شناسهٔ خبر: 58604566 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

جشنواره فیلم فجر| نگاهی به فیلم «هوک»؛ اجرایی ضعیف از ایده‌ای خوب

با اینکه از منظر زیباشناختی و سینمایی هوک توفیقات چشم‌گیری نداشته است اما کارگردان فیلم توانسته تصویر متفاوتی از سیستان و بلوچستان ارائه دهد و شاید این مسیر تازه‌ای در نگاه سینماگران به این جغرافیا و فرهنگ زیبا و دوست داشتنی باز کند.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس، گروه سینما، مریم معیری: فیلم «هوک» دومین ساخته­ حسین ریگی، فیلم‌ساز اهل سیستان و بلوچستان، در جشنواره­ فیلم فجر است که برای ادای دین، فیلمی در اقلیم زادگاهش ساخته ­است. مهدی تراب­‌بیگی نویسنده­ فیلم دلپذیر بدون قرار قبلی، نویسنده­ هوک است. این فیلم از محصولات بنیاد سینمایی فارابی با  تهیه‌­کنندگی علی آشتیانی‌­پور(تهیه‌­کننده فیلم‌­های نقاب و دختری به نام تندر) است.

*قصه«هوک»

«هوک» داستان شیرهان، پسر عاشق بوکس است که با راهنمایی‌­ها و تشویق برادرش میرهان می‌­خواهد قهرمان بوکس شود. اما روزی برای برادرش اتفاقی ناگوار می‌افتد که برای شیرهان گران تمام می‌­شود. او برای تحقق رویای برادرش با انگیزه بوکس را ادامه می‌­دهد اما با یک اتفاق متزلزل می­‌شود.

با خواندن خلاصه­ داستان و دیدن سکانس­‌های ابتدایی فیلم، انتظار می­‌رود با فیلمی در حال و هوای فیلم هندی موفق دنگال با بازی امیرخان رو به رو بوده و با توجه به درخشش دانیال شه­بخش در بوکس ایران و جهان(قهرمان جوان رشته­ بوکس اهل سیستان و بلوچستان) قرار است شاهد شکل­‌گیری و بالندگی یک کودک با استعداد در شرایط سخت و امکانات کم باشیم، اما اینگونه نیست و فیلم روایت دیگری دارد و مخاطب در نهایت با یک اثر ضعیف روبرو است که چندان احساس‌های او را برنمی‌انگیزاند.

*یک­دست نبودن فیلم

در یک تحلیل کلی «هوک» دو پاره است. نیمه ­اول تا زمانی کودکی های شیرهان و رابطه صمیمی‌اش با بردار بزرگ‌تر و نیمه­ دوم بعد از پرش زمانی به جلو و بزرگ شدن شیرهان. در ابتدای نیمه­ اول فیلم، همه­ چیز خوبست، داستان به خوبی تعریف می­‌شود؛ شخصیت دو برادر در حال شکل‌­گیری است و مخاطب شاهد یک رابطه برادری ناب و زیباست. شیرهان که پدرش را در دریا از دست داده با برادر بزرگش هرروز به ساحل می‌­روند و در دریا تمرین نفس­گیری می­‌کنند. قاب­‌های زیبا و چشم­‌نوازی از طبیعت چابهار و استان سیستان و بلوچستان به تصویر در آمده‌­اند که فقط برای زیبایی نیستند و کارکرد دارند.  علیرضا جعفری در نقش میرهان، به نسبت خوب بازی کرده‌­است. بازیگر نقش کودکی­‌های شیرو هم، پسر با استعدادی است و یکی از بهترین بازی‌­های فیلم متعلق به اوست.

در نیمه­ ­دوم فیلم، هم قصه دچار یک فقدان شده و شخصیت میرهان را تا حد زیادی از دست داده و به تبع آن دیگر خبری از برادرانگی‌­های زیبای بین شیرهان و میرهان نیست و هم بازی بازیگران بسیار افت پیدا می­‌کند. بازیگر دوران بزرگسالی شیرهان اصلا مانند کودکی‌­اش گرم و تاثیرگذار بازی نمی‌­کند و کنش‌هایش بیشتر به یک نابازیگر شباهت دارد. نابازیگری که چندان نمی‌تواند مخاطب را با خود همدل و همراه کند.

از طرف دیگر بازیگران باتجربه ‌تری مثل امیر جعفری و امیرمهدی ژوله هم یکی از بدترین بازی­‌های عمرشان را ارائه می‌­دهند و حتی فیلم‌نامه هم دچار افت شده و استحکام نیمه ­اول را ندارد.اتصال این دو بازیگر به روایت و قصه فیلم«هوک» شبیه به کلاژی(تکه چسبانی) بدقواره است که تمام ترکیب‌بندی چشم‌نواز فیلم را از هم می‌پاشد.

هیچ­کدام از شخصیت‌­ها به جز میرهان که مختصات مشخصی دارد، خوب تعریف نشده‌­اند، حتی شیرهان که­ نقش اصلی فیلم است. او با استعداد است، عاشق بوکس و برادرش است، مودب است و از برادرش حرف­‌شنوی دارد، با آسیب برادرش به هم می­‌ریزد اما خودش را بازیابی می­‌کند و با انگیزه ادامه می‌­دهد تا اینجا درست و روان اما از اینجا به بعد که اتفاقا زمان فیلم به جلو رفته و بازیگر نقش شیرهان تغییر کرده، شخصیت او دیگر به روانی قبل نیست و رفتارهایش منطقی نیستند.

فیلم پر از تکه‌­ها و نشانه‌­های رها شده‌­ایست که بی‌­استفاده مانده‌­اند و کمکی به پیشبرد داستان نمی‌­کنند. برای لو نرفتن قصه فیلم به مثال‌های متعددی از این دست اشاره بیشتری نمی‌کنیم.

حرف اینست که اگر قرار است یکسری اتفاقات و نشانه‌­ها و حتی مکان­‌ها در فیلم بی‌­اثر باشند چرا باید آن‌ها را در سکانس­‌های مهم جای دهیم؟ این دست مسائل با یک کارگردانی خوب قابل حل است.

*بازی‌­های ضعیف و ایده‌هایی که در عمل در نیامده است

شخصیت حمزه با بازی امیرجعفری و دلال با بازی امیرمهدی ژوله پتانسیل این را داشتند که شخصیت­‌های جذاب و ماندگاری شوند؛ اما بازی بد جعفری و ژوله مخصوصا در بخش شبیه‌سازی لهجه، بدترین ضربه را به این نقش­‌ها وارد کرده‌­است. حمزه که مربی و به نوعی مرشد شیرهان است، خودش داغ‌­دیده و با بخشش و رضایت نسبت به قاتل فرزندش، به شخص مورد اعتماد شهر تبدیل شده‌­است. او باشگاه بوکس دارد ولی تنها بوکس یاد نمی­‌دهد بلکه پهلوانی می‌­آموزد. این نگاه در نظر، ایده­ جالبی است که اصلا به عمل در نیامده‌­است. جعفری نمی‌­تواند به سبک فیلم‌­های ورزشی موفق مثل مک فارلند(با بازی کوین کاستنر) یک مربی انگیزشی و به یادماندنی شود. او در بعضی صحنه‌­ها یکدفعه از راه می­رسد و با آن لهجه عجیب که مدام تغییر می­‌کند، توضیحاتی به شیرهان می­‌دهد و محو می­‌شود. در میدان مسابقه هم تنها نگاه می­‌کند و فقط دو جمله می‌­گوید که همین جملات نه تنها تاثیری بر مخاطب نمی‌گذارد، حتی موقعیتی کمیک و طنز را شکل می‌دهد.

بازی امیرمهدی ژوله هم در نقش دلال خوب نیست. او در لهجه پریشان است و گاهی یادش می‌­رود که باید با لهجه حرف بزند. مشخص نیست که کارگردان در سبک بازی ژوله چه دیده که او را برای این نقش انتخاب کرده‌­است.

از سوی دیگر انگار کارگردان با فضای بوکس غریبه است و نمی­‌تواند سکانس‌­های مربوط به رینگ بوکس و مسابقه و اتفاقات پشت پرده مسابقات آزاد بوکس را خوب فضاسازی کند. (فیلم مرد سیندرلایی با بازی راسل کرو را به یاد بیاورید که چگونه مخاطب می‌­تواند بدون خستگی به تماشای بوکس بنشیند. در مرد سیندرلایی بوکس فراتر از یک مسابقه است.) و این برای فیلمی که به نوعی درباره­ بوکس است، نکته­ منفی تلقی می‌­شود.

«هوک» یکی دیگر از آن فیلم­‌هایی‌ست که درونمایه‌­ای دوست­داشتنی دارد که در اجرا حیف شده‌­است. شاید اگر بازی­‌ها بهتر بود و کمی از آشفتگی روایت کم می‌شد، بازنمایی دقیق‌تری از ایده مورد نظر شکل می‌گرفت.   

*توفیق مهم «هوک»/ تصویری تازه از اقلیم و فرهنگی دوست داشتنی

رویا تیموریان به عنوان بازیگری غیر بومی به خوبی توانسته به جای یک مادر داغ­دیده و رنج­ کشیده بلوچی بنشیند و به خوبی هم از پس لهجه برآمده‌­است.

 در نهایت می‌­توان گفت، «هوک» شاید یک اثر موفق سینمایی نباشد اما برای ارائه تصاویر زیبا و چشم‌­نواز از اقلیم کمتر دیده­ شده­ سیستان و بلوچستان و اشاره به پتانسیل بالای این خطه در قهرمان­‌پروری و پهلوان­‌مآبی و همچنین تاکید بر اهمیت خانواده و رابطه­ برادری، قدم‌های جدی برداشته است. با اینکه از منظر زیباشناختی و سینمایی هوک توفیقات چشم‌گیری نداشته است اما کارگردان فیلم توانسته تصویر متفاوتی از سیستان و بلوچستان ارائه دهد و شاید این مسیر تازه‌ای در نگاه سینماگران به این جغرافیا و فرهنگ زیبا و دوست داشتنی باز کند.

پایان پیام/

نظر شما