سعید سعدی، تهیهکننده سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره خطوط قرمز حاکم بر برنامهسازی تلویزیون اظهار کرد: در هر کشوری خطوط قرمزی وجود دارد که برنامهسازان ملزم هستند از آنها تبعیت کنند، اما نکته مهم اینجاست که با توجه به شرایط و زمان، خطوط قرمز تغییر میکنند نه اینکه یک خط فکری بهصورت ثابت در سیما لحاظ شود. با این توضیح باید گفت تلویزیون هنوز به خطوط قرمزی متکی است که با توجه به نیازهای دو یا سه دهه پیش تعریف شدهاند، اتفاقی که بهنظرم ریزش تماشاگران را در پی دارد. برای همین اگر مسئولان ما در پی جذب تماشاگر و رقابت با شبکههای ماهوارهای هستند باید به برنامهسازان اعتماد کرده و اجازه دهند مباحث بهتر و جدیدتری مطرح شود.
وی افزود: نکته دیگر اینکه وقتی ما از فضای باز سخن میگوییم منظور اشاعه فضای بیبند و باری یا رواج تفکرات غربی و غیرانقلابی نیست، بلکه برخی خطوط قرمز خود خواسته، نوعی از محدودیت است که افراد بر اساس چارچوب فکری خود ایجاد میکنند و این مسئله مانعی است که ما را هر چه بیشتر به سمت افول میبرد.
این تهیهکننده ادامه داد: بحث دیگری که به نظرم به روی کیفیت برنامههای تلویزیون تاثیر ویژه دارد، بحث اسپانسر در کارهای تلویزیونی است که این روزها بسیار جدی در برنامههای تلویزیونی لحاظ میشود. استفاده از اسپانسر از دو دیدگاه قابل بررسی است. ابتدا اینکه این رویکرد باعث میشود برنامهسازی در تلویزیون رونق پیدا کند و به طبع آن کمیت کارها بالا رفته تا اشتغال نیز در سیما رشد پیدا کند. در کنار این مزیت باید به نقص حضور اسپانسر هم اشاره کنم. آن هم اینکه به واسطه حضور اسپانسر هدف در تولیدات نمایشی کمرنگ شده و به نوعی سیاستهای حامی مالی در اولویت قرار میگیرد.
تهیهکننده فیلم سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» در پاسخ به این پرسش که بهعنوان یک برنامهساز قدیمی نیازمند چه امکاناتی است تا بتواند کارهای فاخر تولید کند؟ گفت: تولید کارهای ماندگار و فاخر نیاز به دو ابزار دارد که فراهم کردن آن نیز زیاد مشکل نیست. ابتدا اینکه آزادی عمل به فیلمساز و تهیهکننده داده شود تا مباحث نو و جدید در کارها مطرح شود. مبحث دوم به موضوعات مالی مربوط میشود که کار تولید را کمی مشکل میکند، البته وقتی درباره موضوعات مالی حرف میزنیم این سوال مطرح میشود که چرا محدودیتها تنها باید برای بخشی از برنامهسازان مطرح باشد و عدهای همیشه با بالاترین بودجه کارهای مد نظر خود را تولید کنند؟
وی افزود: رسانه ملی، سازمانی بزرگ و عریض و طویل است که هزاران نفر در آن مشغول فعالیت هستند، اما اگر بخواهیم منصفانه این رسانه را نقد کنیم، متوجه خواهیم شد به اندازه نیروی که در این زمان کار میکند بازدهی ندارد! به ویژه وقتی عملکرد رسانه ملی را با برخی شبکههای ماهوارهای مقایسه میکنیم متوجه میشویم که دستاورد آنها در جذب تماشاگر با داشتن نیروی 30 یا 40 نفره برابری دارد با سازمان چند هزار نفره رسانه ملی؟ این موضوع بسیار بد و دردآور و باید فکری جدی برای آن اندیشیده شود. نکته تاسفآور این است که برخی مواقع برنامههای تلویزیونی از شبکههای ماهوارهای تقلید میکند.
سعدی درباره دلیل ناکارآمدی برخی برنامههای تلویزیونی اظهار کرد: بسیاری از تولیدات در دام سطحینگری گرفتار آمدهاند و یا رویکردی عوامانه یا سیاستزده به مسائل دارند به عنوان مثال وقتی سیما میخواهد درباره موضوعی نقد و بررسی داشته باشد، عموماً سراغ کارشناسانی میرود که حرفهای مورد نظر مدیران صدا و سیما را بیان میکنند. این اتفاق به هیچ وجه خوب نیست و همانند یک سم برای سیما است. این ضعف نیز بارها به مسئولان گوشزد شده است، اما نمیدانم چه اصراری است که این رویکرد اشتباه ادامه پیدا کند.
وی در بخش دیگری از سخنانش تفاوت طنز با هجو را چنین توصیف کرد: مرز بین طنز و هجو بسیار باریک است برای همین است که برنامهسازی در این حوزه تبحر خاصی را میطلبد. از نگاه من طنز رویکرد متفکرانه است که برای تولید آن به اندیشه احتیاج است، ولی این ویژگی در هجو وجود ندارد. در هجو علاوه بر اینکه اندیشه وجود ندارد به نوعی تمسخر و لودگی نیز با کار همراه شده است. فرق دیگری که برای این دو معنا میتوان متصور شد این است که طنز علاوه بر جذب مخاطب، جریانسازی نیز میکند و در مواقعی موجب تغییر نیز میشود، اما در هجو تنها جذب تماشاگر به هر قیمتی ملاک است، برای همین هم به راحتی به فراموشی سپرده میشود.
این تهیهکننده در پایان درباره مضرات فرد محوری در تلویزیون نیز بیان کرد: یکی از آسیبهایی که این روزها در برنامههای تلویزیونی رایج شده است فرد محوری است که یک نفر به خود اجازه میدهد هر حرفی که میخواهد بزند! البته شاید در برخی مواقع آن حرفها شاید درست باشد و در برخی مواقع نیز اشتباه، اما موضوع این است که اگر قرار است این امکان وجود داشته باشد باید به طور برابر در همه برنامههای تلویزیونی رعایت شود.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام