به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، کاخ سفید در آغاز سال جاری میلادی اعلام کرده بود، که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا قرار است، به عربستان سعودی سفر کند، و در ریاض با مقامات عالی رتبه این کشور دیدار کند، عملا هم در ماه آوریل گذشته اوباما این سفر خود را عملی کرد، و به دیدار مقامات سعودی رفت، اما آیا مقامات سعودی آن چه را که خود از این سفر تصور می کردند، برداشت کردند؟
اوباما از نگاه عربستان سعودی چگونه رئیس جمهوری بود؟
تصمیم اوباما برای سفر به عربستان سعودی یک اقدام غیر منتظره نبود، بنابراین سعودی ها هم نمی بایست خیلی به این سفر رئیس جمهوری آمریکا به کشورشان خرسندی نشان می دادند، چرا که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در ماه می سال گذشته یعنی در دیداری که مقامات این کشور را با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید گردهم آورده بود، وعده انجام چنین دیداری را به مقامات سعودی داده بود.
نمایندگان کشورهای بحرین و کویت و سلطان نشین عمان و قطر و عربستان سعودی در همان روز نشست کمپ دیوید، ضمن مطلع شدن از چنین سفری از سوی اوباما، با صدور بیانیه ای مشترک اصرار داشتند تاکید کنند، واشنگتن به آنها درباره تامین امنیت منطقه خلیج فارس اطمینان بخشیده است.
اما همه به خوبی می دانستند، این سفر آخر اوباما به عنوان رئیس جمهوری آمریکا به کشور پادشاهی عربستان سعودی خواهد بود، یعنی هر وعده ای که وی در این سفر به مقامات سعودی بدهد، تنها در حد همان دیدار و به عنوان وعده های غیر الزام آور خواهند بود، بنابرانی این سفر برخلاف انتظار ریاض در زمان بسیار حساس صورت گرفت، درست است که اوباما در این سفر آخر سخنانی را در عربستان سعودی بیان کرد، اما همزمان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم درباره عربستان سعودی و موضوع امنیت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و بخصوص درباره عربستان سعودی مطالبی را بیان کردند، و تاکید داشتند، از این پس تعهداتی که مقامات آمریکایی درباره امنیت منطقه خلیج فارس می دهند، به دقت مورد ارزیابی قرار می دهند.
جفری گلدبرگ در مقاله معروف خود در روزنامه "آتلانتیک"، بر خلاف انتظار مقامات سعودی و بعد از دیدار اوباما با سران این کشور، انتقادهای رئیس جمهوری آمریکا از پادشاهی عربستان سعودی را برجسته کرد، انتقادهایی که اوباما در این دیدار به صراحت نسبت به سیاست داخلی و خارجی پادشاهی عربستان سعودی بیان شدند، وی به گونه ای در این مقاله این مطالب را پر رنگ کرد که در نهایت با این پرسش به آن پایان داد، که:"آیا عربستان سعودی قرار است، هنوز هم به دوستی با آمریکا بیندیشد؟"
این مقاله به حدی صریح و تند نوشته شده بود، که بازتاب های منفی بسیار بزرگی از سوی سعودی ها در شبکه های ارتباطات اجتماعی به دنبال داشت.
بزرگ ترین واکنش به این مقاله از سوی شاهزاده "ترکی الفیصل" سعودی بیان شد، شخصی که در گذشته نه چندان دور رئیس نهاد اطلاعات عربستان سعودی بود، وی بیش از 30 سال در عربستان عهده دار این مسئولیت بود، علاوه بر این وی در آمریکا و انگلیس عهده دار سمت سفیر پادشاهی عربستان سعودی هم بود، وی از این که گفته شده بود، اوباما نام کشور عربستان سعودی را جزو کشورهایی دانسته بود، که "مجانی سواری" می گیرند، انتقاد کرد.
اوباما در این سفر تلویحا از پادشاهی عربستان سعودی انتقاد کرد که چرا به اندازه ای که انتظار می رود، از تلاش های صورت گرفته از سوی دولت آمریکا برای سرکوب داعش حمایت نمی کند؟ اوباما همچنین گفت که ریاض با حمایت از نهادهای دینی و آموزشی وهابی در بسط و گسترش این قبیل گروه های تندرو در جهان حمایت می کند، در عین حال سعودی ها هم از نقش مقامات این کشور که از سوی بخش اعظم مسئولان غربی نادیده گرفته شده گلایه کردند، و گفتند در این مدت عربستان صدها تروریست و تندرو را در داخل خاک این کشور بازداشت کرده است.
این مقدمه را بیان کردیم، تا این واقعیت را سعودی ها فراموش نکنند، که حتی در دوران زمامداری باراک اوباما رئیس جمهوری دموکرات آمریکا نیز ریاض اعتبار خود را از سوی مقامات آمریکایی از دست داده است، و درصورت روی کار آمدن وپیروزی یک رئیس جمهوری جمهوریخواه در انتخابات آتی آمریکا، وانمود نکنند، دموکرات ها می توانستند، با سیاست های عربستان سعودی منطق تر باشند.
"دونالد ترامپ" کابوس پادشاه پیر وشاهزادگان جوان سعودی
رویهم رفته باید گفت، در هر دو حالت، هم اکنون این تنها سعودی ها نیستند، که اکنون در حال پیگیری جایگزین اوباما در آمریکا هستند، بلکه علاوه بر بسیاری از مقامات کشورهای جهان هم اکنون سعودی ها از مطرح شدن جدی تر نام "دونالد ترامپ" بازرگان ثروتمند آمریکایی به عنوان تنها نامزدهای مطرح ورود به کاخ سفید از سوی جمهوریخواهان غافلگیر شده اند.
در گذشته این تصور بین سعودی ها رواج داشته که همواره جمهوریخواهان دولتمرد واشنگتن، از سیاست های پادشاهان عربستان سعودی بیشتر از دموکرات ها حمایت و جانبداری می کنند، اما به نظر می رسد، سعودی ها اکنون با مطرح شدن نام و سیاست های "دونالد ترامپ" این تصور را به فراموشی سپرده اند.
بعد از سخنان و مواضع این تنها نامزد حزب جمهوریخواه آمریکا برای رقابت انتخاباتی این کشور، درباره اسلام ومسلمانان، که گویی دیگر برای همگان واضح است، وی این موضوع را به عنوان یک چالش می نگرد، وسعی دارد از طریق اعمال تحریم هایی برضد مهاجران مسلمان از این چالش ها در برابر کشورش بکاهد، اکنون رسانه های اصلی در پادشاهی عربستان سعودی به "دونالد ترامپ" به عنوان یک شخصیتی می نگرند، که مایه نگرانی و ترس شده است، و در این رسانه ها اعلام می شود، که "ترامب" نماینده بخش کوچکی از جامعه آمریکاست.
درست است که برخی از مقامات سعودی بر این باورند که ترامپ ممکن است، پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، با هدف جلب حمایت بخش های دیگری از جامعه این کشور مواضع تند خود را اصلاح کند، اما بخش اعظم این مسئولان سعودی باور دارند، سیاست های وی کاملا ضد سعودی است، چرا که "ترامپ" معتقد است، نگرانی وی از اسلامی که سعودی ها با افکار وهابی خود سعی دارند، در جهان توسعه دهند، عامل شکل گیری و بروز گروه های تندروی اسلامگرا دربخش های وسیعی از جهان شده است.
البته مشکل "دونالد ترامپ" با عربستان سعودی بسیار ریشه دار تر از این تبلیغات رسانه ایست، درست است که اکنون رسانه های سعودی اعلام می دارند که "دونالد ترامب" نماد چهره واقعی آمریکاست، اما یکی از صاحبان اصلی دستگاه عریض و طویل رسانه ای عربستان سعودی شاهزاده "ولید بن طلال" میلیاردر سعودی است، این شاهزاده سعودی در گذشته بارها وبارها با "دونالد ترامپ" رقابت تجاری و مالی داشته و ترامپ در شبکه های اجتماعی یک بار در انتقاد از کشور عربستان سعودی به وجود خصومت بین خود و این شاهزاده مستقیما اشاره کرده بود، همین امر اکنون باعث شده است، تا برخی از شاهزادگان جوان با نفوذ در پادشاهی عربستان سعودی به منظور پایان دادن به این اختلاف دیرینه در اندیشه قربانی کردن شاهزاده "ولید بن طلال" هستند.
درست است که تا به امروز نهادهای رسمی وغیر رسمی عربستان سعودی حتی جرات برگزاری نظرسنجی درباره بررسی میزان محبوبیت احتمالی "دونالد ترامپ" برای بررسی احتمال پیروزی وی در انتخابات میان جامعه سعودی نشده اند، اما یک ناظر خارجی تنها کافی است برای رسیدن به نتیجه در این باره به عناوین و تیتر رونامه ها و نشریات سعودی و صدها هزار نظر سعودی ها در صفحات ارتباطات اجتماعی نظری بیفکند، تا واقعیت ها را جویا شود، این ناظر متوجه خواهد شد که هرگز سعودی ها تمایلی ندارند، "ترامپ" وارد کاخ سفید شود.
از این رو رسانه های سعودی همواره تابه امروز سعی داشته اند، مشکلات تبلیغات انتخاباتی و وقوع تنش در تبلیغات انتخابات "ترامپ" و درگیری احتمالی بین هوادارانش را بزرگنمایی کنند.
البته یکی دیگر از عوامل اصلی بیم وهراس سعودی ها از "ترامپ" به مشخص نبودن سیاست های کلی وی درقبال پادشاهی عربستان سعودی مربوط می شود، وی به نظر می رسد، هنوز مایل نیست به صراحت در باره سیاست های کلی خود در قبال ریاض صحبت کند، یا نمی خواهد چیزی بگوید یا اکنون در این باره تردیدهایی دارد، همین امر باعث شده حتی مقامات عالی رتبه سعودی نتوانند برداشت درستی از وی درخصوص خودشان وسیاست های آتی احتمالی واشنگتن در صورت پیروزی "ترامپ" در انتخابات به دست آورند.
مضافا بر این باید گفت، "ترامپ" برخی از مشاوران سیاست خارجی برای خود برگزیده که یکی از آنها "ولید فارس" است، او از جمله کسانی است، که خیلی علاقه ای به وجود روابط متقابل بین آمریکا و پادشاهی عربستان سعودی نشان نمی دهد.
"کلینتون" هم از نظر سعودی ها، آش دهان سوزی نیست!
این توضیحی که درباره "دونالد ترامپ" و موضع عربستان سعودی بیان کردیم، لزوما به این معنی نیست، که "هیلاری کلینتون"، یکی از برجسته ترین نامزدهای حزب دموکرات آمریکا، که البته به نظر می رسد، تنها نامزد آنها برای رقابت های انتخاباتی خواهد بود، در بین سعودی ها از میزان محبوبیت وسیعی برخوردار است.
بله درست است، "کلینتون" می تواند در بین برخی از سعودی ها از جمله یک نویسنده برجسته زن سعودی که در حمایت از "هیلاری کلینتون" مطلبی را توئیت کرده بود، حامیانی داشته باشد.
وی در تویت خود چنین نوشت:" من از کلینتون نه به این دلیل که زن است، حمایت می کنم، بلکه وی در دفاع از حقوق مدنی شهروندان رسالتی را دنبال می کند، که می تواند در آینده حقوق زنان در عربستان مثمر ثمر باشد".
اما در یک کلام باید گفت، علت اصلی حمایت سعودی ها از "هیلاری کلینتون" به این دلیل است که به سادگی وی "دونالد ترامپ" نیست.
با مشاهده تبلیغات انتخاباتی ستادهای "هیلاری کلینتون" به این ارزیابی می رسیم، که وی ممکن است، تکرار می کنیم، ممکن است، از وجود روابط کلاسیک و تعامل با خاورمیانه حمایت کند، که از آن جمله بخواهد روابط قوی را با پادشاهی عربستان سعودی دنبال کند.
به هر حال اکنون تحلیلگران سعودی بر این باور هستند، که هر دو گزینه احتمالی ریاست جمهوری آمریکا، در هر دوصورت می توانند بهتر از باراک اوباما رئیس جمهوری کنونی آمریکا برای عربستان سعودی باشند، چرا که اوباما اکنون به صورت معمول به بدترین رئیس جمهوری تاریخ آمریکا معروف وشناخته شده است.
برای این که درک درستی از این مفهوم داشته باشیم، تنها کافی است، نگاهی به منظور یادآوری به صورت گذرا به سخنرانی معروف اوباما در دانشگاه قاهره درسال 2009 بیندازیم، وی در ان سخنرانی به گونه ای وانمود کرد، که برخلاف سال های ریاست جمهوری جورج بوش پسر خواهد بود.
شاید بتوان گفت، تازه الآن است که سعودی ها توانسته اند، از شوک حاصل از توقع بیش از اندازه خود از اوباما خارج شوند، در حقیقت، مقاله های بسیاری هم در این رابطه در عربستان سعودی منتشر شد، یکی از معروف ترین این مقاله ها مربوط به روزنامه معروف عکاظ است، در این مقاله سخنرانی شخص سخنران در دانشگاه قاهره فریبکار بزرگ لقب گرفت.
دیگرانی هم بودند که در مقاله های دیگر در روزنامه های پرتیراژ سعودی همچون روزنامه های الریاض و الوطن و المدینه برای توصیف اوباما از صفاتی همچون ضعیف ترین و فرد دچار تناقض و حتی از عبارت منافق استفاده کردند.
دولت "اوباما" و از بین رفتن اعتماد اعراب نسبت به وی
"باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا در آغاز وزیدن نسیم بهارعربی ، درسال 2011، به گونه ای عمل کرد، که بسیاری گمان کردند، وی مردی وفادار با اصول و ارزش هاست.
اما بلافاصله سعودی ها احساس نگرانی کردند، چرا که تغییرات وآثار ناشی از این تحولات درنهادهای سیاسی واجتماعی با سرعت بسیاری دنبال می شد، سعودی ها آن زمان که دیدند، "اوباما" به راحتی از همپیمان طولانی مدت آمریکا در منطقه یعنی "حسنی مبارک" چشم پوشی کرد، دیگر متوجه شدند، "اوباما" نمی تواند قابل اعتماد باشد.
"حسنی مبارک" یکی از همپیمانان بسیار مورد اعتماد سعودی ها درمنطقه به شمار می آمد، از این رو مقامات سعودی سرنگونی "مبارک" وجایگزین شدن "محمد مرسی" به عنوان رئیس جمهور وابسته به "جماعت اخوان المسلمین" از نظر آنها این تحولات به مثابه کودتایی در مصر وشاید کودتایی درتمام خاورمیانه بود.
همواره سعودی ها اخوان المسلمین را که در دهه های 50 و 60 میلادی به دلیل سرکوب شدنشان در مصر و سوریه، از عربستان درخواست پناهندگی کرده بودند، مورد ملامت و نکوهش قرار داده اند، چرا که مقامات سعودی معتقدند، همین اخوان المسلمین با ورود به خاک عربستان سالام سیاسی را به این کشور وارد کردند.
از این رو درسال 2014 عربستان سعودی جماعت اخوان المسلمین را جزو گروه های تروریستی قلمداد کرد، اگر چه به نظر می رسد، نظر ملک سلمان درباره اخوان المسلمین گنگ تر از موضع ملک عبدالله پادشاه سابق این کشور است.
یکی دیگر از عوامل نا امیدی عربستان سعودی درقبال "باراک اوباما" به تغییر موضع واشنگتن درقبال بمباران نظام بشار اسد رئیس جمهوری این کشور مربوط می شود.
سعودی ها تلاش کردند، با متهم کردن نظام دمشق به استفاده از سلاح شیمیایی درسال 2013، آمریکا را متقاعد کنند، تا با قبول عبور بشار اسد از خطوط قرمز آمریکایی ها، این کشور را به حمله به دمشق متقاعد کنند.
از نظر سعودی ها، سوریه آن بخش از سرزمین هایی است، که باید براساس ادعای آنها دخالت های ایرانی در جهان عرب در ان متوقف شود، آنها بارها و بارها سعی کردند، به اوباما این باور را برسانند، که خشونت بشار اسد خود باعث ده تا داعش در سوریه شکل بگیرد، و تا زمانی که این وضع به زعم آنها در سوریه ادامه داشته باشد، گروه های مسلح تروریستی هم به فعالیت خود در این کشور ادامه خواهند داد.
اما با تمام این اوصاف رئیس جمهوری آمریکا به دلیل مشکلات و بحران های مالی داخلی آمریکا حاضر نشد، به این خواست سعودی ها مبنی بر آغاز جنگ نیابتی به جای سعودی ها برضد سوریه تن دهد.
مساله دیگری که باعث نا امیدی آمریکا از اوباما و در نهایت نا امیدی ریاض از طرز فکر جناح دموکرات های آمریکایی شده، موضوع نمایان شدن وجود مذاکرات هسته ای بین ایران و کشورهای بزرگ بود، مساله ای که باعث شد، تا مقامات سعودی درخصوص اوباما و طرز فکرش شک و تردید بسیاری داشته باشند.
کشوری که مدعی بود، ایران تهدیدی برای امنیت وثبات منطقه است، اکنون با این توافق هسته ای و مذاکرات سیاسی می توانست به زعم مقامات ریاض اکنون تهران نقش بیشتری را در بی ثباتی منطقه می تواند ایفا کند.
ریاض تلاش کرد، در مذاکرات هسته ای با ایران به اتفاق دیگر کشورهای غربی حضور داشته باشد، اما چنین فرصتی به عربستان سعودی داده نشد، اگرچه آمریکا سعی کرد، بعد از حصول توافق هسته ای با ایران تضمین هایی را به ریاض در این باره بدهند، و اگر چه عربستان سعودی ناگزیر شد، از حصول توافق هسته ای ابراز خرسندی کند، اما بازهم مقامات سعودی به صورت بسیار گسترده ای معتقد هستند، این توافق هسته ای شکستی سنگین برای سیاست های باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا بوده است، و اوباما بازهم از سوی سعودی ها بیشتر از قبل بی اعتماد تر ظاهر شد.
آیا "هیلاری کلینتون" دموکرات ادامه دهنده سیاست های "اوبامای" دموکرات است?
با توجه به مطالبی که درباره پرونده اختلافات اوباما با مقامات سعودی بیان شده، اکنون هیلاری کلینتون از نگاه برخی از مقامات سعودی فرصتی برای تحقق برخی از دست آوردهایی است که در دوران باراک اوباما به دلیل نوع رابطه آمریکا با عربستان سعودی محقق نشدند.
اکنون به نظر مقامات سعودی خانم کلینتون ارزش بیشتری برای روابط آمریکا با پادشاهی عربستان سعودی قائل است، موضوعی که اوباما به آن برحسب ظاهر امر توجه زیادی نسبت به آن نداشته است.
اکنون می توان به این نتیجه گیری رسید، که مقامات سعودی آن زمان که در مقاله "گولدبرگ" بیان شده بود، هیلاری کلینتون آن زمان که در آغاز فعالیت اوباما عهده دار سمت وزارت امور خارجه وی بوده، مواضع تندتری در قبال سوریه داشته خرسند شده باشند.
کلینتون در آن زمان خواهان واکنش جدی تری برضد بشار اسد در روزهای آغازین بحران سوریه داشت، حتی در تبلیغات انتخاباتی خود نیز مواضع تندی را در قبال سوریه به همراه داشته است، از این رو سعودی ها به این نتیجه رسیده اند که وی(کلینتون) برعکس اوباما وسیاست های وی عمل خواهد کرد.
از جمله سیاست های دیگر هیلاری کلینتون درقبال بحران سوریه این است که وی معتقد بر این اصل است، که برای کاستن از ریخته شدن خون در این کشور می بایست از پیشنهاد ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه حمایت شود، همچنین در باره موضوع ایران به نظر می رسد، کلینتون چندان رغبتی برای نزدیک شدن به ایران لا اقل به آن اندازه که اوباما رغبت داشته و دارد، وی چنین رغبتی نشان نمی دهد، بلکه مواضع خصمانه تری را نسبت به سیاست های ایران در منطقه دنبال می کند.
ترامپ از نظر سعودی ها اوضاع منطقه را چگونه دنبال می کند؟
ترامپ درنوع خودش می توان گفت سعی دارد مسائل را با دیدی دیگر نظر کند، از این رو وی می کوشد، به این موضوعات از دریچه ای پیچیده تر بنگرد.
وی در مناظره خود گفت که خواهد کوشید تا با اعزام 30 هزار نظامی آمریکایی به سوریه داعش را به صورت کامل نابود سازد، اما با این وجود نوع نگاه ساده انگارانه وی نسبت به بسیاری از مسائل ومشکلات سیاسی و اجتماعی پیچیده هم نتوانست باعث جلب اعتماد سعودی ها به خودش شود.
اگرچه ترامپ وعده داده است، در صورت پیروزی در انتخابات و انتصاب به عنوان رئیس جمهوری آمریکا درباره توافق هسته ای با ایران بازنگری انجام دهد، اما از نظر سعودی ها چهره وی آنقدر نزد آنها خراب شده که با هیچ اقدامی از سوی وی نیز نمی توان این چهره خراب را اصلاح کرد.
در هر دو صورت یعنی چه هیلاری کلینتون در آمریکا به قدرت برسد و چه دونالد تراپ رئیس جمهوری آمریکا باشد، مقامات سعودی بنا به سفارش تحلیلگرانش به این نتیجه رسیده اند، که آمریکا دیگر نمی خواهد به نقش ژاندارم خود در منطقه ادامه دهد، از این رو عربستان سعودی هم تصمیم گرفته است، در مسائل مربوط به امنیت خود دیگر بر واشنگتن زیاد اعتماد نداشته باشد.
آغاز این سیاست جدید را عربستان سعودی با ایجاد ائتلاف به رهبری خود ازمیان کشورهای عربی برای تجاوز به یمن شروع کرد، تا این که بعد از مدتی برای به ظاهر مقابله با خطر تروریسم داعش و در واقع پیاده کردن و دنبال کردن سیاست های خود ائتلاف اسلامی تاسیس کرد.
اما با تمام این اوصاف هنوز بخش بسیار اندک از کارشناسان و تحلیلگران سعودی خواهان پایان یافتن ارتباط عربستان سعودی با آمریکا هستند، چرا که هنوز هم سعودی ها در حال خرید تسلیحات به ارزش میلیاردها دلار از واشنگتن هستند، و هنوز هم هزاران تبعه سعودی همه ساله به بهانه تحصیل و توریسم و درمان عازم آمریکا می شوند، از این رو باید گفت صرف نظر از نام رئیس جمهوری آتی آمریکا عربستان سعودی مصمم بر ادامه روابط خود با آمریکاست، چرا که در واقع گزینه های دیگری در برابر ریاض وجود ندارد.
انتهای پیام /
∎