شناسهٔ خبر: 57494373 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

قوانین آبی در برنامه توسعه

دنیای‌اقتصاد : سال ۱۴۰۱ سال پایانی قانون برنامه ششم توسعه است و قاعدتا باید در این سال لایحه قانون برنامه هفتم توسعه از سوی دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شود. چالش‌‌‌ها و مسائل موجود در بخش آب به دلایل مختلف مدیریتی و همچنین با منشأ طبیعی (خشکسالی و تغییر اقلیم‌‌‌ها) وجود بحران در این بخش را بر همگان آشکار ساخته است. در این راستا اهمیت برنامه‌‌‌ریزی صحیح این بخش بیش از پیش است و مهم‌ترین بخش قانون برنامه هفتم توسعه محسوب می‌شود. قوانین برنامه‌های توسعه قبلی، به‌خصوص قوانین برنامه‌های پنجم و ششم توسعه، نه‌تنها در جهت رفع چالش‌‌‌های بخش آب عمل نکرده‌‌‌اند، بلکه در مواردی به وخیم‌‌‌تر شدن اوضاع نیز منجر شده‌‌‌اند.

صاحب‌خبر -

دیدگاه مساله‌محوری در طراحی احکام برنامه از قوانین برنامه‌های پنجم و ششم توسعه در بخش آب مطرح شده است. اگرچه دیدگاه مساله‌محوری در طراحی احکام قانون برنامه هفتم توسعه برای حل چالش‌‌‌های مسائل بخش آب می‌‌‌تواند مفید واقع شود، ولی ادامه این دیدگاه به نحوی که در قوانین برنامه‌های پنجم و ششم توسعه دنبال شده است، نمی‌‌‌تواند نسخه موثری برای چالش‌‌‌های بخش آب در قانون برنامه هفتم توسعه ارائه دهد. پس، مهم‌ترین ملاحظات رویکرد مساله‌محور برای احکام بخش آب در قانون برنامه هفتم توسعه چیست؟  با توجه به آنچه سابقه قوانین برنامه‌های پنجم و ششم توسعه نشان می‌دهد، رویکرد صرف مساله‌محور، نمی‌‌‌تواند مشکلات بخش آب را حل کند. از این رو، دیدگاه نسبت به این رویکرد باید در قانون برنامه هفتم توسعه تغییر کند. مهم‌ترین نکته قابل طرح این است که مسائل مطرح‌شده در قانون برنامه هفتم توسعه که به نوعی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به بخش آب مربوط می‌‌‌شوند، باید در ذیل هدف جامع درازمدت، برای مثال سند توسعه بلندمدت بخش آب یا سند آمایش آب‌محور، طرح شوند. همچنین، درج مسائل بخش‌‌‌های مختلف بدون در نظر گرفتن رابطه عرضی آنها، ممکن است به تناقضاتی در احکام برنامه منجر شود. در این حالت، وجود اهداف متناقض در احکام برنامه، این چالش را در پی خواهد داشت که به‌رغم برآورده‌شدن اهداف مستقل هر دستگاه، در نهایت وضعیت کلان، بهبود پیدا نمی‌‌‌کند. همچنین، پیشنهاد می‌شود که احکام مربوط به زیربخش‌‌‌های مختلف بخش آب، مثلا زیربخش‌‌‌های منابع آب، کشاورزی و محیط‌زیست، در قالب بسته‌‌‌ای هماهنگ و نه به صورت سرفصل‌‌‌هایی جداگانه، ارائه شوند. در قوانین برنامه‌های توسعه پنجم و ششم، احکام مربوط به هریک از این زیربخش‌‌‌ها تحت عناوینی جداگانه ارائه شده بود. باید تا جایی که ممکن است برای احکام مختلف بخش آب، اهدافی کمّی و با دید واقع‌‌‌بینانه نسبت به شرایط موجود ارائه شود. همچنین باید توجه کرد که منظور از درج اهداف کمّی، لزوما اهداف توسعه سازه‌‌‌ای نیستند و با دیدی هوشمندانه می‌‌‌توان حتی برای توسعه غیرسازه‌‌‌ای و مبانی نرم‌‌‌افزاری بخش آب نیز اهدافی کمّی لحاظ کرد.

روش‌های مختلفی برای برنامه‌‌‌ریزی در بخش آب، از دیدگاه‌‌‌های مختلف وجود دارد. برخی از مهم‌ترین دیدگاه‌‌‌های مذکور عبارتند از: برنامه‌‌‌ریزی جامع یا برنامه‌‌‌ریزی مبتنی بر هدف‌‌‌، برنامه‌‌‌ریزی سیستمی، برنامه‌‌‌ریزی راهبردی و برنامه‌‌‌ریزی مساله‌‌‌محور. در برنامه‌‌‌ریزی جامع، با در نظر گرفتن و مبنا قرار دادن اهداف و مقاصد خاص به شیوه‌‌‌ای نظام‌‌‌مند، برنامه‌‌‌ها به سمتی سوق داده می‌شوند که در نهایت آن اهداف محقق شوند. این رویکرد، در ترسیم هدف‌‌‌ها به روندهای گذشته، تجارب و آرمان‌‌‌ها متکی بوده و معمولا بلندمدت است. در برنامه‌‌‌ریزی سیستمی، اجزای مختلف یک‌برنامه اعم از مقاصد، روش‌ها، مجریان، ابزارها، اعتبارات و...، جزئی از یک سیستم تلقی شده و در صورت همخوانی با یکدیگر موفق عمل خواهند کرد. این سبک برنامه‌‌‌ریزی، بر پایه تعریف سیستم‌های پیچیده و تعیین فرآیندهای دقیق عملیاتی، معماری اطلاعات و تجزیه و تحلیل زیرسیستم‌ها امکان‌‌‌پذیر است. در روش برنامه‌‌‌ریزی راهبردی، تعریف راهبردها و تصمیم‌گیری برای چگونگی یافتن منابع موردنیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی صورت می‌گیرد. در واقع، برنامه‌‌‌ریزی راهبردی یا استراتژیک یکی از راه‌‌‌های کنترل آینده است که مقصد سازمان را تعیین می‌کند و جهت همه فعالیت‌‌‌ها را به سوی آن مقصد هماهنگ می‌سازد. برنامه‌‌‌ریزی راهبردی، با نشان دادن مقصد و جهت‌‌‌گیری به سوی دورنمای ترسیم‌شده، درواقع چراغ راهنمایی برای مدیرانی است که در جست‌وجوی روش‌های جدید در زمینه مدیریت دورنگر هستند. در برنامه‌‌‌ریزی مساله‌محور، تمرکز اصلی برنامه‌‌‌ریزی بر تعداد محدودی مساله اصلی بخش خواهد بود و واقع‌‌‌گرایی در زمان حال یکی از مشخصه‌‌‌های اصلی این نوع برنامه‌‌‌ریزی است. درحقیقت مساله‌محوری «تمرکز بر فاصله میان وضعیت موجود و مطلوب» به‌جای «تمرکز بر خود وضعیت موجود یا وضعیت مطلوب» است. ایده اصلی این روش، بر این اساس است که تمرکز بر فاصله میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب، موثرتر از تمرکز بر وضعیت مطلوب است.

نظر شما