عملیات ظفرمند بیت المقدس هفت را باید عملیات عطش نامید، عملیاتی که در آن رزمندگان اسلام با لب تشنه به فرمان امام خمینی ره لبیک گفته و با ایستادگی به دشمن زبون بعث اجازه ندادند مجدد به حریم کشور و سرزمین ایران اسلامی تجاوز کرده و حتی در این راه با کام سرخ و ذکر یاحسین به دیدار مولای خود شتافتند.
در این عملیات بود که تازه فهمیدیم تشنگی و گرما و گلوی زخمی و طفل تشنه و سپاه محاصره شده و قطعی آب و سم ستوران و اسارت عزیزان یعنی چه؛ البته باز هم نه کامل مانند صحرای کربلا و عطش اهل بیت و یاران حسین (ع).
فهمیدیم تا تشنگی نکشیده باشی و زخم نخورده باشی و داغ عزیز ندیده باشی و برادر به مسلخ عشق نفرستاده باشی و چکاچک شمشیر دشمن را در گرمای تابستان ندیده باشی؛ حرف از «عاشورا و کربلا» زدن فقط یک حرف است، حرفی که حداقل احساس را به همراه خواهد داشت.
بیت المقدس هفت عملیاتی برای انهدام مواضع دشمن بعثی
عملیات بیت المقدس هفت در پاسخ به یکه تازی ها و تعدیهای ددمنشانه ارتش بعث عراق در نخستین ساعات بامداد ۲۳ خرداد ۶۷ با رمز مبارک «یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام» و با هدف انهدام مواضع دشمن در منطقه شلمچه آغاز شد، این عملیات در حالی انجام شد که دشمن بعثی چند ساعت قبل از عملیات مواضع رزمندگان اسلام را به شدت زیر آتش سنگین خود گرفته بود.
۱۹ روز از عملیات تک شلمچه توسط دشمن در روزهای آغازین خرداد ۶۷ گذشته بود که مقرر شد عملیات بیت المقدس هفت در منطقه شلمچه انجام شود، هوا بسیار گرم بود و برای آمادگی بچهها چند روز قبل از عملیات، تمرینهای زیادی انجام شد. رزمندگان نحوه سوار شدن و پیاده شدن به خودروی زرهی (P.M.P) را تمرین میکردند و راهپیماییهای طولانی در آن هوای گرم خردادماه خوزستان را در اردوگاه ۳۵ کیلومتری اهواز انجام دادند، تا اینکه در روز ۲۳ خرداد عملیات شروع شد.
پس از سقوط شهر استراتژیک فاو، نیروهای عراقی با روحیه بالا در چند جبهه دست به حمله زدند، از جمله جزایر مجنون را با استفاده گسترده از تسلیحات شیمیایی بازپس گرفته و در شلمچه خطوط جبهه را به قبل از عملیات کربلای ۵ بازگرداندند. عملیات بیت المقدس هفت با هدف درهم شکستن این روحیه تهاجمی انجام گرفت و طی آن چندین افسر عالی رتبه ارتش عراق به هلاکت رسیدند و نیروهای ایرانی توانستند تا خطوط بعد از عملیات کربلای ۵ پیشروی کنند، اما چون گستردگی نفوذ رزمندگان به حدی زیاد بود که برای تثبیت مواضع خود آمادگی نداشتند و احتمال بکارگیری مجدد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق زیاد بود، به مواضع خود بازگشتند.
گرمای بیابان صورت بچهها را میسوزاند
علی صنعتی از جانبازان و رزمندگان گردان جعفر طیار لشکر محمد رسول الله (ص) سپاه تهران درباره این عملیات پیروزمند به خبرنگار ایرنا گفت: در روز عملیات حدود ساعت ۱۰ صبح بود که دیگر تمامی آب همراه بچهها تمام شد و هُرم گرمای بیابان صورت بچهها را میسوزاند و جگر تشنه شأن را به آتش میکشید و افزایش تشنگی در دمای بالای ۵۵ درجه در کنار آتش انفجارهای سنگین گلولههای خمپاره و توپ و انواع سلاح با کالیبرهای متفاوت به شکل تصاعدی بر جان خسته رزمندگان اثر میگذاشت. تازه این برای بچههایی بود که سالم بودند و فقط عطش، امانشان را بریده بود.
وی که از ناحیه دست، کمر و پا به درجه جانبازی رسیده است، افزود: در آن عملیات، وقتی به بعضی از بچهها که مجروح شده بودند سر میزدم، میدیدم بیش از درد و رنج زخمشان از تشنگی مینالیدند و چه شهدایی که در آن شرایط فقط بر اثر تشنگی با اقتدا به مولای لب تشنه صحرای کربلا در صحرای شلمچه به شهادت رسیدند.
نرسیدن آب به رزمندگان تعداد شهدا را بالا برد
مسعود بهشتی مسئول دسته روح الله گردان جعفر طیار به خبرنگار ایرنا درباره علت نرسیدن آب به رزمندگان گفت: تا حدود ساعت ۱۱ صبح، آتش سنگین عراقیها و محاصره از سه جهت و بسته شدن خط عقبه تدارکات لشکر از طریق آتش شدید دشمن بود، که هر تویوتایی میآمد بیشتر مورد اصابت گلوله قرار میگرفت و خودروهای تدارکات بیشتر مورد اصابت قرار گرفته بودند و هر از گاهی فقط یک وانت همراه با آب نوشیدنی میآمد که با توجه به تعداد نیروها و تشنگی و گرمای شدید تقریباً میشود گفت به جایی نمیرسید.
این رزمنده پیشکسوت افزود: وقتی دستور عقب نشینی (تاکتیکی) را دادند از کنار یک خاکریز عبور میکردم که دیدم، یکی از بچهها آنقدر زخمی شده که دست و پایش قطع شده بود و بهرغم پانسمانی که به تن داشت و اما به دلیل درگیری شدید و نبود آمبولانس، در کنار خاکریز روی خاک رهاشده و شاید وضعیت اسفبار او باعث شده بود که دیگران از کنار او به خیال اینکه به شهادت رسیده است گذر میکردند، البته من وقتی کنار او رسیدم دیدم که او هنوز زنده است و دارد طلب آب میکند، که البته هیچ آبی به همراه نداشتیم که لااقل لب خشکیده این رزمنده عزیز در حال شهادت را بتوانیم تر نمائیم و حتماً او نیز همچون مولایش باید با لب تشنه به دیدار حق میشتافت.
همرزمان ما با لب تشنه به اسارت درآمدند
سید عباس رعیت رزمنده و جانباز از ناحیه صورت و فک که بعد از پایان دوره دفاع مقدس با تلاش یک پزشک متخصص در رشته دندانپزشکی شد از عملیات بیت المقدس ۷ روایت میکند: در صبح این عملیات اسرای عراقی طلب آب از رزمندگان میکردند و رزمندگان نیز با خوشرویی قمقمههای آب خود را به اسرای جنگی میدادند و لب تشنه آنان را سیراب میکردند اما در اواسط روز این رزمندگان بودند که با تشنگی دست و پنجه نرم کردند.
وی ادامه میدهد: حتماً تاریخ گواهی خواهد داد که چطور جوانان عزیز ایرانی در این روز با لبان تشنه و با ذکر یا حسین و یا زهرا به دیدار معشوق شتافتند، حتماً مورخان خواهند نوشت که رزمندگان اسلام چطور با عطش در چنگال بعثیها اسیر شدند، حتماً مردم فهیم کشور قدر آزادگان به ویژه برادران اسیر خود در عملیات بیت المقدس ۷ را خواهند دانست که با لب خشکیده و با کام سرخ در لبیک گویی به امام خود کم نگذاشتند و با تحمل سالها درد و رنج به کشور عزیزمان بازگشتند.
سید عباس از برادران سیدمحمود حسینی، حاج مهدی محبی و بسیاری از رزمندگان جعفر طیار که در این عملیات با لب تشنه به اسارت نیروهای بعثی در آمده و یا مثل سیروس صابری، علی یوسفی و همرزمانشان زخمی شدند یاد کرد.
گزارش: رضا رضایی مجد
اجتمام ** ۱۰۹۵*۱۸۳۴