شناسهٔ خبر: 47047791 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

/کتاب و کتابخوانی/

«دوران کوران» عاشقانه‌ای در دل کرونا

«دوران کوران» روایتگر داستانی عاشقانه و اجتماعی در روزهای کرونایی است که نویسنده آن را بر اساس واقعیات ماه‌های اولیه شیوع ویروس کرونا به رشته تحریر درآورده است.

صاحب‌خبر -

همه‌گیری کرونا از جمله پدیده‌هایی است که این‌روزها سراسر جهان را با خود درگیر کرده است. این ویروس به تنهایی توانسته بر روی همه جنبه‌های زندگی بشر تأثیر گذارد. در میانه این همه‌گیری هنرمندان نیز از این موضوع غافل نمانده‌اند و در آثار خود به شکل‌های مختلفی به این پدیده پرداخته‌اند. در این میان نویسندگان مختلفی در ایران و جهان کتاب‌هایی با مضامین کرونایی به چاپ رسانده‌اند که مطالعه آن‌ها می‌تواند سرگرمی مناسب در خانه‌نشینی‌هایی باشد که این بیماری بر ما تحمیل کرده است. «دوران کوران» روایت‌گر یک داستان عاشقانه و اجتماعی در روزهای کرونایی است.

مهری عاقبتی، کارشناس اداره کل کتابخانه‌های خراسان رضوی، در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: «دوران کوران» نوشته سیدحسام‌الدین رایگانی داستانی عاشقانه و اجتماعی در روزهای کرونایی است که نویسنده آن را با تلفیقی از حقیقت و تخیل به رشته تحریر درآورده است. این کتاب توسط انتشارات کتابستان معرفت در ۳۱۳ صفحه و در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است.

وی ادامه داد: داستان این کتاب درباره پزشکی به نام نرگس است که با شیوع ویروس کرونا درگیر چالش‌های کار و زندگی و رویارویی با این بیماری کشنده و همه‌گیر می‌شود. نویسنده برای نگارش این رمان از همان روزهای شروع بیماری با کمک خواهرش که پزشک است، به مشاهده و تحقیق حال و روز بیماران و کادر درمان در بیمارستان‌های مسیح دانشوری، بعثت و بقیه‌الله تهران پرداخته تا بتواند ایده نوشتن رمان را در ذهن خود پرورش دهد.

کارشناس اداره کل کتابخانه‌های خراسان رضوی با بیان این‌که «به گفته رایگانی ۸۰ درصد این اثر برگرفته از واقعیت است»، تصریح کرد: هدف اصلی نویسنده از نوشتن این رمان بازتاب تلاش‌ها و سختی‌های کادر درمان و حال و روز بیماران در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی بوده است.

در بخشی از کتاب «دوران کوران» آمده است: «ساعت از ۱۰ شب گذشته است. اورژانس شلوغ‌تر از روزهایی شده است که می‌گفتند خیلی شلوغ است. پرستاران و پرسنل پذیرش بیمارستان سریع‌تر از حالت عادی کارشان را انجام می‌دهند که همین باعث شده آستانه صبر و تحملشان پایین‌تر بیاید. فتحی و یزدی در حال معاینه خانم جوانی هستند که رنگ صورتش پریده و لبش کبود شده است. یزدی سلام می‌کند و می‌گوید: سر زدم به آقای دکتر! بهتره حالش نگران نباش! دست تکان می‌دهم و تشکر می‌کنم. فتحی گوشی‌اش زنگ می‌خورد و از محیط اورژانس دور می‌شود. می‌خواهم قبل از هرکاری به تو سر بزنم چون احتمالاً الان بیدار شده‌ای، اما صدای فریاد یک نفر مانع از آمدنم به سمت بخش می‌شود. حالا سالن ساکت شده است و همه به‌سمت صدا برگشته‌اند...»

انتهای پیام

نظر شما