصاد جدید داشته باشیم. چنین چیزی را نمیخواهم بگویم.
اما همین ریشهها هست که درواقع کار را روی یک پایه قرار میدهد، مملکت را، از گذشته دوری که در آن بوده و در آنجا افتاده است ریشهکن نمیکند. ولو بهطور ناآگاه ما به طرف آن کشیده میشویم. به چنین گذشتهای نمیتوان پشت کرد و نمیتوان رهایش کرد. اگر چنین کاری بکنیم، در فضا معلق میمانیم. منظور من دقیقا این است که دست از ریشه کشیده نشود.
من همیشه از دو چیز صحبت کردهام: یکی ریشه است و دیگری هماهنگ شدن با دنیای امروز. این دو باهم مغایر نیستند و باید همراه باشند. ما ناچاریم که با دنیا همراه و همقدم بشویم. در عین حال، باید ریشههای خودمان را حفظ کنیم تا یک دفعه از جا کنده نشویم. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آهنگ کار از دست میرود. بنابراین، باید روی این دو پایه حرکت کرد.
به همین دلیل است که من معتقدم تاریخ ایران باید شناخته شود و مورد مداقه قرار گیرد. همچنین باید به ادبیات و فکر ایرانی توجه کرد و دانست که چیست و چگونه است. البته اگر نقایصی هم هست، در صورتی که اصلاح شدنی است، اصلاح شود و چیزهایی که مناسب حال امروز نیست، کنار گذاشته شود و آگاهی تاریخی برای جامعه ایرانی حاصل شود، تا روی یک خط روشن حرکت کند. این چیزی است که این کشور قاعدتاً باید به آن برسد. نوعی خودشناسی و یافتن پاسخ به این پرسش هاست که: ما کیستیم و چیستیم؟ وگرنه گمشده خواهیم بود، کما اینکه این علائم گمشدگی و سرگردانی دیده میشود. مثالش هم این است که یک دفعه از تجدد افراطی سابق به ضد آن روی میآوریم.
این، به خاطر آن است که ریشهها درست به حساب آورده نشدهاند، تا معلوم شود که چه باید باشند. [...] ))
سطحیگرایی و سرعتگرایی در زندگی جدید(۱):
(([مصاحبهکننده:] ما در گذشته برای انجام دادن کارهای روزمره خودمان از بازکردن در خانهمان تا رفتن به محل کار نیاز به وقت معین داشتیم. این وقت معین در شرایط عادی نزدیک به ۱۰ برابر کمتر شده است و انسان به زمان زیادی دست یافته است. اما سوال این است که این وقت و زمان زیادی چگونه صرف میشود؟ آیا کار جدیدی در این زمان صورت میگیرد یا اینکه صرفا ریتم و آهنگ زندگی به هم خورده است؟
[دکتر اسلامی ندوشن:] انسان توانسته است وقتهای زیادی را نصیب خود کند، ولی همان وقت را به کار دیگری مصروف میدارد. از لحاظ جمع کار، در صورتی که محاسبه شود، امروزه در یک روز به اندازه چند روز-به نسبت گذشته-کار انجام میشود و به خیال ما، این شرایط به معنای بازده بیشتر است، چون زمان را درهم شکستهایم و توانا شدهایم تا کاری را که در عرض ۱۰ روز انجام میدادیم در نصف روز به انجام برسانیم. ولی مسئله این است که چه چیزی عاید میشود؟ در شرایط جدید با تغییر و تحول، زندگی آنگونه نیست که آرام آرام و ذره ذره در وجود نفوذ کند و بهره معنایی بدهد. همه چیز با سرعت میگذرد و مسائل سرسری و تند عبور میکنند. البته انسان نسبت به گذشته بیشتر میبیند و بیشتر میشنود و با مسائل بیشتری از زندگی رو به رو میشود، ولی در مقابل، موضوع شتابزدگی و سطحیشدن در کار است. زندگی امروز، جذب زندگی را با خودش کمتر همراه دارد. برای مثال، در آمریکا، نوعی کتابخوانی جدید باب شدهاست. کتابی که در گذشته ۱۰ روز طول میکشید تا خوانده شود، با روشهایی که یاد میدهند، در کمتر از ۲ ساعت خوانده میشود. در این روش کاری نمیکنند جز اینکه روی موارد اصلی و بزنگاههای کتاب انگشت میگذارند و با سرعت بر عبارتها چشم میاندازند و سریع از یک موضوع به موضوع دیگر حرکت میکنند و بعد از ۲ ساعت کتاب را میبندند و دلخوشند که آن را خواندهاند.
... در شرایط جدید، ما چیزهایی را به دست آوردهایم و چیزهایی را هم از دست دادهایم، بشر امروز حرص فشردگی و مهار وقت را دارد و میخواهد که از زمان هرچه بیشتر بهرهوری کند ولو به قیمت اینکه به عمق هیچ امر نتواند برسد.))
*ادامه مطلب در یادداشت هفته آینده "عارف نظری" عضو سرویس فرهنگی مفدا شاهرود
۱-زندگی، عشق و دیگر هیچ- گفت و شنود با دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن- کریم فیضی- انتشارات اطلاعات
نظر شما