شناسهٔ خبر: 20818438 - سرویس سیاسی
منبع: روزنامه ابتکار | لینک خبر

«ابتکار» افق سیاسی تعامل میان اصلاح طلبان و اعتدالیون را بررسی کرد

دوراهی اصلاحات و اعتدال

صاحب‌خبر - گروه سیاسی : چینش کابینه در وضعیت کنونی پیامدهای مهمی را به همراه داشته است؛ از سویی اردوگاه اصلاح‌طلبی به عنوان جریانی که پایگاه رای روحانی را ساخته در وضعیت نارضایت‌گونه قرار داده و از سوی دیگر، زیر پوستین جامعه یا همان هواداران رئیس‌جمهوری نشانه‌ای از آن جنب و جوش انتخابات نیست و به گونه‌ای فضا رنگ دیگر به خود گرفته است.
اما تحریرها فوق غایت و منعکس کننده فضای کلی موجود نیست؛ تحلیل‌گران سیاسی بر این باورند که رئیس‌جمهوری در چینش کابینه نه تنها تنزل سیاست‌ورزی نداشته بلکه کاملا راهبرد و سیاستی اصلاح‌طلبانه را اتخاذ کرده است. مهره‌چینی‌های کابینه به گونه‌ای است که نه می‌تواند جریان تندرو را به سوی دولت ملتهب کند و نه دست جریان اصلاح‌طلبی از کابینه بری است، بلکه اگر با منطق میدان سیاست به آن نگاه کنیم در انطباقی اعتدالی و درست به سر می‌برد.
اکنون از زمان اعلام کابینه شاهد زاویه‌ای بین بدنه اصلاح‌طلبی با اعتدالیون (حلقه نزدیک به دولت) هستیم و برخی این نگرانی را پیش می‌کشند که آیا اساسا این امکان وجود دارد که جریان اعتدالی زیر بیرق اصلاحات سیاست‌ورزی خود را در سال 1400 پیش ببرد یا نه؟ فیاض زاهد تحلیلگر مسائل سیاسی در این مورد به «ابتکار» می‌گوید: «تحلیل شرایط 1400 از امروز کار بسیار سختی است؛ به دلیل اینکه جامعه سیاسی ما به شدت در حال تلاطم و بی‌ثباتی است، نه چهره‌ها و نه جریان های سیاسی نمی‌توانند دورنمایی از اتفاقاتی که می‌تواند در چهار بعد متصور شد را طرح‌ریزی کنند. حتی در جوامع توسعه‌یافته از لحاظ سیاسی که سابقه طولانی در کار حزبی و نهادهای مدنی دارند هم این امر مشکل است و طبیعتا در مورد ایران این مسئله حادتر است.»
وی ادامه داد: «اگر ما با شرایطی که در این انتخابات روبه‌رو بودیم یا شرایطی که پس از دوران آقای احمدی‌نژاد با آن روبه‌رو شدیم همچنان روبه‌رو می‌شدیم و خطر آن نگاه افراطی و بنیادگرایانه را در تصرف ارکان قدرت ببینیم در اساس یک جبر تاریخی میان اصلاح‌طلبان و جریان اعتدالگرا یک پیوند استراتژیک به وجود خواهد آمد، اما اگر شرایط شرایط عادی‌تری باشد و گروه‌های سیاسی بسته به توان و ظرفیت خود در انتخابات شرکت کنند از آنجایی که جریان اعتدال هر چند تلاش کرد خود را به عنوان یک جریان سوم جا بیندازد و امکان‌پذیر نبود، طبیعتا اعتدالیون اگر هم بخواهند کنش سیاسی انجام دهند باید زیر سایه یا لوایح اصلاح‌طلبان باشند یا اینکه تلاش کنند خودشان را به راست و محافظه‌کاران میانی نزدیک کنند و با آنها یک پیوندی را برقرار کنند. در شرایط عادی اصلاح‌طلبان به دلیل رهبری، ایدئولوژی، مانیفست، چارچوب‌های سیاسی و هواداران گسترده‌ای که دارند طبیعتا استقلال خودشان را در کنش سیاسی حفظ خواهند کرد. »
چنانچه وضعیت کنونی را در نظر بگیریم، بسته به شرایطی که با آن مواجه هستیم این راه در مسیر این دو جریان قرار می‌گیرد که به صورتی تعاملی اختلافات محسوس را رفع کنند. باید در نظر داشته باشیم، جریان اعتدال بیش از آنکه یک گفتمان باشد، بیشتر یک منش و روش سیاسی است. در حالیکه جریان اصلاحات و محافظه‌کار جریان‌های ریشه‌دار، عمیق، تاریخی با پتانسیل اجتماعی بسیار بالاتری هستند. با توجه به این شرایط است که جریان اعتدال دست پایین را خواهند گرفت و به صورت ژلاتینی یا خودشان را باید به اصلاح‌طلبان نزدیک ‌کند یا به محافظه‌کاران.
چنانچه جدایی یا مرزبندی سیاسی بین دو جریان اعتدالگرا و اصلاح‌طلب صورت گیرد، این مسئله پیش می‌آید که آیا جریان اعتدال ظرفیت و توان آن را دارد که در ادامه کار و هم در تداوم کار دولت در این چهار سال و هم در افق 1400 کند. زاهد در این مورد معتقد است: «جریان اعتدال طبیعتاً تا زمانی که آقای روحانی رئیس‌جمهور هستند و اطرافیان ایشان که به جریان‌های اعتدالی نزدیک هستند و در راس قدرت هستند با توجه به میزان و ماهیت قدرت تعریف می‌شوند؛ اگر آنها ریاست‌جمهوری یا یکی از ارکان قدرت را در اختیار نداشته باشند، قادر به هیچ‌گونه اثرگذاری سیاسی نیستند. وی ادامه داد: امروز هم اگر می‌بینیم آقای روحانی با این استقبال روبه‌رو می‌شود، دلیل‌اش این است که در حوزه‌هایی گفتمانی را برمی‌گزیند که حتی فراتر از سطح گفتمان اصلاح‌طلبی است یا از خطوطی رد می‌شود که فراتر از میل و اراده اصلاح‌طلبان برای گذشتن از آن خطوط است. یک استراتژی مشخص اصلاح‌طلبان در دوساله اخیر دنبال می‌کنند و آن استراتژی است که اجازه نمی‌دهند فاصله و سوءتفاهمی که در سال 88 بین آنها و حاکمیت اتفاق افتاد تکرار یا تشدید شود. اصلاح‌طلبان ضمن تاکید بر قانون اساسی و ارکان اصلی آن و استراتژی تعامل با رهبری معظم انقلاب در دکترین‌های سیاسی خودشان از مدل و الگوی اصلاح‌طلبی تبعیت می‌کنند. طبیعتا آنها این ظرفیت اجتماعی را دارند چنانچه در سه انتخابات اخیر به صورت مطلق توانستند در شهرهای بزرگ چون تهران صحنه‌گردانی کنند. فرض کنیم در این انتخابات اگر روحانی از گفتمان اعتدال تنها سود می‌برد و از این پایگاه سیاسی بهره می‌برد بعید می‌دانم که در این انتخابات پیروز می‌شد. آقای روحانی با نزدیکی به جریان اصلاحات و واگذاری ستادهای خود در تهران و کل کشور به اصلاح‌طلبان و استفاده از شخصیت‌های اعتدالی نزدیک به اصلاح‌طلبان از این ظرفیت بهره برد، اما فرض بگیریم که آقای روحانی رئیس‌جمهوری نبودند و اعتدالیون مانند جریانات و گروه‌های سیاسی دیگر در عرصه سیاست‌ورزی وارد می‌شد آنها توان اثرگذاری لازم را در این فضا نداشتند. »
سیاست آسمانی و بازی در زمین سیاست
همه مباحث پیرامون چینش کابینه در این روزها تحلیل‌ها را به سویی برد که جریان اعتدالگرا را در قامت یک طیف معامله‌گر تنزل داده است. این تحلیل البته به موضع‌گیری اردوگاه رقیب برمی‌گردد. فیاض زاهد با بیان اینکه تعبیر معامله‌گر کلمات منفی هستند و بار مثبتی ندارند، می‌گوید: «ما با یک رئیس‌جمهوری روبه‌رو هستیم که حتی بعد از پیروزی گفتمانی را دنبال کرد که حاکمیت را مورد رنجش قرار داد و ابهامات جدی مطرح شده بود. حتی با این موج و تردید مواجه بودیم که آیا مراسم تحلیف برگزار می‌شود یا نه. طبیعی است که این رئیس‌جمهوری باید با نهادهای مستقر و نهادهای رسمی جمهوری اسلامی کار کند.» این تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: «من فکر می‌کنم آنچه که شاهد هستیم در چینش کابینه هر چند در حوزه‌هایی اصلاح‌طلبان به شدت ناراضی هستند (چه در حوزه استفاده زنان در کابینه و چه استفاده از ظرفیت اهل سنت و حتی استفاده از چهره‌های اصلاح‌طلبی که هزینه این فرایند و تحولات را دادند) شاید بتوان به کابینه روحانی نمره منفی داد اما از دیدگاه کلان آقای روحانی باید با تعامل و سعه‌صدر و با استفاده از ظرفیت خودش بتواند این سال‌ها را پشت‌سر بگذارد. در واقع آنچه در وضعیت کنونی اهمیت دارد کنش اصلاح‌گرایانه است به جای استفاده از چهره‌های اصلاح‌طلب.»
وی ادامه داد:« اگر آقای روحانی اصلاح‌طلبانی را در کابینه می‌گذاشت که این امکان را نمی‌یافتنتد که یک قدم جلو بروند و در وضعیت آچمزاسیون قرار می‌گرفتند چه فایده‌ای داشت. اما اگر آقای روحانی بتواند از شخصیت‌های مورد اعتماد و مورد وثوق‌تر در ساختار استفاده کند تا بتواند مطالبه‌های اجتماعی و خواسته‌های اصلاح‌طلبی را پیش ببرد به نظر من این با منطق سیاست سازگارتر است. روحانی در انتخابات در آسمان بود و روحانی امروز در زمین مبتنی برواقعیت‌های عرصه زمینی سیاست در ایران کنش می‌کند. من همچنان به روحانی و به اراده او برای پیش بردن وعده‌هایش ایمان دارم.»
انتخاب‌های حداقلی برای رضایت اصولگرایان
با این تفاسیر برخی از کارشناسان بر این اعتقادند که اگر این تشتت (حتی به صورت محسوس) اتفاق بیفتد، می‌تواند به عنوان یک فرصت و ظرفیت پیش‌برنده و پیش‌رونده در جریان اصولگرا مورد بهره‌برداری قرار گیرد. اما از طرفی برخی دیگر از تحلیلگران وضعیت اردوگاه اصولگرایی را در شرایطی نمی‌بینند که بتوانند از این میدان بهره‌برداری سیاسی کنند، زاهد در این مورد می‌گوید: «در حال حاضر این امکان برای اصولگرایان وجود ندارد. کاری که اصولگرایان انجام می‌دهند این است با کارت‌هایی که در اختیار دارد و فشارها و موانعی که پیش پای رئیس‌جمهوری پیروز بگذارد اجازه نمی‌دهد که سبدهای خود را با همه گل‌های چیده شده پیروزی پر کند. در اینجا این موانع موجب می‌شود که آقای رئیس‌جمهور دست به انتخاب‌های حداقلی بزند و در این انتخاب‌های حداقلی به اصولگراها نزدیک می‌شود؛ اینجا اصولگرایان به صورت تاکتیکی تلاش می‌کنند از میزان عقب افتادن خودشان از قوه مجریه و از شدت شکست خودشان بکاهند.» زاهد ادامه داد: «از سوی دیگر اگر نگاهی به فضای سیاسی بی اندازیم به این نتیجه دست خواهیم یافت که اگر صحنه سیاسی در ایران نیازمند نوعی تعامل است (که هست) به نظر می‌رسد که روحانی باید با دست بالاتر به تعامل و گفت‌و گو و داد و ستد حتی معامله با جریان شکست خورده دست بزند تا بتواند کابینه را به سلامت از رای اعتماد مجلس بگذراند و با تحکیم حقوق اصلاح‌طلبی و مطالبات پرسشگرانه مردم به تدریج این خواسته‌ها را پیش ببرد. من معتقدم که روحانی بین دو گزینه قرار داشت؛ گزینه اول این بود که کاملا یک تیم اصلاح‌طلب بچیند، از زنان و اهل سنت در کابینه استفاده کند و در چهار سال آینده مرتب درگیر حاشیه‌ها شود یا گزینه دیگر اینکه از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی عبور کند و زنان را در سطوح میانی دولت قرار دهد و با این روش از فشار و حساسیت‌ها بکاهد و با معرفی مدل‌های پایین بتواند در چهار سال آینده در درون حاکمیت عمل کند. یادمان باشد خود این رفتار روحانی یک رفتار اصلاح‌طلبانه است؛ به دلیل اینکه اصلاح‌طلبان ساختار حاکمیت را قبول دارند، معتقد به روش‌های رادیکال، بنیادگرایانه و ضد انقلابی نیستند و معتقد نیستند که تغییرات در ایران یک شبه امکان‌پذیر است، لزا باید به صورت تدریجی و آرام و آرام نسبت به تحقق این مطالبات اقدام کنند. اگر روحانی کابینه از این منظر کابینه را بسته منطقی است و لذا من و بسیاری از جریان‌های اصلاح‌طلب باورمان این است که آقای روحانی نسبت به وعده‌هایی که داده وفادار است و تلاش می‌کند که اگر با تیم اول خود برود با تیم ذخیره‌ها وارد شود و بتواند مسابقه را برگزارر کند و نتیجه لازم را بگیرد. »
نیروهای سیاسی و الزام تعامل با بدنه اصلاح‌طلبان
در چنین فضایی البته یک نگرانی دیگر با توجه به شرایطی که پیش آمده وجود دارد و آن رابطه بین دو جریان اصلاح‌طلبی و گفتمان اعتدالگرایی در افق 1400 است و حل این معادله که بین این دو جریان در آن برهه زمانی چه چشم‌اندازی می‌توان متصور شد. فیاض زاهد در این مورد به «ابتکار » می‌گوید: «در یک نگاه سطحی آنچه که در 1400 نگرانی‌ها را ایجاد می‌کند این است که آیا تیم روحانی و اعتدالیون تمایل دارد که این پرچم را به دست جریان اصلاح‌طلب و نماینده شاخص آن آقای اسحاق جهانگیری بسپارد و یا علاقمند است که این پرچم را به دست جریان محافظه‌کار اعتدالی بریده از تندروها به رهبری علی لاریجانی بسپارد. پیش‌بینی اینگونه شرایط و رویدادها در ایران بسیار کار سختی است. تجربه سیاسی ـ تاریخی ثابت کرده که هر گاه شخصیت‌هایی از قبل در معرض داوری برای کسب جایگاه ریاست‌جمهوری قرار گرفته‌اند در ادامه کار می‌سوزند. ما نمی‌دانیم در چهار سال آینده علی لاریجانی مطرح خواهد شد یا اسحاق جهانگیری. اما بدون تردید هر چه جلوتر می‌رویم با توجه به شرایط منطقه و با توجه به ظرفیت‌های جریان اصلاح‌طلبی هر اتفاقی بیفتد هیچ نیروی سیاسی نمی‌تواند بدون تعامل با بدنه اصلاح‌طلبی صحنه سیاسی ایران در 1400 را رقم بزند.»