شناسهٔ خبر: 54232341 - سرویس فرهنگی
منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

نقد فیلم «شاه ریچارد» به کارگردانی «رینالدو مارکوس گرین»

ملکه ونوس!

ستاره صبح: فیلم سینمایی «شاه ریچارد» به کارگردانی «رینالدو مارکوس گرین»، فیلمی بیوگرافی و درام، بر اساس مقطعی از زندگی سرنا و ونوس ویلیامز فوق ستاره‌های دنیای تنیس است. تصور کنید دنیای فوتبال بدون مسی و کریس رونالدو چه وضعی داشت؟ جایگاه خواهران ویلیامز در دنیای تنیس مشابه همین وضع است، با این تفاوت که به‌جای یک آرژانتینی و یک پرتغالی، هر دو فوق‌ستاره تنیس بانوان، از یک خانواده هستند و یک مربی داشتند به نام ریچارد ویلیامز. کسی که نقشش را ویل اسمیت بازی کرد، بابتش برنده اسکار شد و بعد هم آن سیلی معروف را زد. متن پیش رو نگاهی منتقدانه به فیلم «شاه ریچارد» به قلم آریو راقب کیانی منتقد سینما و تئاتر است.

صاحب‌خبر -

 

نویسنده: آریو راقب کیانی

فیلم‌های ورزشی که می‌توان از آن‌ها به‌عنوان یک ژانر سینمایی مستقل یاد کرد، فیلم‌های هستند که قابلیت انگیزه بخشی به مخاطبان خود را دارند. فیلم‌هایی که گاها با الهام از زندگینامه شخصیت‌های مطرح دنیای ورزشی و بر اساس داستان‌های حقیقی و مستند، محرک‌های لازمه هر شخص برای کسب موفقیت را برشمرده‌اند. پرداخت صحیح در روایت این‌گونه فیلم‌ها قطعاً پتانسیل آن را دارد که هر مخاطبی را تا انتهای فیلم بر سر مرور کشمکش‌های شخصیت اصلی و قهرمان فیلم و حس رقابت‌پذیری و تلاش‌های بی‌وقفه او نگه دارد.

«رینالدو مارکوس گرین» در آخرین ساخته‌اش یعنی «شاه ریچارد»، قصه ریچارد ویلیامز پدر خواهران ونوس و سرنا (قهرمانان تنیس ویمبلدون) را دستمایه پرداخت اثر خود قرار داده است و بدون شک سینمایی شدن داستان بیوگرافی این پدر، زمانی حائز اهمیت می‌شود که کارگردان و نویسنده اثر (زک بیلین) تلاش داشتند که اثرشان را به‌صورت کاملاً بی‌طرفانه ارائه دهند.

تماشاگر در تمام مدت تماشای این اثر، شخصیت ریچارد ویلیامز (با بازی ویل اسمیت) را علاوه بر آنکه به‌صورت پدری که صرفاً در حال تمرین و ممارست قهرمان پرورانه با دخترانش هست، به شکل شخصیتی پدرسالار و مردسالار که نقشی پرخاشگر و تنبیه‌کننده را نیز دارد، ملاحظه می‌کند. ضمن آنکه فیلم در پس خرده داستان‌هایش در ورطه حس ترحم طلبی، موضوع نژادپرستی و تبعیض نژادی به‌واسطه سیاه‌پوست بودن ریچارد نمی‌افتد. هرچند که در روایت مصاف این کاراکتر با باندهای تبهکار که مضافاً آن‌ها نیز سیاه‌پوست هستند و در هنگام تمرین دخترانش ایجاد مزاحمت می‌کنند، این بخش داستانی فیلم به‌صورت اخته باقی می‌ماند و گره‌افکنی‌های داستانی بر سر مشکلات حادث شده توسط این جماعت به‌صورت آنی، حل‌وفصل می‌شود و نزاع و کتک‌کاری ریچارد با این خلاف‌کاران سیاه‌پوست، از شکل حاشیه فیلم، محو و بی‌جواب می‌شود.

درام ورزشی «شاه ریچارد» می‌داند که نباید شعار بدهد و شعاری شود و اگر هم شعاری چون «اگر برای موفقیت برنامه‌ریزی نکنی، برای شکست برنامه‌ریزی کرده‌ای» را سر می‌دهد، در بزنگاه درستی از این مقوله استفاده می‌کند. فیلم در تمام مدت 144 دقیقه‌ای‌اش تمام سعی خود را داشته تا القاء روحیه قهرمان‌پروری را به موقعیت‌ها بسپارد و نه دیالوگ‌ها و ازاین‌رو شخصیت ریچارد در طول فیلم به‌صورت یک قهرمان تک‌بعدی شکست‌ناپذیر ارائه نشده است و حتی پاره‌ای از اوقات شخصیت‌پردازی او به شکل شخصی ترسو و البته خودخواه که نگران درگیر شدن دخترانش با مواد مخدر است نمایان می‌شود که حتی اجازه حضور به مسابقات نوجوان را به آن‌ها نمی‌دهد.

فیلم، ریچارد دو وجهی را نشان می‌دهد که هم از محدود کردن فرزندان در شکل‌گیری آینده‌شان گریزان است و هم تمامی اعضای خانواده را مجبور به تماشای کارتون «سیندرلا» به خاطر نتیجه‌گیری اخلاقی از این انیمیشن و پند گرفتن از آن می‌کند.

پادشاهی فیلم «شاه ریچارد»، ازآن‌جهت قابل‌توجه است که ریچارد برای دخترانش که قرار است در آینده نزدیک ملکه‌های تنیس جهان شوند، هم مربی ورزشی در زمین‌های فرسوده مناطق محروم است و هم درعین‌حال شخصی خودرأی و مستبد که کودکی کردن دخترانش را به توصیه‌های خیرخواهانه کاراکتر ریکی میسی (با بازی جان برنتال) ارجح می‌داند و در این راستا و در وادی بی‌منطق بودن گوشش به حرف کسی بدهکار نیست.

اگرچه فیلم‌ساز به درونیات ریچارد بیشتر از بقیه شخصیت‌ها می‌پردازد، ولیکن بیرونیات رفتاری ونوس (با بازی سانیا سیدنی) عاملی می‌شود که هرازگاهی محوریت شخصیتی فیلم از طرف ریچارد با اختلال مواجه شود و فیلم پیرامون شخصیت ونوس به مسیر خود ادامه دهد و ریچارد را تبدیل به قصه ثانویه کند.

فیلم بیوگرافی «شاه ریچارد» یک فیلم خانوادگی است که قدرت رهبری را بر مبنای پیاده‌سازی استراتژی و برنامه‌ای مدون به تماشاگران تلقین می‌کند. این فیلم نشان می‌دهد که چگونه می‌توان مسیر پیشرفت را از خیابانهای بی‌نام‌ونشان کامپتون تا شهر کالیفرنیا و قهرمان جهان شدن به‌صورت اصولی طی کرد و به بالاترین رتبه‌های ورزشی دست یافت.

فیلم به‌خوبی الگوهای رفتاری سخت‌کوشی این دو خواهر تنیسور را زیر ذره‌بین برده است تا نشان دهد در پس هر پیروزی و کامیابی، هزاران پیش‌نیاز وجود دارد. از طرف دیگر فیلم الهام‌بخش «شاه ریچارد» که می‌تواند برای هر طیف و قشر و نژادی برانگیزاننده باشد و صرفاً جامعه سیاه‌پوست آمریکایی را شامل نشود، علاوه بر اصالت بخشیدن به خانواده هفت‌نفره این شخصیت، به آزادی عمل و آرا و انتخاب مسیر زندگی هر شخص بر مبنای علاقه‌اش احترام می‌گذارد و برای آن نیز می‌جنگد.

سکانس‌های نفس‌گیر بازی ونوس در مسابقات علاوه بر به رخ کشاندن کارگردانی چشمگیر مارکوس گرین، چیدمان صحنه‌هایی با فشار روانی بالا به همراه قاب‌های تعلیق آور و استرس آمیزی را عرضه می‌دارد که بر شایستگی ویل اسمیت برای کسب اسکار 2021 صحه می‌گذارد. هرچند که او روی سن اسکار هر چه دق‌ودلی از کتک‌خور بودن شخصیت ریچارد داشته است را بر سر مجری نگون‌بخت برنامه درآورد.