نفیسه زارعی -  به گزارش نما ، پس از فراخوان های ناکام 14، 15 و 16 آذر توسط عناصر آشوبگر در تهران و سایر شهرهای ایران، به ناگاه عوامل جریان اصلاحات باردیگر از طریق صدور بیانیه آتش نیمه خاموش را روشن کردند، در این بین سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه شعار زن، زندگی، آزادی شعاری زیباست و نباید با خشونت با آشوبگران برخورد کرد در عمل لیدری جریانات اخیر را بر دوش کشید، به عبارت دیگر پس از آزمون پر خطایی که جریان بیرونی از سلبریتی ها و افرادی نظیر علی کریمی و مسیح علینژاد برای لیدری جریان فتنه گرفت این بار اصلاحات پیاده نظام جدی غرب و جبهه آمریکایی-عبری شده که هدفشان براندازی از طریق خشونت بارترین شیوه های ممکن است.

 در میانه صدور بیانیه از سوی فعالین فتنه 88، ربودن و شهادت مولوی عبدالواحد ریگی به دست گروهی ناشناس بخش دیگری از پروژه تجزیه طلبی را تکمیل کرد گویا امنیتی سازی فضا کاملا به نفع جریان اصلاحات و جریانات منتسب به آنهاست. زیرا در یک نگاه ابتدایی آنها از زیر بار مسئولیت هایی که به واسطه بی کفایتی دولت های منتسب به خودشان برای مردم به بار آورده اند می گریزند و از سوی دیگر شاید آخرین تیر در چله کمان را برای خوشایند بنیادهای یهودی-صهیونی نظیر بنیاد جورج سوروس با هدف سوریه سازی ایران شلیک می کنند.

نگاهی به رویکردهای خاتمی به عنوان لیدر تازه فتنه اخیر در چند سال گذشته و به ویژه در دولت روحانی بیانگر سیاست یک بام و دو هوایی او و کسانی است که این روزها جای جلاد و شهید را عوض می کنند، اکنون در این برهه که قوه قضائیه با تمام توان، عزم مقابله با آشوبگران و مخلان امنیت ملی را دارد نباید با اظهارنظر افرادی نظیر خاتمی، عباس آخوندی، گنجی و... از مسیر اصلی که برقراری عدل و عدالت است کوتاه بیاید و به تعبیر بهتر پایان عصر مماشات با اصحاب فتنه و کاسبان حقیقی تحریم علیه ملت ایران فرا رسیده است. 

افشای اسناد همکاری سران اصلاحات و کسانی که امروز رهبری جریان بدون صاحب کف خیابان را هدایت می کنند با غرب و لابی های یهودی-صهیونی یک مطالبه عمومی است. زیرا مردم باید بدانند در روزهای اصلاحات و حتی پس از آن یعنی در زمانی که دست اصلاح طلب و اصلاحات چی ها از قوای سه گانه کوتاه است چگونه تحریم می خرند و ایران می فروشند.