شناسهٔ خبر: 26231816 - سرویس ورزشی
منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

یادداشت/ محمدرضا کردلو روزنامه‌نگار

چیزهایی که به‌خاطر می‌سپارم

بچه‌های ما هیچ‌چیز کم نداشتند که هیچ، چیزی هم کم نگذاشتند. برای ما ایرانی‌ها همین، راز ماندگاری است. ما بعدها تجربه بازی با اسپانیا را با هیجان تعریف خواهیم کرد و بی‌شوخی «چیزی از ارزش‌های بازیکنان ما کم نمی‌شود» چراکه حتما نمایشی از بهترین حضور تیم ملی فوتبال ایران در ادوار جام جهانی هستند.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تا حالا از خودتان پرسیده‌اید چرا وقتی فوتبال تماشا می‌کنید، هیجان‌زده‌اید و دوست دارید داد بزنید؟ وقتی کنار زمین مسابقه باشید این وضعیت ضریب هم می‌گیرد و هیجان چند برابر می‌شود. چرا این‌گونه است؟ فارغ از میزان علاقه هر فردی به پدیده‌ای مانند فوتبال، این شرایط شورانگیز محصول یک آگاهی است. آگاهی هراس از شکست. هر شکستی فارغ از اینکه می‌تواند مقدمه پیروزی‌های بعدی باشد، اما فی‌نفسه یک «شکست» است و شکست، تلخ است. تماشاگران (حرفه‌ای) فوتبال به مستطیل سبز به مثابه یک میدان جنگ می‌نگرند. میدان جدال همیشگی برای بقا. آنها بازیکنانی که داخل مستطیل سبز می‌جنگند را مسئول ماندگاری نام خود در تاریخ می‌دانند. آنها که خیلی با فوتبال زندگی می‌کنند، از شکست، هراسی وصف‌ناشدنی دارند و شاید همین هراس است که ناخودآگاه آنها را به وجد می‌آورد و فریادهای‌شان را به آسمان می‌برد.

به تعبیری دیگر می‌توان این گونه پرسید: فوتبال کدام یک از اینهاست: عشق، نفرت، جنگ، تجارت یا حتی ایدئولوژی؟ دریافت‌هایی در شاخه‌ای از روانشناسی اجتماعی به نام نظریه مدیریت هراس، جواب این معما نه روی سکوها، بلکه در گورستان یافت می‌شود. ورزش ربطی به زندگی ندارد؛ و به مرگ مربوط است. (1) مرگ تنها قطعیت در جهانی سرشار از عدم قطعیت‌هاست. ارنست بکر می‌نویسد: «وظیفۀ اصلی حیات بشر قهرمان‌شدن و فراتر رفتن از مرگ است».

پیروزی، رمز ماندگاری است و این درسی است که مرگ آگاهی در فوتبال و هراس از آن به ما می‌آموزد. در این میان یک ملت، با مجموعه‌ای از تجربه‌های جمعی می‌توانند استثنا باشند. آنگاه که حتی شکست‌ها را اگرچه با ناراحتی، اما با هیجان به یاد می‌آورند. ایرانی‌ها این چنین‌اند. خاطرات جمعی ما این را شهادت می‌دهد. به همین دلیل ما نظریه مدیریت هراس را به چالش کشیدیم با همه مواجهه‌های متفاوت‌مان. جام جهانی قبلی و بازی با آرژانتین با همه شایستگی‌مان، در دقایق پایانی غافلگیر ضربه مسی شدیم. ما شکست نخوردیم، تنها غافلگیر شدیم. تیم ملی ایران با همان نتیجه‌ای که مقابل آرژانتین کسب کرد، ماندگار شد و هواداران ایرانی آن روز شادی کردند و همیشه از آن بازی با‌ هیجان یاد خواهند کرد. «بازی خوب» تیم ملی ایران در مقابل اسپانیای قهرمان دو دوره قبل جام جهانی هم از جنس همان بازی‌هایی است که با هیجان گذشت. اما نه از هراس شکست. جمله جواد خیابانی دقیق بود، اگرچه شاید آن هم محصول هیجان بود: «فقط نتیجه است که اسپانیا را پیروز نشان می‌دهد، بچه‌های ما چیزی کم نداشتند».

بچه‌های ما هیچ‌چیز کم نداشتند که هیچ، چیزی هم کم نگذاشتند. برای ما ایرانی‌ها همین، راز ماندگاری است. ما بعدها تجربه بازی با اسپانیا را با هیجان تعریف خواهیم کرد و بی‌شوخی «چیزی از ارزش‌های بازیکنان ما کم نمی‌شود» چراکه حتما نمایشی از بهترین حضور تیم ملی فوتبال ایران در ادوار جام جهانی هستند. زمزمه پرشور سرود ملی تصویری است که از این بازی به یاد می‌سپارم و آرامش بیرانوند و دریبل دوطرفه حاج‌صفی، شوت دیدنی انصاری‌فرد، زیرکی طارمی و گلی که پذیرفته نشد، عبور زیبای وحید امیری از سد پیکه و سانتری که روی دروازه کشید را به‌خاطر می‌سپارم.

حالا دیگر با اطمینان بیشتری می‌توانم شکست را فراموشی در تقویم تاریخ تلقی نکنم. شاید نه آن چیز که مدیریت هراس می‌گوید، بلکه آنچه سایمون کریچلی (نویسنده کتاب «وقتی به فوتبال می‌اندیشیم به چه می‌اندیشیم؟») می‌گوید راحت‌تر پذیرفتنی است: بنا‌بر ماهیت فوتبال، تمام تیم‌ها نمی‌توانند برنده باشند. بیشتر تیم‌ها بازنده خواهند بود. بنابراین، هوادار یک تیم بودن و متخصص تاریخچه آن تیم بودن همچنین به معنای آموزش‌دیدن در مدرسه شکست و نومیدی است. نومیدی مولفه سازنده فوتبال است، اما نوعی پدیده امید نیز وجود دارد، امیدی فراسوی عقل، امیدی ضد امید. بنابراین شاید مایه تمایز هوادار موقت از هوادار جدی واقع‌بینی هوادار جدی باشد... نکته شگفت‌انگیز درباره فرهنگ هواداری شیوه انتقال آن به نسل‌های بعد است.

 ما مامور انتقال این هویت فوتبالی هستیم!

پی‌نوشت:
1)نعره‌های تماشاگران نشانه چیست؟ مری پایلون: ترجمه شده توسط وب سایت ترجمان.