درباره توجیهی که با واقعیت جور در نمی آید
حال ناخوش نشر کاغذی چه ربطی به نشر دیجیتال دارد؟
صاحبخبر - در روزگار ما، توجیه کاستیهای موجود با اقتضائات آینده، یکی از راهکارهای مرسوم برای توجیهگران است؛ مثلا با این راهکار میتوان افت محسوس شمارگان متوسط کتاب در کشور را که به رقم ناگوارِ چندصد نسخه در هر نوبت چاپی کاهش یافته است، با اقتضائات زمانه و آینده، نظیر رواج گوشیهای هوشمند و تغییر نوع مطالعه در جهان از نسخههای کاغذی به نسخههای الکترونیکی و صوتی توجیه کرد؛ غافل از آنکه مقایسه صنعت نشر ایران با کشورهای توسعه یافته، از پایه، قیاسمعالفارق است و این دو از اساس بلاتشبیهاند. آخر چطور میشود کاستیهای موجود را با نداشتهها توجیه کرد؟! به گزارش ایبنا، نگاه آماری به موقعیت صنعت نشر ایران و نشر در کشورهای توسعهیافته میتواند دید شفافتری را از ماجرا به ما بدهد: مطابق با آمارهای بازار کتاب در سال 1397، تعداد 101هزار و 436 عنوان کتاب منتشر شده که قیمت کل این کتابها، معادل دو هزار و 696 میلیارد تومان بوده است. اگر در خوشبینانهترین حالت، فرض کنیم که میزان فروش کتاب در سال، برابر است با قیمت کتابهای منتشر شده در آن سال، باز هم با صنعت نشر کشورهای توسعه یافته، فاصله زیادی داریم. گذشته از آمارهای فروش و میزان گردش مالی بازار کتاب در ایران و کشورهای توسعهیافته، باید به وضعیت مطالعه مردم نیز توجه کرد؛ هرچند حکایت سرانه مطالعه در ایران، حکایتی طولانی است و از آمار دو دقیقه مطالعه در روز، طبق اعلام علیاکبر اشعری، رئیس وقت کتابخانه ملی در سال 1387، تا 120دقیقه مطالعه را طبق آمار محمد سالاری، مدیر کل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتاب خوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال1387، دربرمیگیرد؛ اما آخرین اظهار نظر درباره وضعیت سرانه مطالعه کشور، توسط سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفته است: «براساس نتایج تحقیقات، مطالعه کتاب به شکل جسته و گریخته، ارقام بالاتری را نشان میدهد؛ علاوه براین، فضای مجازی هرچند تهدیداتی را به همراه داشته است، اما به فضای مطالعه در قالب مطالعه مقاله، پاراگراف بلند که با محتوای به اصطلاح فستفودی تفاوت دارد، کمک کرده است؛ بنابراین، اگر 13 دقیقه مطالعه را کنار این نوع مطالعه قرار دهیم، رقم قابلتوجهیتری به دست خواهد آمد و میتوان زمان بیش از 20 دقیقه را بهعنوان زمان مطالعه روزانه ایرانیها در نظر گرفت.» توجیهی به نام تغییر ذائقه مطالعه اگر بخواهیم وضعیت نشر دیجیتال(اعم از نشر الکترونیک و گویا) را نیز در این گزارش مورد توجه قرار دهیم، باید گفت، سهم قالبهای نوین نشر در ایران، به قدری ناچیز است که چندان به چشم نمیآید؛ البته نباید منکر حرکتهای انجام شده توسط چند مرکز نشر و موسسه شناخته شده در این زمینه شد، اما ایرانیها، مانند بسیاری از مردم سراسر دنیا، هنوز به نشر کاغذی اقبال دارند و آن را بر دیگر انواع نشر، ترجیح میدهند. به دیگر سخن، میل به مطالعه از روی نسخههای الکترونیکی یا شنیدن کتابهای گویا، هنوز در کشورمان نهادینه نشده و اقتصاد کتابهای دیجیتال در مقایسه با کتابهای کاغذی، بسیار کوچک است. بنابراین، آنچه درباره تغییر ذائقه عمومی و رویکرد جدید مردم به نشر دیجیتال، به عنوان عامل افت در صنعت نشر مطرح میشود، تا حد زیادی غیر واقعی است. آنچه باید در راستای حال ناخوش صنعت نشر ایران مورد توجه قرار داد، اولاً اوضاع نامناسب اقتصادی و محدودیتهای مربوط به کاغذ و ثانیاً، نهادینه نشدن فرهنگ مطالعه و توجه نکردن عموم مردم به این اقدام راهبردی و تأثیرگذار است.∎