شناسهٔ خبر: 40458738 - سرویس فرهنگی
منبع: انتخاب | لینک خبر

تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۲ خرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ / اطلاع دادند جمعى از افراد به نام «حزب‌الله شميران»، به عنوان اعلان موضع مخالفت، به دفتر فائزه نزديك مى‌شوند؛ وزارت كشور گفت، مانع نزديك‏‌شدن شده‌اند / محمدعلی صدوقى از پيروزى خاتمى خوشحال بود، از صحبت‌هاى جمعه قبل از انتخابات من كه فضا را تعديل كرد ممنون‏‌ است

«خاطرات آیت الله هاشمی»: در منزل بودم. ظهر هم بچه‌ها جمع بودند. بولتن‌های زيادي به خانه آورده بودم كه تمام وقتم را پُر كرد. عصر با محسن درباره برنامه‌های صنعتي، منجمله طرح توليد سيليكون و نيز مسایل جاري ارزي صحبت كرديم. محسن، گزارش مذاكرات يك‏ساعته‌اش با آیت‏‌الله خامنه‌اي را داد.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
ساعت هشت و نيم صبح در دفترم بودم. آقاى [عباسعلي] وكيلى براى امور آزادگان آمد. آقاى عباس سالارى براى شكايت از وزارت نفت آمد. آقايان [عبدالحسين] وهاجى، [وزير بازرگاني] و دكتر [محمدحسين] عادلى، [رييس بانك مركزي]، براى حل مسأله ثبت سفارش خريدهاى خارجى و نيازهاى ارزى و نمايشگاه فرش آمدند.
[آقاي اشميت باور]، فرستاده ويژه صدر اعظم آلمان [غربي] آمد و نامه او را آورد. دربارة توسعه روابط صحبت شد. از پيشامد حمله منافقين به سفارتخانه ايران در آلمان عذرخواهى كرد.
عصر تيمسار [مصطفي] ترابى آمد. پيشنهادى دربارة ضدانقلاب خارج داشت. آقاى [سيدعبدالله] شيرازى، امام جمعه مشهد آمد و دربارة اصلاحات ادارى و مبارزه با فساد اجتماعى مذاكراتى داشت. شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. اساسنامه دانشگاه علوم دينى براى اهل سنت تصويب شد. تا ساعت نُه و نيم شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم.

 

سال ۱۳۷۲
ساعت هشت ونیم صبح به دفترم رسيدم. جمعى از بازماندگان شهداى پانزده خرداد و سران مؤتلفه آمدند. آقاى [شيخ احمد] جنيدى، امام جمعه [رودسر و از علماي پيشوا] صحبت كرد و من هم مفصلاً از اهميت آن روز گفتم. آقاى [سيد رضا] نيرى، [رييس كميته امداد امام خميني(ره)] هم جداگانه آمد و از كمك‌هاى دولت به كميته امداد امام تشكر كرد و براى توسعه خدمات، پشتيبانى بيشتر خواست.
آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييس‌جمهور] براى امور جارى و كيش و بازسازى و گرفتن اعتبار آمد. براى كمك‌هاى قبلاً وعده داده شده در سفرها استمداد كرد. آقاى [اكبر] تركان، [وزير دفاع] آمد و پيشرفت ساصد[=سازمان صنايع دفاع] و نيازها را گفت و از كارشكنى ستادكل[ نيروهاي مسلح] ناليد.
عصر اخوى محمد، [رييس سازمان صدا و سيما] آمد. صحبت از تأسيس كانالِ سوم تلويزيون داشت و پيشنهاد گرفتن پول از مشتركين براى هزينه‌ها كه قبول نكردم و گفتم در جلسه هيأت دولت، براي بررسي مطرح كنند.
در جلسه هيأت دولت، مسأله الزام بانك مركزى به گرفتن تأييد ریيس جمهور در مورد تغيير نرخ سود وام‌ها را تصويب كرديم. گزارش كنترل رشد جمعيت را شنيدم و به [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران گفتم، تبليغات [انتخابات رياست‌جمهوري] به نام من را از تابلوهاى تبليغات شهردارى بردارند.
با آيت‌الله خامنه‌اى و دكتر ولايتى در مورد سفر آقاى [علي‌محمد] بشارتى، [قائم‌مقام وزير امور خارجه] به ليبى، تلفنى صحبت كردم. هر دو به خاطر سفر اتباع ليبى به بيت‌المقدس با اين سفر مخالف‌اند.
دو سه روز است كه شب‌ها باران مى‌بارد كه در اين فصل باران، نشان تغيير اساسى در وضع آب و هوا است.

 

سال ۱۳۷۳
بعد از نماز، ساعت شش صبح، به محل هوانيروز رفتيم. با هلى‌كوپترها به سوى محل احداث سد و تونل سوم كوهرنگ در استان چهارمحال و بختيارى پرواز كرديم. استاندار چهارمحال توضيحات مى‌داد. در نقطه خروجى تونل فرود آمديم.
در سفر قبل به چهارمحال، از نقطه سد و نقطه شروع تونل بازديد كرده بوديم. آقاى زنگنه و مدير ذيربط توضيح دادند. 23 كيلومتر تونل با آب دهى 250 ميليون متر مكعب آب و سدى با ظرفيت يكصدوهفتاد و ميليون متر مكعب آب است. قبلاً پيمانكاران تركيه در مناقصه برنده شده بودند، ولى پيمانكاران داخلى، با مبلغ بسيار كمتر آن را گرفتند. در دهانه تونل، از لوح يادبود پرده برداشتم. كليد شروع كار ماشين حفار را زدم، اما راه نيفتاد؛ اپراتور را باز آوردند. به طور ناقص ماشين را روشن كرد؛ شرمنده شدند. ماشين كهنه‌اى است و هنوز مقدمات شروع كار آماده نيست.
براى افتتاح طرح توليد آهن به روش احيای مستقيم، به سوى كارخانه ذوب‏آهن اصفهان پرواز کردیم. این روش را مهندسان كارخانه با مديريت مهندس صادقى ابتكار يا ابداع كرده‌اند و مدعى‌ هستند از سه روش موجود دنيا بهتر است. نمايشگاهى از كارهاى ابداعي ديگر، در ساخت قطعات مهم ذوب‏آهن را دیدیم. بعد از استماع گزارش، صحبت كوتاهی کردم.
به فرودگاه مراجعت نمودیم و بلافاصله با هواپيماى 737 به سوى كاشان پرواز کردیم. در راه با مذاكرات آقاى [اسحاق] جهانگيرى، استاندار [اصفهان]، آقاى [حسین] محلوجى، [وزیر معاون و فلزات] و آقاى [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری] و آقاى [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو]، تصميم گرفته شد كه از محل اخذ عوارض از محصولات كارخانه‌هاى بزرگ اصفهان، اتوبان قم - كاشان از طريق نطنز تا اصفهان ادامه يابد و نيز خط لوله انتقال آب از زاينده رود به كاشان، با همين روش اجرا گردد.
در فرودگاه كاشان، فرودگاه نيمه تمام و ترمينال موقت را افتتاح كرديم. در مسير تا محل اجتماع مردم، استقبال بى‏نظيرى از مردم كاشان ديديم. آن قدر گل در مسير و در كف خيابان‌ها و روى ماشين ريختند كه باعث تعجب همه شده بود. عده زيادى از مردم، كيسه‌هاى نايلونى پُر از برگ گل داشتند و در فضا مى‌افشاندند. منظرة باشكوهى بود. همه جا فرياد محبت‌آميز و نشاط و لبخند بود. نظم خوبى هم داشتند. قربانى گوسفند و گاو و شتر، بيش از حد بود. در يكى از سخنرانی‌هايم، صحبت از اسراف در محبت و تشريفات كردم. آقاى [سیدمهدی] يثربى، امام جمعه و آقاى [محمود] جمالى، نماينده شهر، خيرمقدم گفتند و من مفصل صحبت‌ کردم.3 هوا گرم بود و تحمل مردم در آفتاب، عجيب بود. نگران بودم.
از آنجا براى افتتاح چند مركز مخابرات با بيست هزار شماره تلفن رفتيم. مهندس نراقى گزارش و من صحبت‌هاى دلگرم‏كننده داشتم. به باغ فين رفتیم. در مسير، همه‏جا مردم اجتماع داشتند. فین، باغ بسيار باصفایى است. بعد از نماز و ناهار و استراحت، در سرچشمه آب‏باغ، آب‏تنى كردیم؛ مى‌گويند از قرن‌ها پيش، تغيير نكرده است. همين آب را در گذشته‌هاى دور، با مهندسى جالبى در جويبارهاى موازى، در طول باغ تقسيم كرده‌اند و هنوز هم ايرادى گرفته نشده است.
عصر از دو حمام باغ دیدن کردیم؛ يكى از آنها مخصوص دربار بوده و ديگرى را مردم هم استفاده مى‌كرده‌اند و به هم متصل شده‌اند. گرمخانه دومى، محل قتل اميركبير است. اسنادى از دستخط‌هاى امير را در آن نصب كرده بودند. تعدادى تصوير از مراكز ميراث فرهنگى و ساختمان‌هاى تاريخى، براى ديدن ما آورده بودند. مسئول سازمان ميراث فرهنگی توضيح مى‌داد. از نمايشگاه صنايع دستى، فرش، گلدوزى،گلاب‌گيرى و چوب‏كارى بازديد كرديم. عطر و قاليچه با تصوير اميركبير هديه دادند. ماكتى براى اصلاح منطقه فين آورده بودند كه نرسيديم آن را ببينيم؛ آن را به مركز تعليمات حرفه و فن آوردند و ديديم.
به شهرك مسكونى تاجى‌آباد رفتيم. این شهرک، در كنار شهر کاشان، آماده‌سازى و به مردم واگذار شده است. قيمت زمين را براى تعاونى‌هاى مسكن پايين نگاه داشته‌اند؛ وام مى‌خواستند.
سپس به مركز آموزش فنی حرفه‏ای رفتيم. دوازده كارگاه با 450 كارآموز داشت. همه را ديديم و نمايشگاه‏شان را نيز. بعد از گزارش [آقای حسین کمالی]، وزيركار و امور اجتماعی و معاون مربوطه، برايشان سخنرانى كردم. جالب است. گفتند، يكصد و هفده مركز فعال دارند. با خواست خودشان، دورى در شهرك دردست ساخت آزادگان زديم؛ وام مى‌خواهند.
سپس به شهر آران و بيدگل رفتيم. مردم، با گل‏افشانى جالب، استقبال بسيارگرمى نمودند. شهرستان‏شدن را پيگيرى مى‌كردند؛ مانع قانونى دارد. به كاشان برگشتيم. نزديك است. در حسينيه جنب منزل آقاى يثربى، با طلاب ملاقات داشتيم. آقاى يثربى خيرمقدم گفت و خواسته‌هاى رفاهى طلاب را مطرح كرد. نماز جماعت به امامت من خوانده شد. صحبت نصيحت‌آميز كردم و وعده كمك دادم.آقاى [سیدمحمد] ابطحى كاشانى از قم آمده بود. مريض است. به‏خاطر بمباران‌ها در زمان جنگ، مرض شديد اعصاب گرفته و منزوى شده است. به قمصر رفتيم و ديروقت رسيديم؛ ولى هنوز جمعى در خيابان‌ها بودند. چراغانى كرده بودند. در منزل شهردار واقع در ارتفاعات مستقر شديم. با مسئولان، صحبت‌هاى زيادى دربارة سازه‌هاى كاشان كرديم. شام خورديم و خوابيديم.
عفت و فاطى و على هم با من بودند. خوب هوایى دارد. شب باد می‏وزید. فكر مى‌كنم، باران شديدى مى‌باريد.

 

 

سال ۱۳۷۴
در منزل بودم. ظهر هم بچه‌ها جمع بودند. بولتن‌هاي زيادي به خانه آورده بودم كه تمام وقتم را پُر كرد. عصر با محسن دربارة برنامه‌هاي صنعتي، منجمله طرح توليد سيليكون و نيز مسایل جاري ارزي صحبت كرديم. محسن، گزارش مذاكرات يك‏ساعته‌اش با آیت‏‌الله خامنه‌اي را داد. آقاي [عبدالمجید] معاديخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. براي ادامه كار بنياد تاريخ، نظرخواهي كرد. جلد اول كتاب تاريخ شفاهي را آورد و پيشنهاد ايجاد شورايي براي سياستگذاري بنياد تاريخ داد.

 

 

سال ۱۳۷۵
براى مراسم افتتاح مجلس پنجم، از خانه به مجلس رفتيم. عفت و مهدى هم با من بودند. با كمى تأخير رسيديم؛ منتظر بودند. به محض رسيدن به اجلاس، برنامه شروع شد. سرود و قرآن و استقرار هيأت ریيسه سنى و قرائت پيام رهبرى و گزارش وزير كشور و سخنرانى من و قبل از آن، صحبت كوتاه ریيس سنى كه از رو خواند.
به دفترم رفتم. [آقای ارینگ هاریلدنسون]، سفير دانمارك براى خداحافظى آمد. آقاى [علاءالدین] بروجردى، [معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امورخارجه] آمد. گزارش وضع افغانستان را داد و راهنمايى خواست كه گفتم در جلسه عصر شوراى عالى امنيت ملی شركت كند.
عصر خبر دادند كه جمعى از افراد به نام «حزب‌الله شميران»، به عنوان اعلان موضع مخالفت، به دفتر فائزه نزديك مى‌شوند. از وزارت كشور توضيح خواستم؛ گفتند مانع نزديك‏‌شدن شده‌اند و چند نفر از آنها را براى بازجويى به پاسگاه برده‌اند. عفت هم به محل رفته بود و از آنچه ديده، سخت عصبانى است. در جلسه شوراى عالى [امنیت ملی]، با مطرح شدن افراط حزب‌اللهى‌ها در پارك چيتگر، به وزارت كشور ابلاغ شد كه به طور كلى مانع هر نوع قانون‏شكنى از اين نوع بشوند. دربارة وضع افغانستان بحث و تصميم‌گيرى شد. عفت هم كه رفته بود و ديده بود، معتقد است پليس خوب عمل نكرده و برخورد قاطع نداشته است.

 

 

سال ۱۳۷۶
ساعت هفت صبح به سوى يزد پرواز كرديم. ياسر و [آقایان محسن] نوربخش، [رییس‏‌کل بانک مرکزی]، [حسین] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات] و [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری] و [عیسی] كلانترى، [وزیر کشاورزی] همراه بودند. پس از استقبال رسمى با ماشين به سوى ميبد حركت كرديم. هلى‌كوپترها نرسيده بودند. جاده يزد تا اردكان به صورت اتوبان درآمده و بخشي از اطراف سبز شده است.
در مسير، آقايان [محمدعلی] صدوقى و [غلامعلی] سفيد، امام‏‌جمعه و استاندار دربارة مسايل انتخابات صحبت‏‌كردند. از پيروزى آقاى خاتمى خوشحال بودند و از تبليغات تخريبى جناح آقاى ناطق و به‏خصوص صحبت‌هاى تند و فحاشى و توهين‌هاى آقاى [ابوالقاسم] خزعلى انتقاد داشتند و از صحبت‌هاى جمعه قبل از انتخابات من كه فضا را تعديل كرد و فشار را برداشت، ممنون‏‌اند
در ايستگاه راه‌آهن جنوب ميبد، مراسم شروع بهره‌بردارى از خط آهن جديد 280 كيلومترى ميبد - باد، با توضيحات مسئولان و گزارش آقاى [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری] انجام شد. 250 ميليارد ريال هزينه شده و 100 كيلومتر راه را نزديك كرده است.گفتند براى سال 1400 برنامه رسيدن به 23 هزار كيلومتر راه‏آهن تدوين شده است. دو اثر نفيس به عنوان سپاسگزارى از خدمات من اهدا كردند و من دربارة اهميت راه‏آهن در امر حمل و نقل و آثار اقتصادى مهم آن صحبت‏كردم. سپس سوار قطار تشريفاتى شديم و تا ايستگاه اردكان رفتم. در مسير پذيرایى بود.
در ايستگاه اردكان، به سوى [معدن] چادُرمَلو پروازكرديم. تمامى مسير، كوير خشك و ريگزار است. فقط چند تك‏درخت در كنار كوهى ديديم كه گويا چشمه كوچكى دارد و استاندار هم آن را نمي‌شناخت. در محل معدن سنگ‏آهن چادرملو فرود آمديم. مردم بهاباد كه در 70 كيلومترى ميدان است، اجتماع انبوهى داشتند. بسيار پُرشور بودند. برايشان صحبت كردم و وعده انجام خواسته‌هاشان را منجمله سد و راه دادم. توقع دارند كه به آنجا مى‌رفتم كه فرصت نشد. مجاور جلگه نوق خودمانند.
پرده از لوح جالب و ابتكارى برداشتم. از معدن بازديد كرديم. توضيح دادند، عمق معدن حدود 300 متر با ذخيره 400 ميليون تُن سنگ‏آهن است. سپس از سنگ‏شكن و نقاله و انبار همگون‏كردن و سه خط توليد و انبارها و بارگيرها بازديد‏كرديم. در جمع كاركنان، گزارش آقاى [حسین] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات] و آقاى [محمدحسین] حبيبيان، [مديرعامل مجتمع سنگ‏آهن چادرملو] را استماع كرديم. با 580 ميليون دلار ساخته شده كه به قيمت امروز ارز، مجموعاً 200 ميليارد تومان هزينه شده كه در مدت چهارسال سرمايه‌گذارى ارزى و ريالى را پس مى‌دهد. بخش فسفرزدایى آن هزينه اضافه كرده، ولى فسفر آهن هم كارایى خوبى در توليد كودشيميايى دارد و طرح توسعه آن شروع شد كه توليد را به 5/8 ميليون تُن مى‌رساند. نشان به مهندس حبيبيان دادم و سكه‌اى به مهندس [علی‏اکبر] سبحانى كه 57 سال پيش معدن را كشف كرده و لوح تقدير به چند نفر از مديران و در اهميت اين معدن و ستايش از تصميم بجا در فعال‏كردن آن بعد از پنجاه سال ترديد، صحبت كردم.
چند نفر از وزراى نيجريه به ملاقات آمدند و چك دو ميليون دلارى كمك به زلزله‏زدگان استان خراسان را آوردند. تحت تأثير پيشرفت صنايع ايران‏اند و تقاضاى همكارى براى استخراج معدني كه دارند با ظرفيت ده ميليارد تن سنگ آهن داشتند؛ پذيرفتم. بعد از نماز و ناهار و استراحت، به سوى يزد پرواز كرديم. راه‏‌آهن و خط انتقال برق هنوز تكميل نشده است. در محل كارخانه پرتو فرايند انرژى هسته‌اى فرود آمديم. صنعت جالبى است، با يك ماشين پيچيده شتاب‏دهنده الكترون براى دادن اشعه به چوب و لاستيك و فلزات براى استحكام آنها استفاده مى‌شود. گفتند ما سومين كشورى هستيم كه از اين تكنولوژى استفاده مى‌كنيم؛ آلمان و بلژيك، چهارمين و پنجمين‌اند.
از آنجا به پايانه حمل و نقل رفتيم. مركز جالبى با 30 هكتار زمين و 30 هزار مترمربع ساختمان و فضاى سبز جالب، براى ايستگاه كاميون‌ها و مركز بار و اطلاعات بار كشور و تعميرگاه‌ها و فروشگاه‌هاى مربوط به حمل و نقل و مراكز فرهنگى با هزينه دو ميليارد تومان ساخته شده از منبع اخذ تفاوت قيمت سوخت در ورودى‌هاى كشور از اتومبيل‌هاي خارجى است. 30 پايانه در دست ساخت داريم. در مراسم آقايان [اکبر] تركان، [وزیر راه و تربری] و [محمد] سعيدى‌نژاد، [رییس سازمان پایانه‏‌ها]و [کریم فرج‏زاده] حلوایى، [معاون فنی وزارت راه و ترابری] گزارش دادند. من هم صحبت كردم و از اهميت اين اقدام ضرورى و نقشي كه در تنظيم حمل بارها و جلوگيرى از خالى ماندن ظرفيت حمل و نقل دارد، گفتم.
سپس به مركز تحقيقات كشاورزى رفتيم. از مزارع تحقيقات ژنتيك انار بازديد كرديم. 700 نوع انار را جمع‌آورى كرده‌اند و در مراسم، دكتر [عیسی] كلانترى، [وزیر کشاورزی] و [محمدعلی] صدوقى، [امام‏جمعه یزد] و [غلامعلی سفید]، استاندار [یزد] صحبت كردند و از خدمات من تجليل نمودند و هداياى سپاس را دادند. 30 طرح آبيارى تحت فشار را افتتاح كرديم. من هم در اهميت حفظ آب و استفاده صحيح صحبت كردم. پس از نماز مغرب و عشا، به سوى تهران پرواز كرديم. ساعت ده شب به خانه رسيديم؛ سفر خوبى بود.

 

 

 

لینک کوتاه کپی لینک