یاد آوریهای آرمانی اما مفید دادستان
صاحبخبر - دستگاه قضایی به تازگی بر کاهش جمعیت کیفری تاکید میکند و دادستان تهران نیز از سرپرستان دادسراها خواسته که بر اجرای دستورالعمل جدید کاهش جمعیت کیفری زندانها نظارت کنند. جعفری دولتآبادی محورهای مهم این دستورالعمل را متذکر شده که استفاده حداقلی از قرارهای بازداشت موقت، اتخاذ تمهیدات لازم برای پذیرش کفیل یا وثیقه، استفاده از امتیازات و ظرفیتهای مقرر در قوانین، خودداری از اعزام افراد معتاد به زندان، الزام ماموران زندان به پیگیری و انعکاس وضعیت زندانیان، استفاده از مجازاتهای جایگزین حبس توسط محاکم، تشکیل شوراهای حل اختلاف در زندانها، رسیدگی خارج از نوبت به دعاوی اعسار و تسریع در رسیدگی به درخواستهای آزادی مشروط زندانیان و... است. سخنان دادستان محترم تهران را به چند قسمت با عناوین متفاوت و آثار مختلف میتوان تقسیم کرد. اول: در قسمتی که دادیاران تحقیق و بازپرسان را به صادر نکردن قرار بازداشت و تسریع در فرآیند پذیرش وثیقه و کفیل فرا میخوانند گفتههای ایشان در تحلیل نهایی جنبه توصیه دارد، زیرا درست است که در دادسرا سلسه مراتب اداری حاکم است، اما اختیار و مسئولیت تصمیماتی که جنبه قضایی دارد به مقامات قضایی اتخاذکننده تصمیم متوجه است. دادستان میتواند احیانا با قرار صادرشده از ناحیه بازپرس مخالفت کند یا در مورد دادیاران خواستار تقلیل تصمیم شود. در مورد دوم دادیار از نظر سلسله مراتب اداری مکلف به تبعیت است، اما در مورد اول اختلاف بین بازپرس و دادستان باید در دادگاه حل شود. دوم: آنجا که فرمودهاند ماموران زندانها باید وضعیت زندانیان را تحت نظر داشته باشند و گزارش کنند به نحوی که هیچ زندانی بیش از مدت مقرر در حکم در بازداشت باقی نماند یا کسانی که با قرارهای بازپرسی یا دادیار زندانی هستند در مهلتهای مقرر استفاده کنند و به عبارت دیگر به موقع تکلیف آنان روشن شود، این دستور است و ماموران مکلف به اجرا هستند. توضیح اینکه اگر زندانیای بیش از مدت معین در حکم در حبس باقی بماند یا حقی از او – بر مبنای حقوقی که در قانون آیین دادرسی کیفری یا آییننامه زندانها مقرر است- ضایع شود هم دادسرای مجری حکم مسئول خواهد بود و در راس دادسرا، دادستان حضور دارد. بنابراین این دستور حتما باید مثبت ارزیابی شود. سوم: در قسمتی که دادگاهها را به استفاده از مجازاتهای جایگزین حبس توصیه کردهاند، فرمایش ایشان که از نظر انسانی و همینطور از جهت آثار مثبت مترتب بر آن کاملا مفید و انسانی است، باید صرفا توصیه و پیشنهاد تلقی شود، زیرا هیچکس حتی ریاست قوه قضائیه یا هر مقام دیگر بر قاضی تسلط و سیطرهای ندارد و به همین دلیل این فقط توصیهای آرمانگرایانه است که البته اگر اجابت شود دارای آثار مفید و مثبتی خواهد بود. به هر حال بهطور کلی اینگونه توصیهها و یادآوریها و تکرار آنها همواره باید مثبت ارزیابی و از آنها استقبال شود، چون از لحاظ پدیدهای که «تغییر شکل دادن ناشی از حرفه» (دفورماسیون پرفسیونل) نامیده میشود کسانی که با قوانینی سروکار دارند و دائما آنها را اجرا میکنند رفته رفته به نوعی بیتوجهی و حساسیت نداشتن در قبال مصادیق و مسائل مربوط به این قوانین دچار میشوند و این گونه یادآوریها و تذکرها ممکن است برای جلب توجه آنها مفید باشد.∎