شناسهٔ خبر: 44248167 - سرویس سیاسی
منبع: مهر | لینک خبر

یادداشت؛

فهم غلط از «منافع ملی»

جواد بخشی الموتی

جریانی که فهم غلطی از «منافع ملی» دارد و منافع ملت ایران را با مستأجران کاخ سفید هماهنگ می‌کند، رفتارهایش نیز براساس آن صورت می‌گیرد که هرگونه تعارض با منافع آمریکا از بین برود.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر، گروه سیاست، محمدمهدی تقوی؛ نخستین تصویری که پس از شنیدن واژه استعمار در ذهن بسیاری از افراد نقش می‌بندد، لشکرکشی‌های گسترده دولت‌های اروپایی و آمریکا با هدف تصرف کشورهای ضعیف آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی است. دولت‌های زورگو و قدرتمند با مستعمره کردن این کشورها، منابع خدادادی آنها را به غارت می‌بردند و بازار مصرفی این کشورها را نیز به دست می‌گرفتند.

اما این تمام ماجرا نیست. استعمار مستقیم که ابتدای قرن ۲۱، برای آخرین بار به ۲ کشور افغانستان و عراق حمله کرد، با واکنش شدید مردم این کشورها مواجه شد و چند سال پیش که حتی اعلام کرد به سوریه حمله می‌کند، از این کار منصرف شد. استعمارگران چند سالی است متوجه شده‌اند دیگر توانایی ادامه سیطره حضوری بر کشورهای فرودست را ندارند؛ پس دست به شیوه‌ای جدید زده‌اند.

۷ سال پیش برخی آدرس غلط می‌دادند که ورود ایران به کسب دانش صلح‌آمیز هسته‌ای اشتباه است و اغلب مردم هم این تحلیل‌ها را باور می‌کردند اما با ترور وحشیانه سال گذشته سردار دل‌ها شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی و ترور روز جمعه سردار گمنام شهید حاج‌محسن فخری‌زاده، دیگر هیچ‌کس ذره‌ای تردید ندارد که ایران باید از «امنیت ملی» و «منافع ملی» خود دفاع کند و اگر سلیمانی‌ها و فخری‌زاده‌های انقلابی و مستحکم نبودند، امروز از ایران و ایرانی چیزی باقی نمانده بود.

هیچکس امروز ذره‌ای تردید ندارد که فخری‌زاده یک فرد ساده یا حتی یک دانشمند معمولی نبود، حتی اگر اصرار بر گمنامی داشت، حالا همه می‌دانند او یک نقش محوری و بین‌المللی داشت و عضو لیست ۵۰۰ مرد قدرتمند جهان، یکی از کارآمدترین افراد امنیت ملی و مدافع منافع من و شما بود.

اما برای بسیاری از همان جماعت دسته اول خوش‌بین به غرب که تا روز جمعه حتی نام مبارک شهید فخری‌زاده را نشنیده بودند، ایشان و شهادت ایشان هنوز هم اهمیت ندارد، فخری‌زاده گمنام مهم بود چون برای آنها امنیت می‌آورد و هر کس دیگری هم باشد که این امنیت را بیاورد، اهمیت پیدا می‌کند. جماعتی که فهم‌شان از امنیت ملی و منافع ملی هم غلط است و همان‌ها که از روز اول که دولت را در اختیار گرفتند، خوش‌بینانه معتقد بودند اگر مذاکره و توافق کنیم، امنیت‌مان حفظ می‌شود.

این جریان آنقدر ساده‌لوح است که از یک سال پیش در پی شهادت حاج‌قاسم سلیمانی تمام تلاشش را معطوف به این کرد که آن شهید بی‌بدیل و والامقام را «شهید مذاکره (!)» لقب دهد! فارغ از اینکه اگر پشتوانه مقاومت نبود، مذاکره و برجامی هم حاصل نمی‌آمد و اساساً تفکیک این دو خارج از چارچوب عقلانیت صورت می‌گیرد.

جریانی که فهم غلطی از «منافع ملی» دارد و منافع ملت ایران را با مستأجران کاخ سفید هماهنگ می‌کند، رفتارهایش نیز براساس آن صورت می‌گیرد که هرگونه تعارض با منافع آمریکا از بین برود تا کدخدای جدید (بایدن) راضی باشد. مع‌الاسف عمده تلاش آنها، باقی ماندن در قدرت به هر نحوی است و این اصل اساسی راه را برای هر نوع معامله‌ای توسط آنها باز می‌کند.

برنامه موشکی و توان بازدارنده نظامی ایران اگر به مذاق جهان خوش نیاید نیز به هیچ وجه از این قاعده مستثنا نخواهد بود و همه دانشمندان و نخبگان داخلی نیز که از نظر دنیای بیرون مشکوک و مشکل‌زا باشند، ایرادی ندارد حذف شوند.

در دیدگاه این افراد بزرگ‌شده غرب یا هضم‌شده در غرب، هر آنچه از وجوه دیگر انقلاب اسلامی باقی مانده است و از نظر جامعه جهانی مورد پسند قرار نمی‌گیرد نیز با همان چوب رانده خواهد شد، حتی اگر امنیت ملی را هم از دست بدهیم.

اینها می‌دانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یک سازمان جهانی جاسوسی اطلاعاتی خرابکاری است. آژانس تاکنون هیچ گاه ایران را در هیچ پرونده‌ای مبرا نکرده ولی با لو دادن اطلاعات دانشمندان ایرانی به تروریست‌های موساد، سیا و منافقین از فتنه ۸۸ بدین سو زمینه شهادت کارآمدترین دانشمندان ایران را فراهم کرده.

هدف آژانس برخلاف تصور ساده‌لوحان داخلی، هرگز حل پرونده هسته‌ای ایران نیست؛ هدف گرفتن مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی با حذف دانشمندان است. آیا فخری‌زاده را هم می‌توانیم زنده کنیم؟