خوشبختانه در تاریخ کشور ما، نمونههای متعدد و قابل ارائهای از سنت وقف وجود دارد که نشان میدهد پیشینیان ما، با امید قبول پروردگار و کسب رحمت الهی، اصل موقوفه یا بخشی از درآمد حاصل از آن را به امری اختصاص میدادند که باری از روی دوش مردم بردارند یا برای آنها آسایش، راحتی و حتی شادی ایجاد کنند. کافی است سری به اطراف شهر مشهد بزنید؛ در جادههای کوهستانی به تفرج بپردازید تا ببینید گذشتگان ما حتی با وقف یک درخت توت برای استفاده عموم، در پی گسترش و استفاده از سنت بهینه وقف در امور گوناگون بودهاند. یادمان باشد انحصار موضوع وقف میتواند دست و پای کسانی را که مایل به ورود در این امر خیر هستند، ببندد و حتی گاهی، مانع از به کارگیری سرمایههای خرد در این مسیر شود. بگذریم؛ امروز میخواهم برایتان از یک موضوع متفاوت در حوزه وقف صحبت کنم، موضوعی که شاید تا به حال کمتر آن را شنیدهاید، اما پدران ما به خوبی نیاز به آن را درک کرده و در انجامش کوشیدهاند.
ورود وقف برای حل یک مشکل عمومی
مشهد شهری است که ساخت و شکلگیری آن، منظم نبوده. به تدریج خانههایی اطراف مرقد مطهر امام رضا(ع) ساختند و مجموعههای مسکونی که هستههای اولیه شکلگیری مشهد بود، در این مکان ایجاد شد. تعیین مَمَرهای شهری یا همان کوچه و خیابانها، در چنین وضعیتی، از سبک و سیاقی خاص پیروی نمیکرد؛ در واقع گسترش خانه و افزایش کمی و کیفی آن بر توجه به گذر و کوچه غلبه داشت. به دیگر سخن، این خانهها و شکل آنها بود که اسباب پیدایش کوچهها را فراهم و آنها را مبدل به گذر عام میکرد. این مسئله شاید در ابتدای کار دردسری به وجود نمیآورد؛ به هر حال، جمعیت کم و مساحت شهر محدود بود و همان کوچههای باریک به نیازهای مردم پاسخ میداد. به خصوص مشهد چون تا دوره شاه تهماسب یکم صفوی، باروی درست و حسابی نداشت، این کوچهها در عملیات دفاع از شهر بسیار کارآمد بودند اما وقتی مشهدِ عصر صفوی توسعه یافت، به تدریج کوچههای باریک و پیچ در پیچ، دردسرآفرین شدند؛ حالا دیگر مشهد نیاز به مَمَرهای عریض و کوچههایی داشت که با حجم عبور و مرور، همخوانی داشته باشند. درست از این زمان بود که در مشهد مانند خیلی دیگر از شهرهای ایران، سنت وقف به یاری شهرسازی آمد و وقفِ مَمَر و خیابان عمومیت یافت. واقفانی که منزل یا زمینی در شهر داشتند که میشد با وقف عام آن، مسیر عبور مردم را کوتاه یا تسهیل کرد، دست به کار شدند و با وقف این املاک به عنوان «مَمَر عام»، «گذر عام» و حتی وقف «حق ارتفاق» (اجازه رسمی و مستند عبور از ملک یک فرد) پای کار این اقدام خیرخواهانه آمدند. شاید مشهورترین نمونه در این زمینه، همین خیابان مشهور و قدیمی مشهد باشد که در دوره شاهعباس یکم صفوی، با خرید خانههای مسیر آن و اختصاص دادن آنها برای ایجاد مسیر عمومی، ساخته شد؛ هر چند فعلاً مستندی در اختیار نداریم که این اقدام با نیت وقف انجام شده باشد. در سندهای متنوع مرکز اسناد آستان قدس رضوی، میشود عنوان «مَمَر عام» یا «گذر عام» را به وفور مشاهده کرد. به نظر میرسد، دلیل کمرنگ شدن توجه به این موضوع مهم در دورههای بعد و به ویژه روزگار ما، اولاً بالا رفتن کیفیت شهرسازی و بهینه شدن گذرها و خیابانهای شهر و ثانیاً بالا رفتن قیمت زمین باشد.
یک نمونه مستند
برای آنکه نمونهای از سندهایی را که عرض کردم، خدمتتان ارائه کنم، سندی مربوط به اردیبهشت سال ۱۰۵۵ خورشیدی را با هم مرور خواهیم کرد؛ سندی که در آن، به نام «مَمَر عام وقفی حاجی علینقی محمد صدیقی» در کوچه محتسب (پایینخیابان) اشاره شده است: «خان (کاروانسرا) واقع در کوچه محتسب که محدود است به مدرسه غفرانپناه میرزا جعفر مشهدی و به ملک ورثه میرکتابدار و ملک فاطمهخانم و به ممر عام وقفی حاجی علینقی محمد صدیقی با یک در (منظور باب است، واحد شمارش منزل و مغازه) خانه واقع در محله گود حسامالدین که وقف سرکار (امام رضا علیهالسلام) نموده از قرار وقفنامچه به تاریخ ۷ شهر (ماه) صفر سنه (سال) ۱۰۸۷ (دوم اردیبهشت ۱۰۵۵)».
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
«وقف خیابان» سنت فراموش شده/ برداشتهایی از یک سند ۳۴۶ ساله در آستان قدس رضوی
ما عادت کردهایم کارایی وقف را دستکم بگیریم و آن را به برخی فعالیتهای خاص مانند امور مذهبی، رسیدگی به معیشت محرومان، تأسیس مدارس علمیه، مسجد و مانند اینها محدود کنیم. شاید باور عمومی این باشد که کسب ثواب این سنت حسنه، تنها از طریق توجه به این امور ممکن است؛ در حالی که این باور اصلاً باور درستی نیست و وقف، تنها به این فعالیتها محدود نمیشود.
صاحبخبر -
∎
نظر شما