شناسهٔ خبر: 57566110 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

موسوی چلک، استاد دانشگاه:

در بهار امسال بروز اتفاقات اخیر را پیش‌بینی کرده بودیم اما نه در شهریور

یک استاد دانشگاه مطرح کرد: اردیبهشت و خرداد امسال با یکی از مسئولین جلسه داشتیم، آن‌جا تمام تحلیل ما این بود که در آبان امسال اتفاقی خواهد افتاد، ما فقط حدس می‌زدیم

صاحب‌خبر -

موسوی چلک، استاد دانشگاه می گوید که جامعه دانشجویی به یک آگاهی رسیده است، آن‌ها فهمیده‌اند برای رسیدن به حقوق‌شان کسی باید صدای‌شان را بشنود، به‌همین دلیل در شروع حوادث شعارهای‌شان خیلی مدنی بود، از جنس همان «زن زندگی آزادی» یا «مرد میهن آبادی»، اما به مرور زمان جنس شعارها تغییر کرد و به‌سمت حاکمیت نشانه رفت.

به گزارش خبرآنلاین، بخش هایی از گفت و گوی موسوی چلک را در ادامه می خوانید:

  • جنس مطالبات دانشجویی از جنس روسری و سلف مشترک نیست، خیلی‌ها هم سعی کردند از این وضعیت سوء استفاده کنند و دانشجویان را به کف روی آب، دنباله‌روی امیال شهوانی و این موارد تشبیه کنند، اما جنس مطالبات دانشجویان به‌سمت حقوق شهروندی است، آن‌ها شعارهایی مانند نه روسری، نه توسری، عدالت و برابری سر دادند، این شعار صرفاً از جنس روسری نیست، اما خیلی‌ها سعی کردند این شعار را صرفاً به پوشش تقلیل بدهند و گروهی هم در مقابل سعی کردند این مطالبه را به امیال شهوانی تعبیر کنند، هر دو نگاه تقلیلی بود.
  • گروهی ممکن است بخواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند اما باید میان آن‌ها و مطالبات دانشجویی تمایز قائل شد، اگر این تمایز وجود نداشته باشد دیگر نمی‌توان به راه حل‌های اجماعی رسید. وقتی برچسب اغتشاش‌گر به دانشجو می‌زنیم باید بدانیم این برچسب نامبارک است.
  • این دانشجوها که در کلاس درس باهم هستند، در پارک هم باهم هستند، باهم سفر علمی می‌روند، بنابراین موضوع آن‌ها این نبود که در فضای سلف دورهم بنشینند؛ اقدام آن‌ها پیام داشت.
  • خیلی ساده که می‌خواستند بگویند وقتی ما در کلاس، کارهای علمی و کتابخانه کنارهم هستیم، اما در غذاخوری نمی‌توانیم کنارهم بنشینیم، مانند یک برچسب به دانشجوی دختر و پسر است؛ بنابراین رفتار آن‌ها یک پیام اعتراضی بود؛ اما خیلی‌ها پیام دانشجوها را نگرفتند و به آن‌ها مجدد برچسب زدند. این نگاه به دانشجو خیلی زیبنده نیست و امروز مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.
  • به عنوان کسی‌که شاید ۲۶ الی ۲۷ سال با دانشگاه ارتباط دارم معتقدم از نگهبان گرفته تا رئیس دانشگاه کسی دلش نمی‌خواهد دانشجویش زندان باشد و کمیته انضباطی‌اش فعال باشد، خود رئیس دانشگاه شریف از این‌که عده‌ای وارد دانشگاه شدند عذرخواهی کرد، اما اتفاقاتی افتاد که فرماندهی میدان از دست دانشگاه خارج شده است، طبیعتاً در چنین فضایی وقتی فرماندهی از بیرون است و دانشگاه اختیار لازم را ندارد نمی‌شود به آن ایراد گرفت، دانشگاه یک واحد زیرمجموعه حاکمیت است و مجبور است تابعیت داشته باشد و دست خودش نیست.
  • در چنین وضعیتی برخی انتظار دارند رئیس یک دانشگاه استعفا دهد، شاید آن هم با خودش فکر می‌کند اگر سرکار باشد می‌تواند فضا را مدیریت کند، گاهی مواقع بودن آدم‌ها جلوی اتفاق بدتر را می‌گیرد، اما همه این مسائل جلوی شادابی دانشگاه را گرفته و سبب متاثر شدن همگان می‌شود، به‌هرصورت این فضای موجود، این بگیر و ببندها، تعلیق دانشجو، محرومیت از خوابگاه و تغذیه آدم را متاثر می‌کند چراکه ما دانشگاه را محیط امن می‌دانیم.
  • برخی از خوابگاه، غذا، ترم تحصیلی محروم شدند. من می‌خواهم این روز را بهانه کنم و خواهشی از رئیس قوه قضائیه داشته باشم، اینکه با تدبیر آقای اژه‌ای تمام دانشجویان آزاد شوند، از دانشجوهای رشته مددکاری هم چند نفری بازداشت هستند که امیدوارم آزاد شوند.
  • از نظر مجریان قانون، آن‌ها معتقدند قانون را اجرا می‌کنند، می‌گویند هر رفتاری که نظم دانشگاه را برهم بزند اخلال است، و شعارهایی هم که داده می‌شود از نظر حاکمیت اخلال در امنیت است، لذا آن‌ها معتقدند رفتارشان قانونی است. اما من به عنوان کسی که جنس کارم در حوزه پژوهش است می‌گویم جای دانشجو زندان نیست، دانشجو هم مانند بقیه مردم وقتی فضا برای اعتراض ندارد، مجبور است در فضای دانشگاه، سلف یا خوابگاه دست به اعتراض بزند، در این میان هم هیچگونه میانجی‌گری وجود ندارد.
  • میانجی‌گری به معنای دور شدن دانشجویان از حقوق‌شان و طرف دولت را گرفتن نیست، فضای میانجی‌گری باید به جایی برسد که می‌شود فضا را تغییر داد و احساس شود قدم‌هایی دارد برداشته می‌شود، اما در فضای دانشگاه میانجی‌گری اتفاق نیفتاد، باید اجازه بدهند در کمیته‌های حقیقت‌یاب همه ذی‌نفع‌ها حضور داشته باشند از جمله تشکل‌های دانشجویی تا اصطلاحاً یکطرفه به قاضی نروند.
  • ای کاش در این مقطع انجام نمی‌دادند، چونکه خیلی تغییر کرد و خیلی سفت و سخت‌تر گرفته شده است، شاید دلایلی برای خودشان دارند که ما نمی‌دانیم، اما ابلاغ این آیین نامه در این مقطع یک جورهایی تهدید بیشتر دانشجو است، و این تهدید تحریک کننده است. این آیین نامه بیشتر از آنکه کارکرد اجتماعی فرهنگی برای دانشگاه داشته باشد، تهدید و محروم کردن دانشجویان است.
  • فلسفه کرسی‌های آزاد اندیشی خیلی خوب است، اما تضمین افراد بعد از گفت‌وگوی آزاد اهمیت دارد، به همین دلیل از کرسی‌های آزاد اندیشی خیلی استقبال نشد.
  • یکی از مشکلات ما در بحران‌ها این است که مدیریت رسانه و اطلاع رسانی نداریم، وقتی بحرانی اتفاق می‌افتد هرکس تریبون دارد می‌خواهد چیزی بگوید بدون این‌که بداند حرفش چه کارکردی دارد، وقتی کسی پشت تریبون می‌آید به دانشجو می‌گوید فاحشه، کف روی آب و مانند این‌ها، معلوم اس که تحریک کننده، تحقیر و توهین است، در این شرایط افراد از خودشان واکنش نشان می‌دهند، لذا مدیریت رسانه یا هر تریبونی در چنین مواقع می‌تواند به کاهش بحران کمک کند.
  • من با دو تا «گر» مخالفم، یکی سرکوبگر و دیگری آشوبگر؛ در فضای بحران باید طوری مدیریت کنیم که هر دو طرف به اجماع و انتخاب راه حل‌های مسالمت‌آمیز برای حفظ حقوق شهروندی نزدیک شوند، اما وقتی در تریبون هرچی می‌خواهند می‌گویند این اجماع محقق نمی‌شود، وقتی کلام گزنده باشد طرف مقابل عکس‌العمل نشان می‌دهد چراکه دارد تحقیر می‌شود.
  • اولین کاری که می‌کردم همه دانشجوها را آزاد می‌کردم، ممکن است کسی بگوید برخی از این‌ها جرم مرتکب شده‌اند، ایرادی ندارد مراقبت بعد از آزادی برای‌شان بگذارند، مجازات جایگزین انتخاب کنند.
  • دوم از خانواده‌های هر دو طرف که عزیزان خودشان را از دست داده‌اند دلجویی شود، سومین پیشنهاد بستر سازی برای فضای مطالبه‌گری به کمک رسانه، ورزشکاران و هنرمندان است، در واقع از ظرفیت‌ها استفاده کنیم نه این‌که آن‌ها را از بین ببریم.
  •  امروز یک تقابل دو قطبی در جامعه ایجاد کرده‌اند که زخم ان سالیان سال وجود خواهد داشت، از خودمان بپرسیم چه شد که بعد از باخت ایران در جام جهانی عده‌ای به خیابان آمدند، انگار دل مردم با برخی از بازیکنان دیگر صاف نشد، چراکه در جامعه دو قطبی برقرار شد. چهارم تشکیل کمیته حقیقت‌یاب با ساختاری که همه ذی‌نفعان در آن باشند. پنجم حذف برخی از ساختارها و آدم‌ها، اگر سود و کارکردی ندارند کنارشان بگذارید، قوانینی که ما وضع می‌کنیم وحی منزل نیست، در صورت نداشتن کارکرد حذف و اصلاح کنیم.
  • من عمده این اتفاقات را از مدیریت بد می‌دانم، سال‌هاست در ایران شایسته‌گزینی موضوعیت ندارد، وقتی آدم‌ها شایسته نباشند نمی‌توانند طوری برنامه‌ریزی کنند که بحران ایجاد نشود.
  • در ایران معمولاً به داده‌های پژوهش توجه نمی‌شود، سال ۱۳۹۴ شورای اجتماعی وزارت کشور پژوهشی انجام داد درباره سنجش سرمایه اجتماعی در ایران، در بخشی از این پژوهش از شرکت کنندگان پرسیده بودند حاکمیت در کدامیک از این حوزه‌ها موفق بوده است.
  • در حوزه قانون، مقابله با اختلاس، کاهش تبعیض، فقر، کاهش آسیب‌های اجتماعی و مسائل دیگر، جز حوزه بهداشت و درمان که مردم تا ۳۰ درصد گفته بودند حاکمیت موفق بوده بقیه موارد بیشتر از ۱۵ درصد نبود، تازه این برای سال ۱۳۹۴ بود، یعنی زمانی‌که مردم به امضا برجام امیدوار بودند، در همین پژوهش پرسیده بودند چقدر وضعیت رفاه مردم بهتر می‌شود، عمده پاسخ‌ها یعنی بالای ۶۰ درصد گفته بودند بدتر می‌شود. مشابه این پژوهش سال‌های بعد هم انجام شد و نتیجه همه آن‌ها دقیقا نشان داد چه اتفاقی دارد در جامعه رخ می‌دهد. لذا نشانه‌های بیماری در ایران مشخص بود.
  • اردیبهشت و خرداد امسال با یکی از مسئولین جلسه داشتیم، اسامی را نمی‌آورم چراکه ممکن است رضایت نداشته باشند، آن‌جا تمام تحلیل ما این بود که در آبان امسال اتفاقی خواهد افتاد، ما فقط حدس می‌زدیم آبان باشد اما در شهریور ظهور و بروز کرد. یکی از دلایل ما این بود، اگر شما مطبوعات را در اردیبهشت و خرداد تحلیل محتوا کنید، به قدری گفتند در تابستان دوباره گشت ارشاد را اجرا می‌کنیم، انگار که همه باید بسیج شوند تا گشت ارشاد اجرا شود؛ بعد از حوادث اخیر مجدد جلسه گذاشتیم و گفتیم قبل‌تر همه این‌ها را گفته بودیم، چراکه نشانه‌هایی که ما می‌دیدیم نشان می‌داد این اتفاقات می‌افتد.
  • ممکن است آن مسئولی که با ما می‌شیند باور کند، اما از طرفی ممکن است آن مرجعی که می‌خواهد تصمیم گیری کند داده‌های دیگری داشته باشد، ممکن است گروه دیگری هم یافته‌های دیگری به آن‌ها داده باشند. اما کف جامعه و کف خیابان و چیزی که سبب قوام آن می‌شود سرمایه اجتماعی است، با سرمایه اجتماعی مشارکت، اعتماد، نظم پذیری و قانون گرایی بیشتر می‌شود. وقتی همه شاخص‌ها نشان دهنده تضعیف سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی است انتظار وقوع چنین وضعیتی پیش‌بینی می‌شد، مشکلات اقتصادی فقط زمان وقوع حوادث اخیر را جلوتر آورد.
  • وقتی درک درستی از واقعیت نباشد، و با عینک دیگری به جامعه نگاه می‌شود، یا افرادی که از پشت عینک درست به جامعه نگاه می‌کنند متخصص نیستند، وضعیت موجود ایجاد می‌شود.

نظر شما