شناسهٔ خبر: 9925802 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قانون | لینک خبر

سنتی هایی که مدرن شدند

بیست و دو سال پیش مجموعه‌ای در سپهر سیاسی ایران سربرآورد که نه به معنای اخص کلمه، انقلابی و حزب اللهی بود و نه لیبرال و لاقید. این‌ها به پروانگی، گرد شمع هاشمی رفسنجانی شهره بودند.

صاحب‌خبر -

قانون- بیست و دو سال پیش مجموعه‌ای در سپهر سیاسی ایران سربرآورد که نه به معنای اخص کلمه، انقلابی و حزب اللهی بود و نه لیبرال و لاقید. این‌ها به پروانگی، گرد شمع هاشمی رفسنجانی شهره بودند.

به گزارش قانون به نقل از مهر، کارگزاران سازندگی تنها یک حزب نیست؛ جریانی است برآمده از اندیشه های هاشمی رفسنجانی که در دی ماه سال ۷۴ و در آستانه انتخابات مجلس پنجم سامان گرفت.

جناح راست سنتی به عنوان یکی از دو قطب سیاسی ایران در دهه شصت، ظرف تنها هشت سال، دو مرتبه به انشعاب عارض شود. یک مرتبه در زمستان سال ۶۶ در آستانه انتخابات مجلس سوم و مرتبه دیگر در زمستان سال ۷۴ در آستانه انتخابات مجلس پنجم. انشعاب اولی موجد مجمع روحانیون مبارز(معروف به چپ سنتی) و انشعاب دومی موجد حزب کارگزاران سازندگی(معروف به راست مدرن) شد.

هاشمی رفسنجانی که با تشنج ها و حاشیه آفرینی های مجلس سوم - که قالب و غالب نمایندگانش، سر در جناح چپ داشتند - توانسته بود هر طور شده دولت نخستش(حدفاصل سال های ۶۸ تا ۷۲) را به سر کند، دیگر مایل نبود با چپ ها مصاحبتی داشته باشد. این شد که در انتخابات مجلس چهارم، به طور ضمنی و غیرمستقیم از لیست جریان راست سنتی حمایت کرد.

لیست جامعه روحانیت در رقابت با لیست مجمع روحانیون، موفق به کسب قاطبه کرسی های قرمز رنگ مجلس چهارم شد. حالا دیگر هاشمی برای اجرای طرح های بلندپروازانه اقتصادی اش، هیچ مانعی سر راه خود نمی دید.

مجلس چهارم، مشحون از نیروهایی بود که با شعار «حمایت از هاشمی» وارد پارلمان شدند؛ بنابراین دور از ذهن می رسید که ایشان بخواهند یا اساسا بتوانند پنجه در پنجه هاشمی قدرتمند بیندازند؛ اما این خیالی خام بیشتر نبود. ماه عسل هاشمی با جریان راست، زودتر از آنچه تصور می شد، به پایان رسید!

آغاز کارگزاران

سرلوحه قراردادن «بازار آزاد» و تفسیر لیبرالی از عدالت اجتماعی از یک سو و روند صعودی تعامل دولت سازندگی با چشم روشن های قاره سبز، راست گرایان سنت پیشه را به صحنه جدل و جدال با شیخ بهرمان کشاند. هنگامه انتخابات مجلس پنجم که رسید، مناقشه دیگری میان هاشمی و جریان راست به وجود آمد.

قصه از این قرار بود که جمعی از کارگزاران دولت سازندگی، نیت و آهنگ شان برای حضور در پارلمان پنجم را با هاشمی رفسنجانی در میان گذاشتند. قرار بر این شد که هاشمی به عنوان عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت، این مساله را در جلسه بعدی این تشکل مطرح کند.

علی رغم مخالفت تعدادی از اعضا از جمله «علی اکبر ناطق نوری» تصمیم بر این شد که جامعه روحانیت مبارز و کارگزاران دولت، لیست مشترکی برای انتخابات مجلس پنجم بیرون بدهند اما ساز ناکوک یک مجموعه، همه کاسه ها و کوزه ها را به هم ریخت؛ جمعیت موتلفه اسلامی. مخالفت جمعیت موتلفه با ارائه لیست مشترک با کارگزاران کافی بود تا یاران هاشمی، راه خود را از سنتی ها جدا کنند و با برچسب «راست مدرن» وارد وادی انتخابات شوند.

اولین اطلاعیه

بر همین اساس، ۱۶ نفر از کارگزارانی ها، روز «۲۷ دی ماه سال هفتادوچهار»، نخستین اطلاعیه رسمی خود را منتشر کردند. در این اطلاعیه آمد: «ما مدیران خدمت گزار مردم که به دور از وابستگی حزبی تنها به ابتناء بر این حقیقت که عامل مهم خدمت به مردم، همبستگی توامندی ها را به محوریت مرد بزرگ صحنه جهاد و اجتهاد شکل داده است، برای ادای وظیفه در این صحنه اعلام حضور می نماییم.»

در ادامه این اطلاعیه تاکید شد: «حمایت از هاشمی تنها بیان ارادتمندی صرف به کسی نیست. حمایت از هاشمی توصیف و تشریح و تداوم بخش خط روشن آرمان ها و اهداف بلند انقلاب خمینی و پاسخگویی به منویات مقدس مردم و رهبری است.»

۱۶ نفری که این بیانیه را تدوین و توشیح کردند، عبارت بودند از: اسماعیل شوشتری، عطاءالله مهاجرانی، محمد هاشمی، محسن نوربخش، محمدعلی نجفی، مرتضی محمدخان، عیسی کلانتری، اکبر ترکان، محمد غرضی، بیژن نامدار زنگنه، غلامحسین کرباسچی، رضا امراللهی، غلامرضا فروزش، مصطفی هاشمی طبا، غلامرضا شافعی و محمدرضا نعمت زاده.

شیطنت چپ ها

چپی ها برای تخطئه جامعه روحانیت مبارز، شیطنت وار، خودمختاری کارگزاران را انشعاب از این جامعه قلمداد کردند! این در حالی بود که «عطاءالله مهاجرانی» معاون پارلمانی وقت رئیس جمهور که بعدها در کسوت وزیر ارشاد دولت اصلاحات درآمد، هر گونه انشعاب گروه کارگزاران از جامعه روحانیت را رد کرد و گفت: «گروهی که به عنوان کارگزاران شکل گرفته است به معنای انشعاب از روحانیت نیست. ما خودمان را از جامعه روحانیت نمی دانیم.»

تاکتیکی برای حفظ ظاهر 

نهادهای حاکمیتی از جمله شورای نگهبان، شکل گیری گروه کارگزاران را دخالت آشکار دولت در انتخابات مجلس ارزیابی کردند. در همین باره، آیت الله «احمد جنتی» دبیر شورای نگهبان درباره صدور بیانیه و آمادگی کارگزارانی ها برای حضور در انتخابات گفت: «دخالت مسئولین اجرایی در انتخابات می تواند به یک سنت خطرناک در آینده تبدیل شود. شورای نگهبان با دخالت مسئولین اجرایی در انتخابات برخورد قانونی می کند.»

گروه کارگزاران با وجود انتقاداتی از این دست و با وجود همه زاویه های فکری و اندیشه ای با جریانات سنتی کشور، بر آن شد تا با اتخاذ تاکتیکی در راه دادن ۱۰ چهره از جامعه روحانیت از جمله حسن روحانی، ناطق نوری و موحدی کرمانی به لیست انتخاباتی خود، همسویی اش با چهره ها و جریانات نهادینه شده نظام را به رخ بکشد. این تاکتیک به خوبی جواب داد و لیست کارگزاران موفق شد، تمام و کمال از فیلتر نهادهای نظارتی عبور کند و آماده رزم در انتخابات مجلس پنجم شود.

پایانی بر یک ائتلاف

ناگفته نماند که چشمداشت کارگزاران به جامعه روحانیت، یک سال بعد، یعنی در نیمه دوم سال ۷۵ هم تکرار شد. حجت الاسلام «سیدرضا تقوی» سخنگوی وقت جامعه روحانیت مبارز، در آبان ماه سال ۷۵ در گفتگویی از تمایل کارگزاران برای نشست و برخاست با این جامعه جهت تعیین نامزد مشترک در انتخابات هفتم ریاست جمهوری خبر داد. تقوی گفت: «کارگزاران پیش از اعلام نامزدی ناطق نوری، نامه ای به جامعه روحانیت نوشت و عنوان کرد که آقایان امرالهی، مهاجرانی، نوربخش و محمد هاشمی می خواهند با جامعه در مورد انتخابات و کاندیدای مشترک مذاکره کنند.»

کوشش کارگزارانی ها برای تعیین نامزد مشترک، با هیچ کششی از سوی جامعه روحانیت مبارز مواجه نشد و به همین دلیل، این گروه در ائتلافی مصلحت جویانه با گعده نشین های چپگرا که مجمع روحانیون مبارز در صدر آن قرار داشت، تمام قد از «محمد خاتمی» حمایت کرد. حمایتی که در نهایت با پیروزی خاتمی بر شیخ نور، منجر به ابقای گروه کارگزاران در ساخت قدرت شد. هر چند گرمای ائتلاف در جبهه دوم خرداد، دو سال بعد یعنی در زمستان سال ۷۸ با اعلام کاندیداتوری اکبر هاشمی برای انتخابات مجلس ششم، به سردی گرایید.

اکبر هاشمی که با قصد ریاست بر مجلس و به دنبال آن، ایجاد بالانس قدرت میان پارلمانتاریست ها، نامزد انتخابات مجلس ششم شد، فکرش را هم نمی کرد که تخریب ها و حمله های رسانه های منتسب به جریان چپ که حالا دیگر نام اصلاح طلبی را بر خود بار کرده بودند، کارگر بیفتد و او نتواند حتی در میان بیست و پنج نفر اول لیست تهران جای بگیرد. البته هاشمی آنقدر مطعون به طعنه های چپ ها شد که با وجود قرارگرفتن جزء سی نفر تهران - پس از سرشماری آراء به دستور شورای نگهبان - عطای حضور در مجلس را به لقایش بخشید!     

ذبح سیاسی هاشمی رفسنجانی - به عنوان پدر معنوی کارگزاران - به دست چپ ها، جبهه دوم خرداد را در آستانه انتخابات مجلس ششم شقه شقه کرد! تا جایی که حزب کارگزاران و حزب مشارکت به عنوان اصلی ترین تشکل های عضو این جبهه، نتوانستند بر سر ارائه یک لیست مشترک به اجماع و توافق برسند. در حقیقت انتخابات مجلس ششم، فروپاشی زودهنگام برای ائتلاف دوم خرداد بود.     

اقلیت قدرتمند

بازگردیم به انتخابات مجلس پنجم! همانطور که عرضه شد گروه کارگزاران برای حفظ ظاهر هم که شده، حاضر شد ۱۰ نفر از لیست جامعه روحانیت را در سیاهه انتخاباتی خود جای بدهد اما تبلیغات و پروپاگاندای کارگزاران، به گزینه های خاص و غیرمشترک خود با لیست جامعه(۲۰ نفر باقی مانده از لیست) معطوف بود.

حجم تبلیغات کارگزاران به خصوص در تهران بسیار بالا بود. گفته می شود هزینه این تبلیغات را عمدتا شرکت های ساختمانی همکار با شهرداری تهران تقبل می کردند. بخشِ دیگرِ تبلیغات، مربوط به استقراض ۴۵۰ میلیون تومانی کارگزاران از خزانه دولت بود که شش نفر از کارگزارانی ها از جمله کرباسچی و نجفی طی نامه ای این وام را طلب کردند.

با اعلام نتایج انتخابات دوره پنجم مجلس، مشخص شد که جامعه روحانیت مبارز توانسته همچون دوره قبلی، اکثریت کرسی های مجلس را از آن خود کند. در این میان، کارگزارانی ها در ائتلافی که با گروه های میانه روی چپ نظیر خانه کارگر داشتند، توانستند اقلیت قدرتمندی به ریاست «عبدالله نوری» در مجلس سر و سامان بدهند. کسب رتبه نخست از سوی فائزه هاشمی(عضو لیست کارگزاران) در تهران، از نکات جالب این انتخابات بود.

ایام مهجوریت

اختلاف و تعارض کارگزاران با لایه های چپگرای جبهه اصلاحات، از انتخابات مجلس ششم آغاز شد که توضیح آن در بندهای فوق به تفصیل آمد. این گسیختگی در انتخابات شورای شهر دوم در اسفندماه سال ۸۱ و ریاست جمهوری نهم در تیرماه سال ۸۴ هم ادامه یافت. دو انتخاباتی که اصلاح طلبان به شدیدترین وجه ممکن در آن شکست خوردند.  

در انتخابات شورای شهر دوم، جبهه مشارکت پیشنهاد کارگزاران برای ارائه فهرست ائتلافی را رد کرد و در انتخابات ریاست جمهوری نهم که اصلاح‌طلبان در اوج انشقاق و پراکندگی به سر می‌ بردند، کارگزاران ترجیح داد پشت اکبر هاشمی رفسنجانی بایستد. کاندیدای کارگزاران، هر چند در دور اول انتخابات، نفر اول شد اما در دور دوم، عرصه را به محمود احمدی‌ نژاد واگذار کرد. 

آغاز حکومت احمدی نژاد بر قوه مجریه در سال ۸۴، پایانی بر هژمونی یک دهه ای کارگزاران بر ساختارها و نهادهای قدرت بود. سلطه ای که البته سال به سال از رمق آن کاسته شد و در نهایت با اقبال مردمی به گفتمان عدالت گرای احمدی نژاد، رو به زوال نهاد. کارگزارانی ها در تمام سال های سیادت گفتمان عدالت و مهرورزی، مهجورنشین صحنه سیاست شدند. تا اینکه اکبر هاشمی در خرداد ۹۲ فکر بکرش را عملیاتی کرد؛ ائتلاف میان دو جریان اصلاحات و اعتدال(شامل حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران).

بازگشت دوباره به قدرت

کارگزارانی های عملگرا با درک صحیح از مناسبات قدرت، توانستند در سال ۹۲ ضمن تشبث هوشمندانه به عبای هاشمی رفسنجانی، اصلاح طلبان جزم اندیشی که در دو راهی حضور یا عدم حضور در انتخابات گیر کرده بودند را به وادی ائتلاف با جناح اعتدال بکشانند. نتیجه این ائتلاف پیروزی حسن روحانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و در نتیجه بازگشت دوباره نیروهای کارگزار به بدنه و راس قدرت بود.

تشتت 

در تابستان سال ۹۳، محمد هاشمی و سوسن حاج سیدجوادی(برادرزاده احمد صدرحاج سید جوادی از بنیانگذاران نهضت آزادی) پس از ملحق شدن محمد قوچانی، سعید لیلاز و علی جمالی به جمع شورای مرکزی حزب کارگزاران، از سمت خود در این حزب کناره گیری کردند.  

محمد هاشمی بعدها درباره دلیل استعفایش از کارگزاران گفت: «با شرایط جدید حزب کارگزاران کنار نیامدم. من به دنبال تشنج در حزب نبودم؛ به همین دلیل کناره ‌گیری کردم.»

رئیس اسبق سازمان صداوسیما، هر چند هیچ گاه مصداق عینی و بَیِن از «شرایط جدید حزب کارگزاران» که باعث کناره گیری اش از جمع کارگزارانی ها شد را به زبان نیاورد اما شنیده ها حاکی از آن داشت که اضافه شدن «محمد قوچانی» - به عنوان یکی از چهره های نزدیک به جبهه مشارکت و از مهاجمین اصلی به مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال های موسوم به اصلاحات - به جمع راست های مدرن، باعث دلخوری و قهر محمد هاشمی از حزب کارگزاران شده بود.

امروز کارگزاران 

در میان نحله ها و گعده های سیاسی همسو با حسن روحانی، کارگزاران، بیشترین قرابت فکری و تاکتیکی را با دولت مستقر دارد. حضور جهانگیری(به عنوان رئیس اسبق شورای مرکزی حزب کارگزاران) در جایگاه معاون اولی رئیس جمهور و انتصاب قوچانی به عنوان مشاور محمود واعظی، مشت نمونه خروار از این همگرایی و تجانس فکری است.

با این حال، سردمداران حزب کارگزاران، اندک زمانی است که در چرخشی آشکار، مشغول تکه پرانی و طرح انتقادهای نیشدار علیه سیاست های دولت و نفر اول آن یعنی حسن روحانی هستند. از انتقاد توفنده حسین مرعشی نسبت به عملکرد یاران حسن روحانی در دولت - در اثنای اعتراضات اخیر مردم - که گفت: «اگر نمی توانید کار کنید، استعفا بدهید» گرفته تا مرقومه غلامحسین کرباسچی پیرامون «ادبیات ناخوشایند» رییس جمهور نسبت به منتقدینش(یادداشت روز دوشنبه ۲۵ دی کرباسچی در روزنامه اعتماد) همگی نشان از این واقعیت دارد که کارگزاران برای کم کردن و فرونشاندن پیامدها، تبعات و آثار حمایت از ساخت قدرتِ مستقر که به طور طبیعی، موجب و موجد نوعی بدبینی فراگیر اجتماعی به سمپات های دولت می شود، مشغول بازی همزمان در دو زمین مجزا اما مرتبط با هم است؛ اولی، حمایت تمام قد از دولت و دومی، برائت ضمنی و ظاهری از دولت در قالب نقدهای چمشگیر. هر چند این سیاست دوگانه، استراتژی کلان جبهه اصلاحات در قبال دولت تدبیر و امید است.

برچسب‌ها:

نظر شما