شناسهٔ خبر: 35856264 - سرویس سیاسی
منبع: مسیر اقتصاد | لینک خبر

نگره‌های انتقادی بر استقلال بانک مرکزی (۲)‏

پیش‌فرض‌‌ های استقلال بانک مرکزی در همه کشورها برقرار نیست

یونس عباسی

بررسی ها نشان می دهد پیش فرض های حاکم بر مبحث استقلال بانک مرکزی، لزوما برای همه کشورها و در همه زمان‌ها برقرار نیست. به عنوان نمونه در برابر اولویت تورم و ثبات اقتصادی در دیدگاه استقلال بانک مرکزی، اولویت رشد و اشتغال و توسعه قرار دارد. همچنین انتقاداتی به بانک مرکزی مستقل از جنبه نگاه به پول و اهمیت ثبات اقتصادی وارد است؛ پول صرفا واسطه مبادله نیست و ظرفیت‌های توسعه‌ای در آن وجود دارد؛ علاوه بر اینکه ثبات اقتصادی برای کشورهای در حال توسعه از اهمیت کمتری برخوردار است.

صاحب‌خبر -

مقاومتی نیوز/ تئوری استقلال بانک مرکزی در دهه ۱۹۹۰ در چهار بعد نهادی، کارکردی، پرسنلی و مالی مطرح شد. این تئوری در پی تورم‌های بالای کشورهای صنعتی در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ارائه گردید و به همین جهت هدفگذاری تورمی و توجه به ثبات اقتصادی به عنوان اولویت اول بانک مرکزی مستقل و توجه به رشد، اشتغال و توسعه در اولویت‌های بعدی این بانک مورد توجه قرار گرفت.

در برابر اولویت بندی این تئوری و حمایت کنندگان از آن، می‌توان اولویت اول بانک مرکزی را در هدفگذاری، به رشد، اشتغال و توسعه داد و ظرفیت‌های توسعه ای پول در کمک به این هدف را مورد توجه قرار داد و انتقاداتی را از این جنبه به تئوری استقلال بانک مرکزی وارد نمود.

ظرفیت‌های توسعه‌ای پول و بازنگری در اهمیت ثبات اقتصادی

از مجموعه انتقادات وارد بر استقلال بانک مرکزی می توان به ظرفیت‌های پول و اهمیت ثبات اشاره نمود.

ظرفیت­‌های توسعه‌­ای پول:‏ حامیان تئوری استقلال بانک مرکزی به ظرفیت‌های توسعه‌ای نهفته در پول توجهی ندارند. تلقی این گروه از پول و بانک، مشابه تلقی ارتدکس، به مثابه نهادهایی واسط و لذا کم اهمیت در حوزه اقتصاد است. این گروه کارکرد پول را منحصر در تشدید و تحریک تقاضا می‌پندارند و وضعیت بخش حقیقی را به طور کامل متأثر از عوامل «عینی» می‌دانند که شامل شرایط کمی و کیفی نیروی کار (جمعیت)، منابع طبیعی و تکنولوژی دردسترس است. در نگاه ایشان سطح تولید توسط این عوامل عینی تعیین شده و پول صرفا به مثابه یک چرب کننده، پس از تولید برای تسهیل مبادله وارد می‌شود. در نتیجه خلق و بسط پول تأثیری بر وضعیت عوامل عینی مؤثر بر سمت عرضه ندارد.

اما فهم نهادی از پول و اشراف به نظریه پولی تولید، نارسایی تحلیل مذکور را برملا می‌سازد. پول نه پس از تولید، بلکه پیش از تولید نیز موضوعیت دارد، چرا که خود تولید مستلزم مبادله است. فروکاستن مبادله به پس از تولید، غفلت از واقعیتی مهم در فرآیند تولید بوده که عبارت است از وجود مبادلات درون‌ بنگاهی مقدم بر خلق محصول.

خرید و اکتساب عوامل تولید توسط بنگاه، پیش از تولید، نیازمند پول به مثابه سرمایه اولیه است که قدرت هماهنگ‌سازی عوامل تولید –از طریق جبران خدمات آنها پیش از تکمیل فرآیند تولید- را به شدت ارتقا می‌دهد. این بدان معناست که اگر در یک بخش یا فعالیت با ویژگی تکنولوژی دردسترس و منابع بلااستفاده، بتوان عاملانی را شناسایی و بازاری را طراحی کرد، آنگاه خلق و تزریق پول منجر به بکارگیری عوامل تولید در جهت خلق محصول خواهد شد. در مجموع پول به عنوان یک عامل نهادی و یک مقوم نهادی (پول در اختیار یک کارآفرین خلاق) می‌­تواند آثار ماندگاری بر رشد و توسعه اقتصاد داشته باشد.

بازنگری در اهمیت ثبات به ویژه برای کشورهای درحال توسعه: تئوری استقلال بانک مرکزی گرایش به سمت ثبات دارد و مخالف سیاست­‌های انبساطی می‌­باشد؛ اما ‏این موضوع در همه جا بر قرار نیست.

تورم بالا برای کشورهای صنعتی و توسعه یافته پس از اینکه از دوران گذار به توسعه عبور کرده بودند مطرح شده است. در نتیجه در کشورهای در حال توسعه به منظور نیل به توسعه، ‏رویکردهای انبساطی موضوعیت دارد و ثبات اقتصادی از اهمیت کمتری برخوردار است.

منبع: درودیان، حسین. قرائتی شفاف از استقلال بانک مرکزی و نگره های انتقادی برآن. همایش پول و توسعه، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، اردیبهشت ۱۳۹۸، پرده نگار ارائه و صوت ارائه

انتهای پیام/ نظام مالی