شناسهٔ خبر: 25602038 - سرویس اجتماعی
منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

حمله پسر عاشق‌ پیشه به دختر دانشجو

پسر عاشق‌ پیشه وقتی از دختر مورد علاقه‌اش پاسخ منفی شنید وی را در دانشگاه هنر تهران مورد حمله خونین قرار داد و تا یک قدمی مرگ کشاند. این پسر دیروز پای میز محاکمه ایستاد تا از خود دفاع کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش جام‌جم، 4 آذر 95 به پلیس تهران خبر رسید پسر جوانی در دانشکده هنر در حوالی میدان فلسطین به یک دختر دانشجو حمله کرده و او را بشدت مجروح کرده است.

دختر 22‌ساله به نام سحر به بیمارستان منتقل شد و تحت چند عمل جراحی قرار گرفت. در بررسی‌ها مشخص شد، سحر از مدتی قبل با پسر 25 ساله‌ای به نام ارشیا در ارتباط بوده و با او قول و قرار ازدواج گذاشته بود، اما پس از مدتی رابطه آنها به‌هم می‌خورد و سحر به خواستگاری ارشیا پاسخ منفی می‌دهد. با افشای این ماجرا ارشیا که بعد از حمله خونین گریخته بود، بازداشت شد. پسر عاشق‌پیشه به زخمی کردن دختر مورد علاقه‌اش اعتراف کرد.

بعد از چند روز و در حالی که سحر بهبود نسبی یافته بود از ارشیا شکایت کرد. به این ترتیب این پسر در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و با توجه به میزان جراحت‌ها به زندان و پرداخت نصف دیه محکوم شد. اما این حکم در دیوان عالی کشور تائید نشد. به این ترتیب ارشیا دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه سحر حضور نداشت و وکیل وی روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: متهم پس از تعقیب موکلم، وی را در دانشگاه مورد حمله قرار داد و او را با ضربات متعدد چاقو مجروح کرد. او حالا بعد از انجام چند عمل جراحی هنوز با مشکلات زیادی روبه‌روست و حتی جرات ندارد بار دیگر با ارشیا روبه‌رو شود. از این رو از طرف سحر برای متهم اشد مجازات را می‌خواهم.

سپس متهم روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: مدتی بود با سحر آشنا شده بودم‌. من به او علاقه‌مند بودم به همین خاطر به خواستگاری‌اش رفتم، اما پدرش جواب منفی داد. من که از شنیدن پاسخ منفی شوکه شده بودم چند بار با سحر تماس گرفتم‌، اما او جواب تلفن‌هایم را نمی‌داد. من احساس می‌کردم سحر زندگی‌ام را به بازی گرفته است‌. به همین خاطر یک روز دنبال او رفتم و سحر را تا نزدیکی دانشگاه تعقیب کردم. چند بار خواستم با او صحبت کنم، اما او بسرعت وارد دانشگاه شد. من هم که کنترل اعصابم را از دست داده بودم دنبال او به حیاط دانشگاه رفتم و با چاقو چند ضربه به او زدم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد: من واقعا عاشق سحر بودم و قصد کشتن او را نداشتم. فقط می‌خواستم با تهدید کاری کنم تا راضی به ازدواج با من شود.

در پایان دفاعیات این متهم هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.