شناسهٔ خبر: 44188261 - سرویس سیاسی
منبع: شفقنا | لینک خبر

جمهوری اسلامی نوشت: صدای محرومین را بشنوید

صاحب‌خبر -

شفقنا – روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان«صدای محرومین را بشنوید» این گونه آورده است:

با اینکه انقلاب اسلامی، انقلاب ارزش‌ها بود و صبغه فرهنگی آن بر سایر جنبه‌ها غلبه داشت، طبق فرموده امام خمینی، یکی از اهداف این انقلاب، از بین بردن فاصله طبقاتی در جامعه و اجرای عدالت اجتماعی و اقتصادی بود. هرچند این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که نظام جمهوری اسلامی گام‌های مهمی در جهت حمایت از محرومین برداشته ولی این را هم نمی‌توان نادیده گرفت که اکنون فاصله طبقاتی در جامعه ما به سرعت روبه افزایش است. برای درک این واقعیت تلخ، به دو نمونه از زندگی در کشوری که تحت حاکمیت نظام اسلامی قرار دارد توجه کنید. نمونه اول، در تهران است که نوع زندگی طبقه مرفه را نشان می‌دهد. آنچه می‌خوانید ویژگی‌های یک مجموعه مسکونی است که در شمال تهران و در زمینی به مساحت ۶۱۰۰ مترمربع و با زیربنای کل ۷۰۰۰۰ مترمربع در حال احداث است. در آگهی تبلیغ این مجموعه آمده است:
«این مجتمع در ۳۱ طبقه (۲۵ طبقه مسکونی روی همکف و ۵ طبقه زیرزمین) شامل ۶۰ واحد آپارتمان مسکونی (۴۵۰ و ۵۵۰ و ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ مترمربع) و دارای ۴۶۰ واحد پارکینگ می‌باشد. واحدهای این طبقات دارای آسانسور مجزا با ۴۰۰ متر باغ چهارفصل هستند. این واحد‌ها دارای امکاناتی مثل استخر، سالن جیم، سالن اسپا و اتاق بیلیارد اختصاصی هستند و هریک از واحدهای این طبقات ۱۰ پارکینگ اختصاصی دارند. در طبقه ۱۱ و ۱۲ (مشاعات میانی) علاوه بر مجموعه استخر، سونا و جکوزی می‌توانید از تراس آفتاب لذت ببرید. همچنین می‌توانید از سالن بدن‌سازی و سالن ورزش‌های هوازی مجزا شامل تی‌آر‌ایکس، یوگا و اسپا و سالن تخصصی ماساژ و فضای آب‌درمانی مجموعه استفاده کنید. در ارتفاع ۱۲۵ متری روف‌گاردن دارای یک باغ به همراه آبشار و جاده سلامتی و هلی‌پد برای رفت و آمد به برج از طریق هلیکوپتر و سالن سینمای روباز است. لابی این مجموعه، به متراژ ۱۶۰۰ متر با ارتفاع ۱۲ متر طراحی شده و دارای امکاناتی از قبیل کافی‌شاپ، سالن سینما و سالن‌های بازی شامل سالن بیلیارد، بولینگ و گیم‌نت است. علاوه بر پارکینگ‌های اختصاصی‌، این برج شامل ۶۰ عدد پارکینگ مهمان و ۴۰ عدد محل پارک موتور و دوچرخه + Valet برای پارک توسط کارکنان برج می‌باشد. در این مجموعه، خدمات هتلینگ به‌صورت ۲۴ ساعته ارائه می‌شود. این محل مجهز به کارواش و لاندری اختصاصی است. برای انتقال اسباب و اثاثیه بزرگ و تعویض درختان تراس (شامل گارانتی) دیگر نیازی به جرثقیل نیست. قیمت، از متری ۱۸۰ میلیون تا ۲۸۰ میلیون تومان است. ضمناً طبقه آخر فروخته شده است.»
با یک محاسبه ساده می‌توان فهمید کسی که طبقه آخر را خریده، حدود ۶۰۰ میلیارد تومان برای آن پول داده است. این شخص چقدر باید پول داشته باشد که فقط برای یک واحد مسکونی خود چنین مبلغی بپردازد؟ نکته قابل تأمل‌تر اینکه این قبیل افراد، در چند نقطه دیگر کشور نیز خانه‌هائی دارند و از ویلاهای لواسان و شمال نیز بهره‌مند هستند و چه بسا در خارج از کشور نیز خانه‌ها و امکاناتی داشته باشند.
حالا به سراغ نمونه دیگر برویم. آلونک محقر آن زن بی‌سرپرست بندرعباسی که وقتی مأموران شهرداری آن را خراب می‌کردند ضجه دخترک او قلب‌ها را آتش زد و اعتراض‌های زیادی را برانگیخت. این زن بی‌سرپرست و دخترک او فقط نمونه‌ای از میلیون‌ها انسان فقیر هستند که در کشور ما زندگی می‌کنند و با توجه به همان آلونک‌ فاقد امکانات که بر سرشان خراب شد، می‌توان گفت وضعشان یک درجه از کسانی که هیچ سقفی بالای سر خود ندارند و عده‌ای از آنها کارتن‌خواب هستند و یا در گرم‌خانه‌ها شب را به روز می‌آورند و روزها در کوچه‌ها و خیابان‌ها سرگردانند، بهتر است.
این فاصله طبقاتی جهنمی را هیچ وجدانی نمی‌تواند برای هیچ جامعه‌ای و هیچ حاکمیتی بپذیرد چه رسد به جامعه ایرانی که کشوری ثروتمند است و حاکمیتی همچون نظام جمهوری اسلامی که یکی از محوری‌ترین اهدافش اجرای عدالت اجتماعی و اقتصادی و حمایت از محرومین و از بین بردن فاصله طبقاتی است.
از یاد نبریم که این وضعیت مربوط به سال‌های اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیست. ما اکنون در چهل و دومین سال بعد از پیروزی این انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی قرار داریم. اگر تمام مردم ایران در ناداری و فقر بسر می‌بردند و برای تقسیم فقر و محرومیت میان عموم دلایلی وجود داشت، حرفی نبود، ولی وقتی می‌بینیم عده‌ای آنقدر می‌خورند و می‌برند که باد کرده‌اند و عده‌ای دیگر در چنین فقری دست و پا می‌زنند، هیچ توجیهی برای این وضعیت شرم‌آور نداریم. این فاصله طبقاتی که روز به روز در حال بیشتر شدن است و به مرحله وحشتناک و خطرناکی رسیده، به روشنی نشان می‌دهد روش‌ها و برنامه‌های اقتصادی حاکم بر کشور ما کاملاً غلط است و باید در آن به صورت جدی تجدیدنظر شود.

درست در همین شرایط هشداردهنده، جناح‌های سیاسی بر طبل جنگ قدرت می‌کوبند و حقوق‌های خود را حتی در نهادهای غیردولتی که از اموال مردم تشکیل شده‌اند به صورت نجومی بالا می‌برند. آن صدای طبل و این حقوق‌های نجومی پنبه‌هائی هستند که در گوش‌های مسئولین ما فرو می‌روند و هر روز بر حجم این پنبه‌ها افزوده می‌شود تا صدای محرومین را نشنوند. بی‌ملاحظه و با صراحت به مسئولین اعلام می‌کنیم در جاده خطرناکی قرار گرفته‌اید که فقط به پرتگاه منتهی می‌شود. تنها راه اینست که از این جاده برگردید و صدای محرومین را بشنوید قبل از آنکه با مغز به قعر دره سقوط کنید.