هشدارهايي که بايد شنيده شود
صاحبخبر - عليرضا قشقايي همان گونه که صاحب نظران بارها تاکيد کرده اند، بحران آب بسيارجدي است و روز به روز بر ابعاد آن افزوده مي شود.شواهد نشان مي دهد که در اکثر مناطق کشور، سطح آب پايين رفته و حتي سطح آب درياچه ها به شدت کم شده و سطح آب سدها نيز کاهش پيدا کرده است. به همين دليل هر ازچندگاهي از سوي متخصصين، هشدارهايي مبني بر ايجاد چالش هاي جدي ناشي از بحران کم آبي مطرح مي شود. برخي معتقدند که خشکسالي و بحران کمبود آب در ايران از مرز هشدارها گذشته و بايد اقدامات عملي و جدي انجام داد و از گفتار درماني پرهيز کرد.سالهاست مسئولان دولتي ،کارشناسان و شهروندان مسئول در مورد ابعاد رو به گسترش کمبود آب در ايران هشدار مي دهند ولي اقدامات اساسي صورت نگرفته و اگر به اين گفتار درماني ها و هشدار ها بسنده کنيم،وضعيت از اين نيز بدتر خواهد شد. کاهش سطح آب و خشک شدن درياچه ها، پايين رفتن بستر آب هاي زيرزميني در بسياري از نقاط کشور، خشک شدن آب برخي رودخانه ها، کاهش سطح ذخيره آب پشت اغلب سدهاي کشور، تخليه تعدادي از روستاها طي چند دهه گذشته، خالي شدن چندين روستا در حاشيه درياچه هامون، گسترش کوير و بيابان هاي لايزرع وخشک، هر روز سرزمين ما و ساکنان آن را به سوي يک فاجعه ملي و زيست محيطي نزديک تر مي کند.بحران آب در بسياري از شهرهاي ايران به مرحله هشدار رسيده است و کسي يا کساني بايد اين هشدارها را بشنود.مصرف کنندگان اصلي آب يعني کشاورزان،صنايع و مردم بايد به اين هشدارها توجه کنند و ميزان مصرف خود را بهينه سازي کنند.به عنوان مثال تهران با جمعيت هشت و نيم ميليوني، دو برابر مصرف سرانه آب را نسبت به استانداردهاي جهاني دارد.با وجود اينکه ۷۰ درصد از ذخاير آبي شهر تهران از منابع سطحي تامين ميشود اما در فصول گرم و سالهاي کمباران ۵۰ درصد آب اين شهر از منابع زيرزميني تامين ميشود.اين در حالي است که مصرف بيشاز اندازه منابع زير زميني و کم شده آب اين ذخاير، خطر آلودگي اين آبها را افزايش ميدهد.سهم سرانه آب در شهر تهران به ۳۵۰ متر مکعب در سال رسيده است و همين موضوع باعث شده تا کمبود آب آشاميدني در اين شهر از وضعيت بحران عبور کند.اصلاح الگوي مصرف بايد به صورت جدي در دستور کار جامعه و به صورت يک فرهنگ دنبال شود چرا که به اصلاح الگوي مصرف در عرصه هاي مختلف زندگي نيازمند هستيم.برخي برخورداري کشور از يک الگوي مصرف صحيح را چاره کار مي دانند.از جامعهشناسان در تعريف الگوي مصرف ميگويند الگوي مصرف در هر جامعه عبارت است از نوع چارچوب مصرفي که اکثريت افراد جامعه هنگام مصرف از آن تبعيت ميکنند و شکل و ميزان مصرف خود را بر آن منطبق ميسازند.حال اين سؤال مطرح است که آيا الگوي مصرف فعلي در کشور الگوي صحيحي است؟متاسفانه آموزشهاي مناسبي در زمينه درست مصرفکردن صورت نگرفته است و عمده تبليغات رسانهها خلاف فرهنگسازي مناسب بوده است. در حالت کلي خانواده، نظام آموزشي و رسانه بهترين الگو براي مهار مصرف گرايي و اصلاح الگوي آن هستند. از آنجا که در جامعه امروزي تاثير رسانه جمعي چندين برابر خانواده است، رسانهها بايد تلاش کنند و با معرفي الگوهاي موفق از قشرهاي مختلف، رفتارهاي ضد ارزشي گذشته را که اکنون تبديل به ارزش شده به حالت قبلي خود برگردانند.صرفه جويي نکردن در جامعه ما موضوعي عام است و به طبقه خاصي اختصاص ندارد. برخي افراد ولخرجي را يک ارزش تلقي و از آن به عنوان شاخصي براي قرار گرفتن در پايگاه اجتماعي بالاتر استفاده ميکنند.از اين رو رسانههاي جمعي با فرهنگ سازي و آموزش در اين زمينه ميتوانند اين ديدگاهها را تغيير دهند.مصرف انرژي در کشورهاي توسعه يافته در منازل به گونهاي است که بسياري از خانوارها حتي با کمترين روشنايي امور خود را انجام مي دهند و اين در حالي است که متاسفانه در ايران براي مصرف لوسترهاي پرهزينه هيچگونه انديشه اي نمي کنيم. زيرا نه تنها بايد هزينه آن کالاي لوکس را بپردازيم، بلکه در آينده هم بايد هزينه هاي مصرف برق آن را متحمل شويم.در کشورهاي اروپايي، افراد با خروج از منزل تمام وسايل گرمايي در زمستان را خاموش مي کنند. زيرا هزينه انرژي بالا است و رايگان اين منابع در اختيار مردم قرار نمي گيرد. صرفه جويي که به طور عام فرهنگ درست استفاده کردن است، نياز به ارتقاء فرهنگ مصرف، اعتماد سازي ميان مردم و مسئولان و شفاف سازي اقتصاد در همه ابعاد دارد.مقايسه شرايط جامعه با روزهايي که جمعيت کشور بسيار کمتر از امروز بود، حاکي از آن است که ميزان مصرف در همه ابعاد با افزايش جمعيت و الگوهاي نامناسب اين امر بيشتر شده و اين در حالي است که هم اکنون نيازمند آن هستيم که صرفه جويي در همه ابعادش به عنوان فرهنگ جامعه نهادينه شود.∎