به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در ادامه سلسله گزارشهای «درمحضر علما» و به بهانه سالگرد ارتحال این فقیه و مفسر ذوفنون آیتالله العظمی سید عبدالأعلی موسوی سبزواری، به بیان روزانههای زندگی این فقیه فرزانه پرداختهایم.
ولادت و تحصیلات
حضرت آیتالله سید عبدالأعلی موسوی سبزواری در هجدهم ذیالحجه سال 1328 قمری برابر با سال 1289 شمسی در شهر سبزوار دیده به جهان گشود.
وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی پدر بزرگوارش سید علیرضا موسوی سبزواری که از بزرگان سبزوار و زاهد معروف عصر خود بود، سپری نمود و مقدمات علم آموزی را از محضر پدر و عمویش آیتالله سید عبدالله برهان( از علماء و خطبای سبزوار و صاحب تألیفات متعدد) فرا گرفت و تا سن شش سالگی در زادگاه خود اقامت داشت.
ایشان در سال 1335 قمری به مشهد مقدس رفت و در آنجا دروس ادبیات، فقه و اصول، فلسفه و حکمت و معارف الهی را از محضر علمای برجسته مشهد مانند مرحوم میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری، شیخ محمد حسن برسی، آقا بزرگ حکیم، آیتالله سید محمد عصار، آیتالله شیخ اکبر نهاوندی و آیتالله شیخ حسنعلی اصفهانی تلمذ نمود.
آیتالله سبزواری پس از حدود 10 سال اقامت در مشهد، در سال 1345 قمری برای تکمیل آموزههای فقهی و اصولی خود عازم نجف اشرف شد و در دروس فقه و اصول آیات اعظام شیخ ابوالحسن مشکینی، میرزای نائینی، ضیاءالدین عراقی، شیخ محمد حسین اصفهانی و حاج سید ابوالحسن اصفهانی شرکت کرد و در 22 سالگی به مراتب والای علمی و درجه اجتهاد دست یافت.
وی در فلسفه و عرفان از جلسات درسی آیات سید حسین بادکوبهای و سید علی قاضی کسب فیض نمود و تفسیر قرآن و مناظره و کلام را با حضور در جلسات تفسیری علامه شیخ محمد جواد بلاغی فرا گرفت و پس از سالها تلاش علمی، موفق به دریافت اجازات روایی و اجتهادی از بزرگانی چون علامه مامقانی، شیخ عباس قمی و دیگر استادان خود گردید.
آثار علمی و شاگردان
ایشان در سال تحصیل خود، تدریس در حوزه را نیز آغاز کرده بود، در حالی که 36 سال داشت، در سال 1365 قمری به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و در طول نیم قرن تدریس، دانشوران برجستهای تربیت نمود. ایشان در روزهای درسی، دو درس فقه و یک درس اصول داشت و در روزهای پنجشنبه و جمعه به تدریس فلسفه، عرفان و تفسیر مشغول بود.
از شاگردان این فقیه عالیقدر میتوان به آیات و حجج الاسلام شیخ محمد علی توحیدی، سید عبدالکریم کشمیری، شیخ محمد صادق سعیدی کاشمری، محقق کابلی، شیخ محمد آصف محسنی، شیخ حسین راستی کاشانی، سید عبدالصاحب حکیم، سید محمد کلانتر، شیخ محمد رضا جعفری، سید محمد فیروزآبادی، شیخ غلامرضا عرفانیان، سید عبدالعزیز طباطبایی، سید محمد جواد فضلالله، سید جمالالدین استرآبادی، سید محمد مهدی بجنوردی، شیخ علاءالدین غریفی، شیخ محمد تقی جعفری، سید مرتضی نجومی کرمانشاهی و سید محمد رضا مدرسی اشاره کرد.
آیتالله العظمی سبزواری در علوم مختلف فقهی، اصولی، فلسفی، کلامی، تفسیری و ادبی صاحب نظر بود و از پرچمداران ابتکار علمی در نجف اشرف به شمار میرفت.
وی پس از ارتحال حضرت آیتالله سید محسن حکیم به عنوان مرجع جمع کثیری از ایرانیان و اهل عراق قرار گرفت و در کنار فقیه برجسته عصر حضرت آیتالله سید ابوالقاسم خوئی، عهدهدار ریاست حوزه علمیه نجف اشرف شد و دامنه مرجعیتش گسترش یافت.
آیتالله العظمی سبزواری به روحیه تحقیق و تتبع معروف بود و درمدت حیات با برکت خود توانست آثار و تألیفات ارزشمندی در رشتههای مختلف علمی از خود باقی بگذارد که مهمترین آنها عبارتند از: مواهبالرحمن فی تفسیر القرآن( در 30 مجلد)، مهذبالاحکام فی بیان الحلال و الحرام( مشتمل بر یک دوره کامل فقه استدلالی (در 30 مجلد)، تهذیب الاصول، لباب المعارف، افاضهالباری فی نقد ماالفه الحکیم السبزواری، رفضالفضول عن علم الاصول، تعلیقه برمنهاجالصالحین، التقیه، مناسک الحج، رساله توضیحالمسائل، اختلافالحدیث، مباحث مهمه فی ماتحتاجالیه الأمه، مجموعهای در رسائل فقهی و حاشیه بر بسیاری از کتابهای شیعی مانند عروةالوثقی، وسیلهالنجاة، حدائقالناظره، جواهرالکلام، مستندالشیعه، اسفار، تفسیرصافی، شرح منظومه حکیم سبزواری و...
وی در کنار تألیف، اقدامات فرهنگی و تبلیغی مؤثری انجام داد که از آن میان به ارسال نمایندگانی زبده به کشورهای مختلف آمریکایی، آفریقایی وآسیایی برای تبلیغ دین و حل مشکلات مسلمانان، میتوان اشاره نمود.
سلوک اخلاقی و اجتماعی
ایشان عالمی متواضع، زاهد، بردبار، کمسخن، دائمالذکر و از حافظان قرآن کریم و بسیاری از احادیث بود. مرحوم حضرت آیتالله خوئی در مورد سید عبدالأعلی سبزواری فرموده بود: « هیچ حدیثی از احادیث معصومان نداریم، مگر اینکه سید سبزواری حافظ آن بود»
به نماز، دعا و شب زندهداری اهمیت میداد و نسبت به خاندان اهلبیت(ع) ارادت فوقالعادهای داشت، بطوریکه در سن 20 سالگی مسافت مشهد مقدس تا نجف اشرف را با پای پیاده پیمود و بارها این کار را در راه کربلا تا نجف انجام میداد.
او شخصی مهربان بود و به طلاب و نیازمندان رسیدگی و توجه فراوانی میکرد. حضرت آیتالله العظمی سیستانی مرجع عالیقدر تشیع، در این خصوص میفرماید: « از دو مجلس در نجف اشرف زیاد استفاده و بهره بردم؛ مجلس سید سبزواری و مجلس سید جعفر مرعشی. سید سبزواری اهمیت زیادی به طلاب نشان میدادند، خصوصا کسانی که تازه به نجف اشرف آمدند.»
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
آیتالله سید عبدالأعلی سبزواری در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایران و عراق نقش داشت و از زمان اقامت امام در نجف، در کنار ایشان بود و از نهضت مرحوم امام خمینی حمایت میکرد.
پشتیبانی او از مرحوم امام و انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه یافت، بطوری که وی چندین بار درس خود را برای توجه دادن حوزه علمیه نجف، به وقایع انقلاب اسلامی ایران تعطیل نمود و به هنگام همهپرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین 1358 شمسی پیامی مبنی بر حمایت از آن صادر کرد.
ایشان همواره حامی مردم مظلوم و مسلمان عراق بود و در جنبش و قیام معارضان عراقی در سال 1370 شمسی نقش هدایت و رهبری مردم را برعهده داشت. او هرگز با رژیم بعث حاکم بر عراق سازش نکرد، و به همین خاطر چندین بار منزلش به محاصره نظامیان بعثی در آمد و رژیم بعث برایش محدودیتهایی قائل شد.
آیتالله العظمی سبزواری با جنگ عراق با کویت مخالف بود و نظر خود را با صدور فتوایی مبنی بر حرمت دخول نیروهای بعثی در کویت و بطلان نماز آنان و حرمت تصرف اموال مردم کویت اعلام نمود.
ایشان با مدعیان ارتباط امام زمان(عج) نیز مبارزه کرد و با صدور فتوایی مردم را از خطر آنان آگاه نمود.
تصویراجازه امور حسبیه آیتالله العظمی سید عبدالاعلی موسوی سبزواری به آیتالله حاج میرزا صادق فقیه سبزواری
روش تفسیری ‹‹مواهب الرحمن››
‹‹ مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن›› آیتالله سبزواری، تفسیری است ارزشمند، با عبارات ساده و روان، که به زبان عربی سلیس نگارش یافته و مفسر پس از یک مقدمهِ مختصر، به ترتیب مصحف شریف، به شرح و تفسیر سورههای قرآن کریم پرداخته است. ایشان در همان مقدمه کوتاه، با انتقاد از شیوه بسیاری از مفسران گذشته، مینویسد:
‹‹بعد از مراجعهای که به تفاسیر قرآن داشتم، برایم روشن شد که هر گروه از دانشمندان اسلامی، به همان شیوهای که مأنوس بوده، به تفسیر قرآن پرداختهاند. فلاسفه و متکلمان به طریقه خویش با آراء فلسفی و کلامی، و عرفا و صوفیه نیز به روش خود، قرآن را تفسیر نمودهاند. فقها بیشتر به تفسیر آیاتالاحکام توجّه کرده و محدّثین، منحصراً به تفسیر آیاتی پرداختهاند که از سنّت شریفه در آن باره روایت رسیده است. همین طور، ادیبان فقط به جنبه ادبی قرآن اهتمام ورزیدهاند. شگفتا که هرچه در بارهِ این وحی مبین و نور عظیم (قرآن کریم)، از اینگونه تفاسیر زیادتر میشود، باز در گذر زمان، بر درخشش و تلالؤ قرآن، افزودهتر میشود.
با این وصف، آیتالله سبزواری شیوهِ تفسیری علمای گذشته را نپسندیده و در این تفسیر، به شیوهای دیگر به تفسیر قرآن پرداخته است. روش تفسیری وی در مواهب الرحمن، ‹‹قرآن به قرآن››، است.
میدانیم که تفسیر ‹‹قرآن به قرآن››، از روشهای تفسیری است که اخیراً توجه بسیاری از مفسران معاصر را به خود جلب کرده است. در این روش، مفسر با کمک گرفتن از خود قرآن، به تفسیر آیات شریفه میپردازد؛ چرا که ‹‹القرآن یُفَسٍّرُ بَعضَهُ بَعضَاً›› (پارهای از قرآن، پارهای دیگر را تفسیر میکند) و به قول امام علی(ع)، ‹‹یَنطِقُ بَعضُهُ بِبَعضِ وَ یَشهَدُ بَعضُهُ علی بَعضٍ...›› (پارهای از قرآن، پارهای دیگر را بیان میکند و برخی به برخی دیگر گواه است).
شیوه اینگونه تفسیر، به زمان خود رسول خدا(ص) بازمیگردد. همچنین ائمه معصوم(ع) نیز در تفسیر قرآن از این روش بهره بردهاند. امّا این روش تفسیری در طول تاریخ تفسیر، کمتر مورد توجه بود تا اینکه در قرن چهاردهم، بزرگ پرچمدار منهج و روش تفسیری قرآن به قرآن، - علاّمه طباطبایی (ره)- در تفسیر ‹‹المیزان›› این روش را احیاء کرد.
از جمله کسانی که این روش تفسیری را پسندیده و در تفسیر خویش از آن بهره برده، آیتالله سبزواری است که در تفسیر ‹‹مواهب الرحمن›› از این روش بهره گرفت.
وی معتقد است که قرآن باید به وسیله خود قرآن و آیاتی که دارای قرائن هستند، با پرهیز از تفسیر به رای و با کمک احادیث صحیحه معصومین(ع) - که شارحان و مفسّران واقعی قرآن کریماند - تفسیر شود.
درباره علت گزینش این روش استدلال شده که قرآن نور و بیان است و تبیان هر چیزی، پس اولی و سزوارتر است که ‹‹تبیان›› و ‹‹بیان›› برای خود نیز باشد. بنابراین، خود قرآن، خودش را تفسیر میکند.
این مفسر گرانقدر شیعه ، که خود حافظ قرآن کریم است؛ در تفسیر هر آیه، مجموعهای از آیات را به قدر متیقن که به فهم آیه کمک میکند، میآورد و در تبیین و تفسیر آیه، از آیات دیگر کمک میگیرد و در این باره مینویسد:‹‹ به قدر ممکن، از آیات مبارکه - که دارای قرائن معتبر هستند - کمک گرفتهام.››
در مقایسهای که بین دو تفسیر ‹‹المیزان›› و ‹‹مواهب الرحمن›› صورت پذیرفته، حد مشترک این دو تفسیر، در این است که هر دو ‹‹تفسیر قرآن به قرآن›› میباشند. امّا سبزواری در تفسیر شریف مواهب الرحمن، از شیوه قرآن به قرآن به نحو کاملتری بهره برده و در تفسیر خود، کمتر نکتهای را در رابطه با کلمات و تفسیر قرآن به قرآن ناگفته و ناتمام گذاشته است. وی در بسیاری از موارد، با رعایت ایجاز و با استفاده از سادهترین عبارات در تفسیر آیات، مطالبی را ذکر کرده که در تفسیر المیزان حتی در حد تفسیری مختصر هم نیامده و مفسر بزرگ المیزان، یا تنها به ذکر مختصر آنها اکتفا کرده و یا با اینکه جای بحث آن مطالب در همانجا بوده، به مجلّدات بعدی موکول کرده است. از آن جمله ‹‹در سورهِ حمد، در تفسیر کلمهِ ‹‹رب›› - که از امّهات اسماء الهی است - مؤلف (المیزان)، بسیار مختصر بحث نموده و در تفسیر کلمه ‹‹یوم›› در ‹‹یومالدین›› و اینکه ‹‹الرحمن›› و ‹‹الرحیم›› بعد از ‹‹العالمین››، چرا تکرار شده، توضیحی داده نشده است، در عوض در تفسیر مواهب الرحمن، این کلمات به نحو بسیار عمیقی مطرح شده و با اثبات اینکه ‹‹بسماللّه الرحمن الرحیم›› جزء سوره است، تکرار دوم آن را در این سوره اثبات کرده است.
در سوره بقره، با اینکه این سوره به ‹‹سنام قرآن›› یعنی قلّه رفیع و بلند قرآن تعبیر شده، مفسر ‹‹المیزان›› از بسیاری از آیات آن به اختصار گذشته است و حتی گاهی بیش از بیست آیه و یا بیشتر را ذکر کرده و از بعضی از آن آیات، بدون تفسیر و از برخی دیگر فقط با تفسیر لغت، آن هم در حد معنی کردن آن میگذرد و به بحث روایی مختصر قناعت میکند.
در مقایسه تفسیر آیات در این دو تفسیر، تا جلد 6 المیزان، 772 آیه تفسیر شده، درحالیکه در مواهبالرحمن در این جلد، فقط 444 آیه که این امر نشانگر سرعت گذر در تفسیر المیزان میباشد.
در مجموع، در محتوا، تفسیر ‹‹المیزان›› در تفسیر قرآن به قرآن به شیوهِ ‹‹فلسفی›› نزدیک شده و بافت فلسفی میگیرد، درحالیکه تفسیر ‹‹مواهبالرحمن››، شامل مباحث گستردهای چون: مباحث فلسفی، اخلاقی، کلامی، تاریخی، اجتماعی، فقهی، ادبی و دلالی و.. است و محتوای تفسیر را به سوی ‹‹تفسیر جامع›› کشانده و این امر بر اهمیّت تفسیر افزوده است. با این وجود تفسیر ‹‹مواهبالرحمن›› تفسیر قرآن به قرآن است. آیتالله سبزواری در تفسیر هر سوره، جمعی از آیات را ذکر کرده، به واژهشناسی و بحث دقیق الفاظ قرآن پرداخته، از آیات و روایات و اشعار عرب و علوم بلاغت و صرف و نحو و... بهره جسته، تا پیام آیه و آیات را بهتر ارائه دهد.
ایشان با بیان مباحث اخلاقی، اجتماعی، فلسفی، تاریخی، فقهی و از همه مهمتر ‹‹بحث دلالی›› متناسب با مفاهیم آیه، این تفسیر را پرداخته و از تکبعدی کردن آن پرهیز نموده است.
مباحث تفسیری متعددی که مفسر آنها را تحت عنوان ‹‹بحوث المقام›› ذکر نموده شامل مباحث زیر است:
بحث روایی:
معمولاً آیتالله سبزواری، در تفسیر خویش، یک دسته از آیات را تفسیر کرده و در بحث روایی، روایات مربوط به آن آیات را از منابع مهم شیعه و اهل سنّت ذکر میکند. او در شرح و تفسیر آیات از روایات معصومین (ع) بهره جسته، و اقوال شاهدان نزول قرآن، مانند صحابه را نیز میآورد و از نظرات تفسیری تابعین همانند سعید بن جبیر، قتاده، مجاهد، سُدّی و... استفاده مینماید. روایات و احادیث اهل سنت را از منابع خودشان ذکر میکند و موارد اتفاق نظر شیعه و اهل سنت را یادآور میشود. و خود، به نقد احادیث پرداخته، از نقل روایات جعلی و اسرائیلات به شدّت پرهیز مینماید، اگر برخی از این دسته از روایات را نقل میکند، به خاطر نقد و ابطال آنهاست و او در این روش، از منهج ‹‹تفسیر اجتهادی›› و عقلی بهره میجوید و این از امتیازات ‹‹مواهبالرحمن›› است.
معمولاً در مواهبالرحمن از روایات بلند و قصّهپردازیهایی که دیگر مفسران متقدّم دارند، خبری نیست. او قصهها را در حدود همان مطالب قرآن و روایات صحیحهِ اهلبیت(ع) بیان میکند و وارد جزئیات قصّهها نمیشود و فقط به نکات تربیتی و عبرتآموز آنها اشاره میکند.
بحث کلامی:
مرحوم سبزواری که جامع منقول و معقول بوده و در علم کلام اسلامی نیز سررشته داشته است، در تفسیر خویش به مناسبتهایی مباحث کلامی را ذکر میکند و با توجّه به آیات و روایات، عقاید صحیح اسلامی و شیعی را بازگو کرده، سعی در رفع خرافات و شبهات دارد. مثلاً در بحث شفاعت که از موضوعات مهم کلامی است به تفصیل سخن میگوید و آن را از نظر لغوی و اصطلاحی بررسی نموده، مباحثی چون شفاعت در اسلام، ثبوت آن، دیدگاه قرآن، سنت، عقل و اجماع در مورد شفاعت و دیگر بحثهای مربوط به آن را به طور مفصّل تبیین میکند.
بحث فلسفی :
سبزواری در تفسیر خویش، به بحثهای فلسفی توجّه داشته و در بیان مسائل فلسفی پیرو ملا صدرای شیرازی و روش فلسفی او، یعنی ‹‹حکمت متعالیه›› است. او آراء ابوعلی سینا، ملاصدرا، حکیم سبزواری و... را نقل میکند و گاه برای بیان آرای فلاسفه متقدّم از عنوان و عبارت ‹‹بعض اکابر الفلاسفه›› بهره میجوید. وی پس از بیان آراء، به نقد و بررسی آنها پرداخته، نظریات فلسفی خویش را دربارهِ موضوع آن آیه بیان میکند و با مشرّبی اجتهادی و عقلگرایانه، به تفسیر آیه یا آیات میپردازد.
وی شریعت را با مقیاس عقل سلیم میسنجد و حقّانیّت آن را از این راه نیز اثبات میکند. غالباً مسائل اعتقادی و کلامی را با محک عقل و نقل میسنجد و از افراط و تفریط در عقلگرایی و یا اخباریگری میپرهیزد.
بحث فقهی:
مفسر گرانقدر شیعه که خود فقیهی اصولی و مجتهدی مسلم است و عمری بالغ بر هفتاد سال در خدمت فقه جعفری و نشر آن سپری کرده، در تفسیر ‹‹مواهبالرحمن›› نیز، مباحث فقهی را در ذیل آیاتالاحکام (آیاتی که احکام شرعی دارند) به بحث نهاده است. دقّت نظر و توجّه وی در بیان مباحث شرعی و فقهی بسیار است و از طرفی از تطویل کلام میپرهیزد و مباحث را مختصر و موجز ذکر میکند و آنجا که نیاز به بحث طولانی است، خواننده را به کتاب ‹‹مهذبالاحکام›› خویش - که یک سری کامل فقه استدلالی است - رجوع میدهد. مثلاً در ذیل آیه 275-279 سوره بقره که درباره حرمت ربا است، 12 نکته فقهی جالب توجّهی را آورده و بیان کرده، امّا تفصیل بحث را به کتاب ‹‹مهذّبالاحکام›› خویش ارجاع داده است.
از آنجا که پایه و اساس مباحث فقهی، بر ‹‹اصول فقه›› استوار است، مفسّر گرامی به ضرورت به بحثهای اصولی نیز اشاره دارد و تفصیل بحث را همواره به کتاب خویش ‹‹تهذیبالاصول›› ارجاع میدهد.
بحث اخلاقی :
بحثهای اخلاقی که از مهمترین مباحث تفسیری است، در تفسیر ‹‹مواهبالرحمن›› در بسیاری از جاها طرح شده، مثلاً در تفسیر آیه 219 بقره، پس از بحثهای روایی و فقهی، درباره شراب و قمار در بحث اخلاقی به بیان مضرات فردی و اجتماعی این دو پدیده شوم در جامعه پرداخته و نکات اخلاقی تازهای از آیات قرآن ارائه میدهد.
بحث ادبی :
آیتالله سبزواری در بحث ادبی، به مباحث نحوی و بلاغی آیات میپردازد و برای بیان دقیق موضوع، به اشعار عرب استشهاد میکند. از نحویان بزرگی چون مبرّد و زجّاج در تأیید قول خود نیز استفاده کرده، به قول آنها استناد مینماید.
وی به مباحث بلاغی توجّه دارد. مثلاً در ذیل آیه 15 سورهِ بقره، بحث ‹‹التفات›› را پیش میکشد و به طور مبسوط به بیان و توضیح آن میپردازد.
همچنین در بحث ادبی، به مبحث قراءات و اعراب قرآن نیز پرداخته، قرائات مختلف را بررسی و نقد میکند.
بحث دلالی :
بحث دلالی در تفسیر ‹‹مواهبالرحمن›› از امتیازات این تفسیر است که کمتر در تفاسیر دیگر به چشم میخورد. آیتالله سبزواری در این بحث، برداشتهای خویش را از آیه و یا آیات مطرح شده، بیان میکند. وی در استنباط نکات تازه از آیات، دقت نظر کافی دارد و در کشف این نکات به کنکاش میپردازد. تیزبینی وی در برداشتها و کشف نکات تازه از آیات درخور توجّه است و این بحث از جالبترین مباحث تفسیر او به شمار میرود. مثلاً در ذیل آیه 185 سوره بقره، شش نکته فهرست کرده و یا در تفسیر آیات 196 تا 202 همان سوره - که پیرامون حج است - به 14 نکته از نکات آیات اشاره میکند. از آن جمله در مورد آیهِ ‹‹ واعلموا انکم الیه تحشرون››، بازگشت حجاج به سرزمینهایشان را ‹‹حشر کوچک›› دانسته که یادآور ‹‹حشر بزرگ›› (قیامت) است.
یکی دیگر از بحثهای مطرح شده در تفسیر ‹‹مواهبالرحمن›› ‹‹بحث عرفانی›› است که مفسر در آن به عرفان صحیح اسلامی و سیر و سلوک عارف و پیوند بین خدا و انسان اشاره دارد.
او در ‹‹بحث تاریخی›› به نقل مباحث تاریخ و ادیان گذشته پرداخته و در ‹‹بحث علمی›› وارد برخی مباحث علوم قرآن، فلسفه دعا، زمانشناسی، خلق قرآن و... به صورت تحلیلی شده و این بحث او کاملاً با تفسیر علمی جدید، در موضوع و محتوا متفاوت است؛ چرا که او هرگز قصد تفسیر علمی آیات را نکرده است.
در مجموع تفسیر مواهبالرحمن شامل ویژگیهای زیر است:
جامع بودن در مباحث مهم عقلی و نقلی و استشهاد به اقوال علما و بیان نظرات خود.
شرح و تفسیر عالمانه و دقیق آیات به روش قرآن به قرآن.
بهرهگیری از روایات صحیحهِ اهلبیت(ع) که شارحان واقعی قرآناند.
توجّه به روایات اهل سنّت و اقوال صحابه و تابعین با نقد و بررسی کافی.
پرهیز از ورود به روایات جعلی و اسرائیلیات و غلویّات و روایاتی که دارای ضعف سند یا متن هستند.
پرهیز از علمزدگی و خودباختگی در برابر علوم جدید و اینکه هر چیزی از زاویه تجربه و علم بررسی و ثابت شود.
عقلی و اجتهادی بودن؛ چرا که مفسّر در این تفسیر به رویکرد عقل و خردورزی، به تفسیر قرآن پرداخته و از تفسیر به رای پرهیز نموده است.
دقت نظر کافی در شرح واژهها و مفردات قرآنی.
پاسخگویی به شبهات پیرامون اسلام، چون قصاص و ابطال شبههِ معترضین.
سادگی و روانی در بیان مطالب و پرهیز از اطاله کلام.
و فواید و امتیازات دیگر این تفسیر است که آن را یکی از بهترین تفاسیر قرآن کریم و جامعترین آنها از لحاظ فواید لفظی و معنوی نموده است.
امّا این تفسیر گرانسنگ شیعی، به دلایلی در غربت افتاده و در سطح جامعه علمی ما به ویژه در حوزه و دانشگاه ناشناخته مانده که حتی نامش، در ذهن بسیاری از فضلا و اندیشمندان علوم اسلامی و بالأخص علوم قرآنی ناآشنا و غریب است.
برخی از دلایل آن عبارتند از :
عدم آشنایی کافی از مفسّر، به علّت اینکه وی در خارج از محیط علمی ایران بود و مضافاً بر اینکه حیات علمیاش تحتالشعاع فقیه بزرگ شیعه آیتالله خویی در نجف قرار داشت و چیزی کمتر از یک سال بعد از وی به دیار باقی شتافت.
ناقص بودن تفسیر از لحاظ چاپ و مجلّدات و تیراژ بسیار کم آن در ایران.
وجود تفاسیر دورهای کامل با تیراژ بالا، به ویژه تفسیر ‹‹المیزان›› که انصافاً بهترین و برترین تفسیر شیعه، بلکه جهان اسلام و شهرت جهانی یافته و به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
اطلاعرسانی ضعیف متولیان آثار مرحوم سبزواری و عدم فعالیّت دفتر آن مرجع عالیقدر شیعه پس از رحلت وی.
عدم ترجمه آن به فارسی برای استفاده عموم مردم کشورمان. و موارد دیگر...
امید است که با رفع نواقص آن مانند چاپ مجدّد و ارائه مجلدات دیگر آن و ترجمه آن به فارسی و نواقص احتمالی دیگر و نیز برگزاری همایشهای ویژه برای آن مفسّر و فقیه والامقام و نگارش کتاب و مقالات پیرامون افکار و آثار وی، غبار مظلومیت از چهره سترگ آن فقیه عالیقدر و آن مفسّر گرانمایهِ اسلام زدوده شود و آثارش به ویژه تفسیر ‹‹مواهبالرحمن›› از غربت درآید و ذخایر علمی و معارف بشری که در این تفسیر و دیگر آثارش موج میزند، شناخته و شناسانده شود.
دیدگاه بزرگان
آیتالله عبدالنبی نمازی، حججالاسلام عباسعلی زارعی سبزواری و احمد عابدی؛ به تبین ویژگیهای شخصیتی و جامعیت و ابتکارات علمی مرحوم آیتالله العظمی سید عبدالأعلی سبزواری پرداختند.
آیتالله عبدالنبی نمازی، نماینده ولیفقیه و امام جمعه کاشان و از شاگردان مرحوم سبزواری گفت: ایشان به دنبال مرجع شدن نرفت بلکه مرجعیت به طرف ایشان آمد؛ در نجف معمول نبود یک مرجع تقلید تفسیر بنویسد یا تفسیر بگوید. در این صورت در تفکر بعضی چنین تلقی میشد که آن شخص سواد زیادی ندارد. یعنی تفسیر گفتن را خلاف شأن مرجعیت میدانستند. شاهد بر این معنا این که مرحوم آیتالله العظمی خویی شروع به تفسیر گفتن کردند و جلد اولش هم به نام « المدخل» چاپ شد. اما خیلیها به ایشان گفتند آقا این خلاف شأن شماست شما مرجع تقلیدید، باید فقه بگویید. لذا تفسیر ایشان را تعطیل کردند. ولی مرحوم آیتالله سبزواری تحت تأثیر این القائات وجوها نبود.
ایشان با اینکه مرجع بود نسبت به امام خیلی ارادت داشت و متواضع بود. یکی از کسانی که از امام تقاضا کرد که درس خارج شروع کنید. یکی از عواملی که مشوق امام بود شاید همین درخواست آیتالله سبزواری بود. چون امام مشی خاصی داشتند و به مراجع خیلی احترام میگذاشتند. بر ایشان هم سخت بود حرکتی کنند که بازتاب اجتماعیاش این باشد که ادعای مرجعیت دارند.
حجتالاسلام و المسلمین عباسعلی زارعی سبزواری، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه، مؤلف، محقق و پژوهشگر گفت: ویژگی منحصر به فرد دیگر مرحوم آیتالله آسید عبدالأعلی سبزواری در مباحث فقهی و استدلالات فقهی این است که ایشان به تطبیق قواعد فقهی بر فروع متعدد فقه توجه جدی داشت. این ویژگی با این وسعت در کمتر کسی دیده میشود.
ایشان در کتاب « مهذبالاحکام» حدود هشتاد و یک قاعده فقهی را مطرح میکند. بعضی از این قواعد را به تفصیل در ذیل این کتاب مورد بحث و دقت قرار میدهد و به بعضی دیگر از این قواعد استدلال میکند؛ در باب علم اصول فقط کتاب « تهذیبالاصول» را نوشت. با مطالعه همین کتاب و سایر مباحث اصولی که در بعضی کتب فقهی مطرح میکند به این نتیجه میرسیم که در مباحث اصولی هم سبکی منحصر به فرد و مدرسهای ویژه دارد. چند خصوصیت در نگاه اصولی ایشان قابل ذکر است؛ یکم رویکرد تهذیبی ایشان به علم اصول است. لذا میبینیم در مباحث اصولی در مقام حذف بعضی از مباحث غیر ضرور و غیر لازم اصولی بر آمد. در کتاب «تهذیبالاصول»، که دو جلد است و در مجموع متجاوز از ششصد صفحه نیست، نگاه ایشان به علم اصول کاملا تهذیبی است و شاید به همین دلیل کتاب اصولیاش را چنین نامیدند.
حجتالاسلام والمسلمین احمد عابدی، مدرس درس خارج فقه واصول حوزه علمیه قم و دبیر کنگره بزرگداشت آیتالله العظمی سبزواری گفت:
کسی که در نجف از همه بیشتر همراه و همفکر و مدافع انقلاب بود مرحوم آقای سبزواری بود. عجیب این است که امام هم خیلی به ایشان ارادت داشتهاند. یعنی رابطه ایشان با امام مثل رابطه دو مرجع تقلید یا اینکه ایشان شاگرد امام باشد نبود. رابطهشان طوری بود که یک بار وقتی امام سینهشان درد میکرد، به منزل آقای سبزواری میروند و میگویند: « آقا بنده سینهام درد میکند. آمدم که شما دعایی بفرمایید!» آقای سبزواری کمی از آب لیوانی که جلویش بود را میل میکند و یک دعا میخواند و به آب فوت میکند و لیوان آب را به امام میدهد. امام میخورد و دو سه روز بعد به منزل ایشان میآید و میفرماید: « آمدم تشکر کنم، سینهام خوب شد.»
مرحوم آقای سبزواری در همان ابتدای نوجوانیاش در سبزوار درس میخواند و بعد به مشهد میآید. در مشهد با مرحوم آقای نخودکی بود. آن موقع در مشهد افرادی مثل میرزا مهدی اصفهانی بودند. او با فکر ایشان آشنا میشود و این فکر تا آخر عمر با او بود. الان هم که این تفکر به اسم مکتب تفکیک شناخته میشود، آن را کاملا در آثار ایشان میبینیم.
ارتحال
سرانجام این فقیه فرزانه و مفسر عالیقدر تشیع، پس از عمری تدریس و تحقیق و مجاهدت در روز دوشنبه 25 مرداد سال 1372 شمسی مطابق با 28 صفر سال 1414 قمری در نجف اشرف دارفانی را وداع گفت و به ملکوت اعلی پیوست.
پیکر مطهرش پس از تغسیل، عمام روز غریبانه بدون برگزاری مراسم تشییع، توسط مأمورین رژیم بعث به حرم مطهر حضرت علی(ع) منتقل شد و پس از اقامه نماز توسط آیتالله حاج سید علی بهشتی در مقبرهای نزدیک مسجد خویش به خاک سپرده شد.
با ارتحال آیتالله العظمی سبزواری، علمای برجسته ایران همچون آیتالله العظمی خامنهای و آیات اعظام اراکی، گلپایگانی پیامهای تسلیتی صادر و از مقام علمی و معنوی آن عالم فرزانه تجلیل کردند.
پیام تسلیت مقام معظم رهبری
در پیام تسلیت مقام معظم رهبری آمده است:
« ایشان از فقهای عالی مقام و از مدرسین و علمای بزرگی بودند که عمر با برکت خود را در نجف به تدریس و تحقیق و تربیت شاگردان و تألیف کتب سودمند و با ارزش گذارانیده بودند و دو کتاب بزرگ و مبسوط در فقه و تفسیر از ایشان به طبع رسیده و به یادگار مانده است. در آخرین سالهای عمر شریف این روحانی بزرگوار حوادث خونین عراق و قیام فداکارانهی مردم در برابر حکومت ستمگر بعثی پیش آمد که ایشان در رهبری و هدایت مردم دارای نقش و تأثیر بودند. و بدین جهت پس از سرکوب قیام تا چندی در محنت فشارهای رژیم بعثی گذرانیدند و بنا بر مسموع جنازه مطهر ایشان نیز دیروز در نجف اشرف غریبانه تشییع و دفن شده و از حضور مردم و طلاب و علمای حوزه نجف در آن مراسم ممانعت شده است.»
علیرضا برومند
نظر شما