شناسهٔ خبر: 36810868 - سرویس فرهنگی
منبع: دفاع پرس | لینک خبر

ماجرای رگ‎زدن امام حسن عسگری (ع) در کتاب «باد یمانی»

«باد یمانی» کتابی از محمدرضا عابدی شاهرودی است که در داستان‌های کوتاهی به ماجراهایی از زندگی امام حسین عسگری (ع) می‌پردازد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «باد یمانی» کتابی از محمدرضا عابدی شاهرودی است که شامل مجموعه داستان‌هایی کوتاه درباره زندگی و کرامات امام حسن عسکری (ع) است که توسط انتشارات به‌نشر منتشر شده است.

در این کتاب که با قطع رقعی، با شمارگان یک هزار نسخه و با قیمت 190 هزار جلد نخست مجموعه داستان‌های کوتاه درباره زندگی زندگی ائمه هدی (ع) می‌باشد، کرامات و معجزات امام حسن عسکری (ع) به‌رشته تحریر درآمده است.

«باد یمانی» در 136 صفحه و در هشت فصل با عناوین «ماجرای درختان سیب»، «ماجرای رگ زدن»، «ماجرای پارچه‌ها»، «ماجرای شتر»، «ماجرای ابریشم»، «ماجرای اسب»، «ماجرای سکه‌ها» و «ماجرای به دنیا آمدن» داستان‌هایی در ارتباط با زندگی و کرامات امام یازدهم (ع) را روایت می‌کند.

در بخشی از این کتاب آمده است: درهایِ بزرگِ ورودی کاخِ متوکل، خلیفه عباسی گشوده شد. نگهبانانِ نقاب بر چهره زده این بخش که شبانه‌روز از خلیفه مراقبت و محافظت می‌کردند، جلو آمدند و مانع ورودِ فرستاده شدند.

«من باید خبری را به سرعت به خلیفه برسانم.» سرکرده محافظانِ خلیفه که اندامِ تنومندی داشت، جلو آمد و گفت: «خلیفه در حالِ استراحت می‌باشند و در حال حاضر کسی نمی‌تواند ایشان را ببیند، اگر مطلبی پیش آمده به ما بگویید، هرگاه ایشان از استراحت فارغ شدند، به اطلاع ایشان می‌رسانیم.»

فرستاده سری تکان داد و گفت: «باید هرچه زودتر ایشان را مطلع کنم.» سرکرده محافظان قدمی جلوتر آمد و پرسید: «مگر چه شده است؟!» فرستاده پاسخ داد: «به حضورِ خلیفه برسانید که فرستاده‌ای از سوی ابومحمد به کاخ آمده است.» سرکرده محافظان فریاد زد: «ابومحمد؟!» 

با ورودِ متوکل، همه در تالارِ کاخ تعظیم کردند. متوکل که روی تخت نشست، همه از آن حالت خارج شدند. نگاهِ متوکل به فرستاده‌ای بود که می‌گفتند از سوی ابومحمد آمده است. وزیرِدربار با صدای بلند ندا داد: «ای فرستاده، مطلبی را که می‌گویی از سوی ابومحمد آورده‌ای برای خلیفه مسلمین بیان کن.»

انتهای پیام/ 121