اخیرا بازیهای بزرگ زیادی با مشکلات فنی عرضه شدهان. از بازیهایی مثل Star Wars: Jedi Survivor گرفته تا همین بازی Redfall که به جز مشکلاتی مثل افت فریم و بهینه نبودن، مشکلاتی با هوش مصنوعی هم داره. بازیهای ویدیویی از نظر خیلیها یه فرم از هنر محسوب میشن اما وقتی عینک هنری رو در بیاریم و به چشم یه محصول به اونها نگاه کنیم، این فرم از هنر روی یه سری کد و با انجینهای بازیسازی نوشته میشه. حالا با در نظر گرفتن تمام اینها و فارغ از اشتباه بودن عرضه بازیهای ناقص، به نظرمون اومد که از بچههای تحریریه بپرسیم که چه بازیهایی رو با وجود مشکلات فنی تجربه کردن و به هر حال تحملش کردن!
بتمن آرکام نایت شاید الان بازی به شدت خوشساخت و بیاد، اما امکان نداره توی اون زمان پیسی گیمر بوده باشین و از پورت فاجعه بازی بیخبر نباشید. اون زمان هنوز مثل الان مد نبود که بازیها نصفه و نیمه عرضه بشن، چه برسه به این که سازندهها جرئت اینو داشته باشن که بازیشون رو با پورت فاجعه روی پیسی عرضه کنن و ملت هنوز بخرنش! بتمن آرکام نایت یکی از اولین و آخرین اشتباههای راکستدی به عنوان یه سازنده محسوب میشد. جایی که پورت پیسی اون رو به یه استودیوی دیگه برون سپاری کردن و نتیجه؟ فاجعه!
یادمه اون موقع بازی روی کارت گرافیکهای قوی زمان خودش مثل GTX 980 افت فریمهای وحشتناکی رو داشت. خلاصه سرتون رو درد نیارم؛ با این که بتمن آرکام نایت از هر نظر یه پایان درخور و کماشکال برای سهگانه بتمن محسوب میشد، اما من این پورت بدِ پیسی رو حتی با این که چند ماه بعد از عرضه تجربه کردم، همچنان یادمه. هر چند که پورت بازی الان خیلی درست کار میکنه، اما اون موقع مخصوصا با توجه به این که داشتم روی یه سیستم معمولی بازی رو اجرا میکردم، واقعا به هر کنسول گیمری که این بازی رو بدون اشکال داشت تجربه میکرد حس حسادت داشتم!
تقریبا تمام بازیهای جدید تو چند ماه گذشته برای پیسی پلیرها یه سردردی داشتن، اما خب یسریهاشون تحت تاثیر این داستان قرار نگرفتن و بازم تونستن مخاطبهاشون رو سرگرم کنن. A Plague Tale: Requiem واقعا فوقالعاده بود. داستانی که این بازی تعریف کرد تا ابد گوشه قلبم میمونه و ازش به عنوان تاثیرگذارترین پایانهای تاریخ یاد میکنم. A Plague Tale: Requiem هم تو زمان انتشار اونقدرها برای پیسی بهینه نبود و استاترهای سنگین و لگهای عجیب تو محیطهای بزرگ و شلوغش واقعا کلافم کرده بود. اما داستانی که روایت میکرد انقدر زیبا بود که اصلا از یه جایی به بعد این مسائل به چشمم نیومد و حتی تنظیمات گرافیکی رو پایینتر آوردم چون دیگه جلوههای بصری برام اولویت نداشت. پرفورمنس بد نسخه پیسی گرچه داره تبدیل به یک مسئله عادی میشه، اما از نظر من هیچوقت قابل چشمپوشی نیست. ما پیسی پلیرها هم اندازه کنسولپلیرها هزینه پرداخت میکنیم و حقمونه که انتظار یک تجربه بیدردسر رو داشته باشیم.
واقعیتش اگه من رو بشناسین جواب این سوال براتون خیلی واضحه. دیگه همه میدونیم که بازیهای Bethesda Game Studios کلکسیون انواع و اقسام مشکلات فنی هستن و با این حال، بهترین بازیهایی هستن که توی زندگیم تجربه کردم. اما همینجوریش زیاد مخ آدما رو با الدر اسکرولز و فال اوت میخورم، پس از یه بازی دیگه صحبت میکنم.
رد دد ریدمپشن ۲! شاید براتون سوال شه که مگه رد دد چه مرضی داره، و باید بگم که نسخه پیسی بازی من رو تا پای جنون برد. تا ۳۰-۴۰ ساعت اولی که مشغول تجربه بازی بودم مطلقا به هیچ مشکلی بر نخوردم. اما بازی خیلی ناگهانی تصمیم گرفت که تجربه من رو جهنم کنه.
مشکل اول از افت فریم و استاترهای وحشتناک شروع شد، به طوری که بازی عملا غیرقابل تجربه شده بود. بعد از کلی جستجوی بیفایده، حدس زدم که مشکل از هاردم باشه. بالاخره از بیچارگی و نَسَخی رد دد، یه SSD خریدم و بازی رو از HDD به اون منتقل کردم. رد دد رو ران کردم و آ ماشالا، بازی به نظر اوکی شده بود…
… تا اینکه بعد حدودا ۲۰ ساعت حس کردم دوباره سر و کله استاترهای هر از گاهی پیدا شده. این به کنار، بافتهای بازی هم بعضا خیلی دیر بارگذاری میشدن. یه سر به منوی تنظیمات گرافیکی زدم و دیدم که خیلی الکی و بدون دلیل مصرف VRAM از ۳.۵ گیگ به ۵ گیگ رسیده و کارت گرافیک اون موقعم که یه GTX 970 بود، حافظه کم آورده. از اون بدتر میدونین چی بود؟ نمیتونستم کوچکترین تغییری توی تنظیمات گرافیکی انجام بدم، چون بازی تا وقتی که مصرف ویرم به زیر ۴ گیگ نمیرسید اجازه اعمال کردن تغییرات رو نمیداد، و حتی با پایینترین تنظیمات هم نمیتونستم به زیر ۴ گیگ برسم.
سرتون رو درد نیارم. ساعتها، روزها، هفتهها دنبال راه حل این مشکل گشتم. مطلقا هیچی کار نکرد. ناچارا بازی رو با همون وضع تموم کردم. نکته جالب هم همینجا بود؛ قاعدتا با هر بازی دیگهای طرف بودم، از شدت کلافگی تا حالا ۲۰۰ بار پاکش میکردم. ولی رد دد ریدمپشن ۲ انقدر برام تجربه جذابی بود که حاضر شدم علیرغم همه این بدبختیها تمومش کنم.
راستی، هنوز هم که هنوزه نفهمیدم علت این مشکلات فنی چی بود!
الان متاسفانه دیگه ایرادات فنی بازیها در زمان عرضه داره تبدیل به یک ترند عادی میشه. فکر کنم اگر خیلی دقیقتر به این ماجرا نگاه کنیم، یکی از داستانها برمیگرده به یوبی سافت و اساسینز کرید. زمانی که Assassin’s Creed Unity منتشر شد و چیزی که توجه همه رو جلب کرده بود، باگهای زیاد و گلیچهای عجیب و غریب بازی بود. منم دقیقا همچین تجربهای از بازی داشتم. باگهای گاها خندهدار و ایرادات زیاد و کرشهای بازی خیلی زیاد بود ولی یونیتی اولین بازی من روی کنسول PS4 بود و من طبعا هیجانزده بودم. به همین خاطر این همه ایرادات فنی تاثیری روی هیجان من نداشت و انصافا هم سیستم پارکور و داستان یونیتی خیلی جذاب بود. به همین خاطر من با وجود این ایرادات از اساسینز کرید یونیتی به شدت لذت بردم و هنوز هم اعتقاد دارم اون نسخه آخرین اساسینز کرید خوب بود و واقعا حیف که گرفتار این مشکلات و یوبی سافت شده بود. البته که الان بازی با آپدیتهایی که دریافت کرده خیلی بهینه شده و شباهتی به اون روزهای فاجعهبار نداره.
این روزها بازیهای بزرگ، خصوصا پورتهای کامپیوترشون پر از باگ و مشکل فنی کوچیک و بزرگن که گند میزنه به تجربهی بازی؛ با این وجود بعضی ازین بازیها اینقدر جذابن که نمیتونی دست از تجربهشون برداری. بازی هاگوارتز لگسی برای من یکی از این تجربهها بود. این بازی روی پلتفرم کامپیوتر شروع کردم ولی بخاطر کرشهای زیاد دیگه نتونستم ادامه بدم. البته سیو بازی هم روی استیم حذف شد و کلا از ادامه دادنش منصرف شده بودم. با وجود همه اینا بازی و دنیای جادویی رولینگ اینقدر برای هیجان انگیزه که یکبار دیگه روی پلتفرم پلی استیشن شروعش کردم و این بار تونستم بازی رو صد در صد کنم.
∎
نظر شما