از این بهتر نمیشد. بردیم و از فرط شادی سر به آسمان بلند کردیم و فریاد جانانه سر دادیم. خوشبینترین طرفدار تیم ملّی هم نمیتوانست ایران را تا این مقدار با صلابت در زمین تصور کند. بازی با ولز به همگان نشان داد که باخت سنگین به انگلستان ناشی از یک اتفاق روحی و روانی بوده و فاصلهی ما با تیمهای بزرگی همچون انگلیس ۴ گل نیست.
پیش از آغاز مسابقه، دو تیم برای مراسم قبل از بازی آماده شدند و اینبار یوزهای ایرانی با قدرت سرود ملّی مقدس کشورمان را بر لبهایشان زمزمه کردند و قلب ملّت مظلوم ما را به آرامش رساندند. این حرکت باعث شد همدلی بازیکنان تیم ملّی با یکدیگر به بالاترین حد خود برسد و کار برای ما در ادامه راحتتر دنبال شود.
پس از بازی با سهشیرها و در کنفرانسهای مطبوعاتی این کارلوس کیروش بود که با اشراف بر دیپلماسی ورزش اوضاع را به نفع ایران برگرداند و خبرنگاران مزدبگیر خارجی را سر جای خود نشاند. میتوان در رابطه با سبک مربیگری کیروش ساعتها به بحث نشست و او را نقد کرد امّا نمیتوان این مرد پرتغالی را در زمینهی مسائل روحی و روانی مغز متفکر قلمداد نکرد.
آشنایی بالای کیروش با بازیکنان تیم و درک روحیهی ایرانیان باعث شد تا ما از مخمصهی مسابقهی اوّل خود خلاص شویم و تنها به صعود از گروهمان فکر کنیم.
تنها کافیست فکر کنیم مسئولیت مدیریت این تیم به عهدهی کادر قبلی بود، آنوقت چه نتیجهای در این میان شکل میگرفت؟! حتی فکر این اتفاق هم ما را به رعشه میاندازد. امّا کیروش مدیریت کرد تا خدعهی مشتی پروژهبگیر در نطفه خاموش شود.
تیم ملّی زیرنظر کیروش حال به بلوغ تاکنیکی رسیده است. پس از بازگشت دوبارهی سرمربی سابق رئال مادرید به ایران او زمانی نداشت تا با اتکا به آن مهرههای جدید را به تیم تزریق کند؛ پس دست به ترکیبی که بدان اعتماد داشت نزد و تیم محبوب و باتجربهی خویش را روانهی میدان کرد.
هرچند در بازی اوّل نتیجه نگرفت ولی در بازی دوّم کاری کرد کارستان.
در این چند روز هجمهی زیادی علیه سربازان کشور ما در آوردگاه جهانی شکل گرفت. به روزبه چشمی بابت نمایشاش در مسابقهی قبل انتقادات زیادی وارد شد. حسین حسینی به دلیل دریافت ۶ گل از انگلیس مورد سختترین حملهها قرار گرفت. البته مجید حسینی و علی کریمی هم از این قاعده مستثنی نبودند و فشار زیادی را تحمل کردند. ولی با همهی اینها ما دیدیم که ایران در بهترین روز تاریخ جامهای جهانیاش با نتیجهی ۲ بر ۰ حریف سرسخت خود را پشت سر گذاشت و گلی هم دریافت نکرد. با این برد چند رکورد مثبت به نفع تیم ملّی ما در تاریخ ثبت شد.
این اوّلین بار بود که ایران تنها پس از پایان روز دوّم بیش از دو گل روانهی دروازهی حریفان خود کرد. یا این اوّلین مرتبه بود که ما توانستیم یک تیم اروپایی را در این مسابقات پشت سر بگذاریم.
همچنین بازی با ولز قاطعترین برد ایران در ادوار جام جهانی هم محسوب میشود؛ ما قبل از این مسابقه هیچوقت نتوانسته بودیم با فاصلهی دو گل حریف خود را شکست دهیم.
کیروش علیرغم انتقادهایی که به او وجود داشت توانست تمام حواشی را مدیریت کند و بازی با ولز را برای همیشه در ذهن ما به ثبت برساند. گرت بیل در کنفرانس پیش از مسابقه گفته بود که سعی میکنیم که برد پُرگلی در برابر ایران رقم بزنیم امّا همین بازیکنانی که تا پیش از بازی زیر بمباران شدید رسانهای شبکههای خارجی بودند با یک کار ویژهی روحی و روانی قادر شدند تا به وضعیت کاملاً مطلوبی دست پیدا کنند و پیروزی را برایمان به ارمغان بیاورند.
سردار آزمون، مهاجم هدف ما مصدوم بود ولی از جان مایه گذاشت و حتی میتوانست دوبار دروازهی وین هنسی را باز کند. مهدی طارمی بینظیر بود و هشت موقعیت گل ساخت. تکنیک علی قلیزاده و فرار از کنارههای این بازیکن در نوع خود دلچسب بود. چه کسی فکرش را میکرد که گل پیروزیبخش تیم ما را روزبه چشمی روانهی دروازهی ولز کند؟ بازیکن پر انتقاد بازی قبل، بهترین بازیکن زمین لقب گرفت و نام خود را در تاریخ تیم ملّی جاودانه کرد؛ فعلاً که بهترین گل دور دوّم بازیهای گروهی جام را همین بازیکن به قلب حریف شلیک کرده است. رامین رضاییان مانند یک جوان ۲۰ ساله انگیزه داشت و چندین و چندبار با نفوذهای خود دفاع ولز را کیش و مات کرد. بخت یار ما و رضاییان بود که وی توانست با صلاحدید کارلوس کیروش دوباره به تیم باز گردد و تیر خلاصی را بر پیکرهی ولز شلیک کند.
حال نوبت آمریکاست تا با برد یا حتی مساوی برابر این تیم تاریخساز شویم. بازی انگلیس با آمریکا چنگی به دل نزد؛ هرچند تیموتی وهآ، پولیشیچ و وستون مککنی خوب بازی کردند امّا آمریکا تیمی نیست که نتوان از پس آن برآمد. کیروش یکی از کسانی بود که برنامهی توسعهی فوتبال آمریکا را به رشتهی تحریر درآورد و حال بهتر از هرکسی میداند که باید با دستپخت خود چه کند تا ایران به رستگاری برسد. پس پیش به سوی افتخار.
«شلیک به قلب ولز»
صاحبخبر -
∎
نظر شما