شناسهٔ خبر: 56360213 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

... و باز هم مردم

با نگاه به تاریخ ۵۰۰ سال اخیر روشن میشود هرگاه مردم از زاویه و خاستگاه دین به میدان آمده اند، نظام حفظ شده. مفهومی سیاسی که بعدها به مردم سالاری دینی شهره شد نیز ریشه در همین تفکر دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، انقلاب اسلامی آینه دق حزب توده و خار چشم انجمن حجتیه بود. سیلی محکم بر فریادهایی بود که دین را افیون توده ها میدانست چراکه عالی ترین نمونه های امپریالیسم ستیزی ،نماز شب خوان ها و دعای کمیلی ها بودند. یک عمر با اصول نمایی فروع،دین داری کرده بودند و حالا بسیجی ها و پابرهنه های آن عارف فیلسوف، دین داری فخرفروشانه و کنج پستوی آنها را عملا به سخره گرفته بودند و قهرمانانه شکست بندهای انحصار غرب و شرق را نظاره گر بودند. 

اما پیش لرزه های این انقلاب مستضعفین از سالهای پیش از ظهور پیر جماران رخ داده بود؛

از ابتدای دوره صفویه به ویژه دوران شاه طهماسب صفوی، کنشگری سیاسی روحانیت بر مبنای ولایت و نیابت عامه فقها از امام زمان شکل گرفت.قدرت و نفوذ و اعتباری که روحانیون در دوره صفوی به دست آورده بودند،با حکومت افشاریه و زندیه رو به کاهش نهاد.اما در دوره قاجار به جهت تمایلات شیعی و مذهبی شاهان این سلسله و جنگهای ایران و روسیه،روحانیون شیعه مجدد قدرت یافنند . 

تفاوت دوران قاجار با دوران صفویه در بحث نقش علما در مسائل سیاسی-اجتماعی ،در این نکته است که برخلاف دوران صفویه علما رسما منصب حکومتی نداشتند.در این زمان،جامعه روحانیت تحت نفوذ و هدایت شخصیت هایی قرار داشت که به علت تقوا،پرهیزکاری و اعلمیتشان مورد احترام بودند.این شخصیت های روحانی مقدس از نظر افکار عمومی که به مجتهدان شهره بودند،از قدرت نفوذ بی نظیری در میان توده مردم برخوردار بودند.اعمال قدرت از طریق ۲ اهرم "صدور فتوای جهاد" و "اداره امور حقوقی و قضایی جامعه" در قالب محاکم شرع بود. 

جایگاه مستقل علما موجب شده بود علما در مناطق مختلف به رتق و فتق امور قضایی و حقوقی بپردازند و در مواردی که نفوذ و قدرت بیشتری داشتند اعمال قدرت آنها در حد تاسیس یک حکومت محلی بود.بارقه های نگارش کتب فقهی در باب فقه حکومتی و مسئله ولایت فقیه از جایی تابیده شد که علما مجبور میشدند بنا به ضرورت مسلمین کنج حجره و درس و بحث را وانهند و بدون ترس از خیس شدن عبا در دریای امور حکومتی و دنیوی وارد شوند. 

گسترش نفوذ روحانیون در این دوره و داعیه شان در مورد حکومت صرفا به دنیای نظر محدود نمیشد یعنی اگر ملا احمد نراقی در مقام نظر،نظریه ولایت فقیه را تدوین میکرد،سید شفتی در مقام عمل،در اصفهان داعیه حکومت در سر داشت و عملا به چنان اقتداری دست یافته بود که قدرت دولت و حکومت،فرع قدرت او بود. 

این اقدامات و اعمال قدرت های مقطعی و جزیره ای به موجب عدم انسجام و نبود روحیه جمعی برای تشکیل حکومت بر مبنای اسلام سیاسی،راه به جایی نبرد و تلاش و مجاهدت مردان خدا در میان ورق پاره های دوران شاه گربه های قاجاری باقی ماند.شاید سودمندترین ماحصل این آزمون و خطاهای اجباری علما،ایجاد یک تشکیلات منسجم از علمایی بود که بر سر ماهیت ولایت فقیه اتفاق نظر داشتند.اما مشکل اساسی همچنان وجود داشت.از ابتدای ظهور یافتن فقه امامیه،شیعه از عدم حضور پرچم داری مقتدر و هوشمند در رنج و سختی قرار داشت.پس حضور یک روحانی تراز اول در پیشاپیش این جریان عظیم همان نقطه عطفی بود که میتوانست پس از صدها سال تقیه سیاسی ،بار دیگر شیعه را به قدرت برگرداند. 

علمای تراز اول اینبار با رهنمود طلبه جوان پرشوری به اسم روح الله خمینی با آیت الله العظمی بروجردی همصدا شدند تا پیش از سونامی انقلاب۵۷،مشق کنند تحت لوای فردی واحد گرد هم بیایند. 

پازل حضور عالمان دین آنهم در لباس واحد اسلام سیاسی باید با آگاه سازی و به میدان آوردن مردم تکمیل میشد.با نگاه به تاریخ ۵۰۰ سال اخیر روشن میشود هرگاه مردم از زاویه و خاستگاه دین به میدان آمده اند، نظام حفظ شده.مفهومی سیاسی که بعدها به مردم سالاری دینی شهره شد نیز ریشه در همین تفکر دارد. 

حضور توام مردم و علما که برای اولین بار در طی تاریخ و با شکستن انحصار بین المللی نگاه غربی لیبرالیستی انسان محور و نگاه شرقی کمونیستی توده محور، خط و راه سومی را به جهان عرضه کرد و ۱۴۰۰ سال تئوری حکومت برمبنای اسلام سیاسی و در صحنه را جامه عمل پوشاند. 

تعریف نابی که توده های مردم و علما را از درون پستوها بیرون کشید .فقهی که نو به نو بر مسائل مستحدثه نظارت داشت و پاسخ هایش به جامعه پویایی را ارمغان میداد.اسلامی که مبنای حفظش بر حضور و راز سیر الی الله آن هیاهوی ملت خداجوی دارای عقل رقیق و حامل قلبهای رقیق است.

فاطمه علیزادنیا 

پایان پیام/

نظر شما