شناسهٔ خبر: 37364320 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه نسل‌فردا | لینک خبر

قصاص آرمان با مهلت یک ماهه خانواده غزاله به تعویق افتاد

معمای سر به مهر

صاحب‌خبر - آرمان پسر جوانی که سال ۹۲، دختری را که تصمیم به ازدواج با او داشت را به قتل رسانده بود، اما هیچ‌گاه درباره محل اختفای جسد حرفی نزده بود، یک ماه دیگر فرصت دارد به شبهات پرونده پاسخ دهد. به گزارش تسنیم، شروع آشنایی و ارتباط آرمان و غزاله به سفر خانوادگی در ترکیه برمی‌گردد که پس از آن این ارتباط به جدایی‌های مقطعی و چند باره و نهایتاً قتل غزاله منجر شد.12 بهمن 92 غزاله برای آخرین بار از خانه خارج و ساعاتی بعد، پس از ملاقات با آرمان، برای همیشه ناپدید می‌شود. پس از اعلام مفقود شدن غزاله توسط خانواده‌اش، پیگیری‌های پلیس، آن‌ها و خانواده‌اش را به آرمان می‌کشاند و او پس از دستگیری و در تحقیقات اولیه، تناقض‌گویی را کنار گذاشت و به قتل غزاله اعتراف کرد. آرمان در تحقیقات و بازجویی‌های اولیه گفته بود آن روز وقتی غزاله به خانه‌مان آمد و از تصمیم قطعی او برای جدایی و سفرش به خارج از کشور باخبر شدم، عصبانی شدم و بین ما درگیری ایجاد شد. پس از اینکه به زمین خورد و سرش به گوشه تخت برخورد کرد، چند ضربه با میله بارفیکس به سرش زدم و نهایتاً متوجه شدم نفس نمی‌کشد. جسد او را در چند لایه نایلون پیچیدم و داخل یک چمدان گذاشتم و آن را در سطل زباله‌ای نزدیک خانه انداختم. این، ادعاها و اعترافات آرمان در حالی بود که با وجود اعتراف، هیچ‌گاه نشان و اثری از جسد غزاله یافت نشد و جست‌وجوی طولانی در محل دپوی زباله‌ها در جنوب تهران هم کمکی به مأموران و خانواده غزاله نکرد تا این معما تا امروز سر به مهر بماند. آرمان در جلسه محاکمه از خانواده غزاله عذرخواهی کرد و با این جمله مادر غزاله روبه‌رو شد که «باید بمیری»! پدر غزاله هم با اشک و بغض تقاضای قصاص کرد و گفت مابه‌التفاوت دیه را می‌پردازیم. آرمان درباره آشنایی و ارتباط با غزاله گفته بود: من و غزاله نزدیک عید در سفری در ترکیه با هم آشنا شدیم. هر دو با خانواده‌هایمان به آن سفر رفته بودیم. بعد از آشنایی با تماس تلفنی با هم در ارتباط بودیم، اما بعد از مدتی در تهران همدیگر را دیدیم. رابطه ما چند بار به هم خورد و دوباره از نو شروع کردیم. من خیلی تمایلی به ادامه رابطه نداشتم، چون هم درسم ضعیف شده بود و در آستانه کنکور بودم و هم اینکه باید به اصرار پدر و مادرم رشته دندان‌پزشکی قبول می‌شدم. در نخستین جدایی‌مان چند بار پیگیری کردم، اما وقتی چند بار این اتفاق افتاد دیگر دنبال ماجرا را نگرفتم. وی ادامه داد: آن روز غزاله در واتس‌آپ به من پیغام داد و حالم را پرسید و قرار شد همدیگر را ببینیم. طبق معمول از مدرسه به خانه آمده بودم و به خاطر حساسیت، آنتی هیستامین مصرف می‌کردم. در حال استراحت و خواب آلودگی بودم که تماس ناموفق غزاله را روی گوشی‌ام دیدم. با او تماس گرفتم و گفت: می‌خواهم بیایم ببینمت. مادر و پدرم در خانه نبودند و از رفت و آمد غزاله به خانه ما اطلاع نداشتند. این مورد خط قرمزی بود که پدر و مادرم برایم مشخص کرده بودند و نمی‌توانستم از آن عبور کنم. اگر این کار را می‌کردم گوشی تلفنم را می‌گرفتند و من را تنبیه می‌کردند. آرتین برادرم را در اتاقش با ایکس باکس مشغول کردم و هدفون روی گوشش گذاشتم تا متوجه ورود غزاله نشود. غزاله آمد و با هم درمورد کار و مسافرت حرف زدیم. گفت: می‌خواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماس‌های بعدی اطلاعات کامل‌تر را می‌دهم. آرمان درباره قتل، روایت جدیدی داشت که شاید بعد از آن باعث عصبانیت بیشتر خانواده غزاله شد؛ او گفت: غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه کردم، اما همین که در را بستم صدای افتادنش را روی پله‌ها شنیدم. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرش‌ها را کنار زدم و با دست خونی میله بارفیکس را برداشتم و به گوشه‌ای از اتاق پرتاب کردم. بعد جسد را با نایلون پوشاندم و در چمدانی که از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیک خانه انداختم. بعد آمدم و لکه‌های خون روی پله‌ها و داخل را شستم. با این وجود، دادگاه وقوع قتل از سوی آرمان را محرز دانست و حکم به قصاص او داد؛ حکمی که در دیوان‌عالی کشور هم تأیید و پس از اخذ حکم استیذان، به واحد اجرای احکام دادسرا ارجاع شد. ابهامات ماجرا «محمد حسین شاملو، وکیل آرمان در پرسشی در مورد نبود جسد گفت: در یک پرونده قتل، به منظور مشخص کردن فردی به عنوان قاتل، اعم از عمدی یا غیرعمدی بودن جرم، شرط اساسی احراز وقوع قتل و وجود جسد و نظریه کارشناس پزشکی قانونی است. در مورد این پرونده هیچ جسدی کشف نشده است تا بتوان علت فوت احتمالی را احراز کرد. در چنین مواقعی به چند طریق می‌توان عمل قتل را در دادگاه به احراز رساند. از جمله شهادت چند نفر مبنی بر مشاهده عینی عمل از بین بردن جسد یا ارائه ادله شرعی برای وقوع جرم یا اقرار مقرون به واقع متهم نزد قضات دادگاه. در این پرونده و در باب احراز قتل، مبتنی است بر اظهارات منتسب به متهم. او مطالبی را اعتراف کرد که بعدها در دادگاه و دادسرا هم تکذیب شد. درواقع این احراز مبتنی است بر یک اقرار بی‌اعتبار به استناد اصل ۳۸ قانون اساسی و ماده ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی.» موضوع دیگری که در این پرونده مستلزم بازنگری است، به کشفیات پلیس از قطرات خونی که در اتاق آرمان به دست آمده بازمی‌گردد که همین مسیر کشف شده رد خون روی پله‌های ورودی آپارتمان و زیر فرش اتاق، اثبات واقعی بودن دفاعیات متهم است. او می‌گوید: «اگر واقعاً حادثه قتل در اتاق رخ می‌داد، خون باید روی فرش ریخته می‌شد و نه زیر آن. همچنین، آزمایش خون باید در پزشکی قانونی یا اداره تشخیص هویت یا در آزمایشگاه مورد وثوق مراجع قانونی صورت بگیرد. این در حالی است که آزمایش در یک آزمایشگاه خصوصی انجام گرفته است. حتی اگر این نظر هم درست باشد، وجود چند قطره خون نمی‌تواند دلالت بر قتل داشته باشد. در صورت دلالت بر قتل هم ابهاماتی مبنی بر عمدی یا غیرعمدی بودن آن مطرح است.» آرمان، تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد آرمان در این سال‌ها مشغول درس خواندن شد و با امید به نجات از قصاص، تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد، اما تناقض‌گویی و ابهاماتی که از سوی او در روند تحقیقات و جلسات دادگاه مطرح شده بود اجازه نداد والدین غزاله از تصمیم خود منصرف شوند و همچنان قائل به قصاص آرمان هستند اما در حالی که فقط چند ساعت به اجرای حکم قصاص باقی مانده بود، خانواده غزاله با مهلت یک ماهه به آرمان موافقت کردند.

برچسب‌ها:

نظر شما