اطلاعات بخصوص پیرامون کشاورزی و گیاهشناسی و دفع مشکلات برای افزایش محصول بهسرعت پیشرفت کرده و امروز به این نتیجه رسیده تا اغلب روشهای قدیمی را دراینباره منسوخ کند که جمله آنها میتوان به حذف روش غرقابی و آغاز آبیاری قطرهای و پودری اشاره کرد. مقصود این نیست که پیرامون مبحث بااهمیت زراعت و باغداری قلمفرسایی کنیم که خوشبختانه اکثریت بالاتفاق جامعه نهتنها علاقهمند بوده و تا حدودی اشراف دارند بلکه این بهانهای است تا از کشفیات تازه در آن را به جامعه اطلاعرسانی شود زیرا گیاهان و اشجار هم مانند انسان جاندار هستند، بنابراین میتوان شرایط را تا حدودی پیرامون هر دو مساوی دانست و در اینسو هم به دنبال رفع موانعی همانند معضل غرقابیها گشت تا جهشها شکوفا گردند و در همه زمینهها تولید افزایش یابد که ازجمله عقبماندگیها در این زمینه میتوان به آموزش در کنار پرورش اشاره داشت زیرا نهتنها همسو با یکدیگر نیستند بلکه در مواردی همچون پرورش به دشت افول کردهاند!
این داستان از سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد که گروههایی وقتی نتوانستند کلمه دموکراتیک را به جمهوریت آن بچسبانند، ناامید نشدند و تلاش کردند موضوع را از درون نهادهای تربیتی پیگیری و رصد نمایند که ازاینجهت آموزشوپرورش میتوانست جایگاه مناسبی برای آن باشد تا مربیان پرورشی آن روزبهروز تحلیل رفته و چاک کار از دستشان خارج شود و بهعنوان چرخ پنجم و با لقب دهانپرکن معاون، گوشهای از دفاتر مدرسه چمباتمه بزنند تا سند ۲۰۳۰ یونسکو راندهشده از پنجره وارد شود! محمود فرشیدی وزیر اسبق آموزشوپرورش در پاسخ به سوأل برخی از منتقدان حوزه آموزشوپرورش سند تحول را به سنگی بزرگ تشبیه میکند که قابلیت اجرا ندارد، برخی دیگر اصلاحات در دست اقدام را به معنای معطل شدن اجرای سند برای یک دهه دیگر و تکرار روند قبلی میدانند، گفته است: «واقعیت این است که سند تحول در حالی مظلوم واقع شده که شاید ما در کمتر دستگاهی یک سند تخصصی و زیربنایی بر اساس مبانی فرهنگ اسلامی و ایرانی داشته باشیم که مدت طولانی صاحبنظران حوزه، آموزشوپرورش و دانشگاه روی آن کار کرده باشند، در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده باشد و برای اجرا مورد تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است، و اما در عمل اتفاقی نیفتاده باشد. حتی اکنون کار بهجایی رسیده که اخیراً بعضیها همانگونه که گفتید ساز این را میزنند که سند یا آرمانی و قابلاجرا نیست یا باید بازنگری شود.»
سوأل بعدی یکی از انتقاداتی است که در مورد سند مطرح میشود و آن این است که خیلی از ملاکهای سند کمی نیست و بسیار کیفی نوشته شده و همین عامل موجب شده تا نتوانیم سند را بعد از ده سال اجرائی کنیم و سپس در حالی سند اهداف متعالی را دنبال میکند که مهمترین مسئله آموزشوپرورش از اول آن حقوق معلمان و فضای فیزیکی مدارس بوده است، در این شرایط چه مقدار سند قابلیت اجرا داشته است؟ آقای فرشیدی در جواب این سوأل میگویند: «وقتی میخواهیم یک تحول بنیادین که خودش معنای عمیق و درازمدتی آنهم در عرصه تعلیم و تربیت که خود او نیز یک مقوله درازمدت است، ایجاد کنیم نمیتوانیم انتظار معجزه داشته باشیم و بگوییم عصای موسی است که انداختیم و اژدها میشود، بلکه باید برنامهریزی مرحلهبهمرحله و درازمدت داشته باشیم.
در کلام رهبر معظم انقلاب نیز این فرمایش بود و فرمودند ممکن است ۱۵ سال طول بکشد، بهشرط اینکه ما گامبهگام حرکت کنیم و جلو برویم و ضمن حرکت «خود راه بگوید که، چون باید رفت». ضمن حرکت، مشکلات، کمبودها و ایرادها را در عمل خواهیم دید و بهخصوص این اصلاح از سوی کسانی که طراحان اصلی سند بودند، شناخته میشود، اما شما کمتر از آنها میشنوید و اصلاً از ظرفیت آنها در ارتباط با سند استفاده نمیشود. » در آذرماه سال ۱۳۹۰ سند تحول بنیادین آموزشوپرورش از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید که موانعی اجازه نداد این سند بهطور کامل اجرایی شود و حالا مدتی است که جلسات متعددی برای بهروزرسانی و اصلاح آن برگزار میشود که ضمانت اجرایی ندارد تا ۱۰ سال دیگر هم این جلسات تودرتو ادامه داشته باشند.
آقای فرشیدی در ادامه میگوید: «بزرگترین مانع اجرای سند دستاندرکاران طراحی زیر نظامهای سند هستند که مسئولیت اجرای سند را در ردههای ستادی داشتند و متأسفانه هنوز هم در مصدر کار هستند. یعنی همین مسئولیتها در شورای عالی آموزشوپرورش و در زیرنظامها را خیلی از اینها هنوز دارند و به قول حافظ که میگوید «تو خود حجاب خودی حافظ ز میان برخیز» بزرگترین مانع اجرای سند، خود آقایانی هستند که بعضی از آنها بهصراحت اعلام کردند سند ۲۰۳۰ مشکلی ندارد و ما باید آن را اجرایی کنیم! در عمل هم فعالیتهای زیادی کردند و ظرف شش ماه برای آن آییننامه نوشتند، اما در ارتباط با سند تحول بنیادین اقدامات کامل و کافی انجام ندادند، راهکارها را ننوشتهاند و الآن هم مواردی را که تدوین کردهاند معارض با سند تحول بنیادین است.» آنچه گفته شد را تنها میتوان با یک جمله پایان بخشید و آن اینست که باید به دنبال راهکار اساسی در زیر لایههای بجا مانده آموزشوپرورش بنشسته در اتاقهای سربسته بود که «کرم از سیب است نه درخت آن»؟!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
این داستان از سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد که گروههایی وقتی نتوانستند کلمه دموکراتیک را به جمهوریت آن بچسبانند، ناامید نشدند و تلاش کردند موضوع را از درون نهادهای تربیتی پیگیری و رصد نمایند که ازاینجهت آموزشوپرورش میتوانست جایگاه مناسبی برای آن باشد تا مربیان پرورشی آن روزبهروز تحلیل رفته و چاک کار از دستشان خارج شود و بهعنوان چرخ پنجم و با لقب دهانپرکن معاون، گوشهای از دفاتر مدرسه چمباتمه بزنند تا سند ۲۰۳۰ یونسکو راندهشده از پنجره وارد شود! محمود فرشیدی وزیر اسبق آموزشوپرورش در پاسخ به سوأل برخی از منتقدان حوزه آموزشوپرورش سند تحول را به سنگی بزرگ تشبیه میکند که قابلیت اجرا ندارد، برخی دیگر اصلاحات در دست اقدام را به معنای معطل شدن اجرای سند برای یک دهه دیگر و تکرار روند قبلی میدانند، گفته است: «واقعیت این است که سند تحول در حالی مظلوم واقع شده که شاید ما در کمتر دستگاهی یک سند تخصصی و زیربنایی بر اساس مبانی فرهنگ اسلامی و ایرانی داشته باشیم که مدت طولانی صاحبنظران حوزه، آموزشوپرورش و دانشگاه روی آن کار کرده باشند، در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده باشد و برای اجرا مورد تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است، و اما در عمل اتفاقی نیفتاده باشد. حتی اکنون کار بهجایی رسیده که اخیراً بعضیها همانگونه که گفتید ساز این را میزنند که سند یا آرمانی و قابلاجرا نیست یا باید بازنگری شود.»
سوأل بعدی یکی از انتقاداتی است که در مورد سند مطرح میشود و آن این است که خیلی از ملاکهای سند کمی نیست و بسیار کیفی نوشته شده و همین عامل موجب شده تا نتوانیم سند را بعد از ده سال اجرائی کنیم و سپس در حالی سند اهداف متعالی را دنبال میکند که مهمترین مسئله آموزشوپرورش از اول آن حقوق معلمان و فضای فیزیکی مدارس بوده است، در این شرایط چه مقدار سند قابلیت اجرا داشته است؟ آقای فرشیدی در جواب این سوأل میگویند: «وقتی میخواهیم یک تحول بنیادین که خودش معنای عمیق و درازمدتی آنهم در عرصه تعلیم و تربیت که خود او نیز یک مقوله درازمدت است، ایجاد کنیم نمیتوانیم انتظار معجزه داشته باشیم و بگوییم عصای موسی است که انداختیم و اژدها میشود، بلکه باید برنامهریزی مرحلهبهمرحله و درازمدت داشته باشیم.
در کلام رهبر معظم انقلاب نیز این فرمایش بود و فرمودند ممکن است ۱۵ سال طول بکشد، بهشرط اینکه ما گامبهگام حرکت کنیم و جلو برویم و ضمن حرکت «خود راه بگوید که، چون باید رفت». ضمن حرکت، مشکلات، کمبودها و ایرادها را در عمل خواهیم دید و بهخصوص این اصلاح از سوی کسانی که طراحان اصلی سند بودند، شناخته میشود، اما شما کمتر از آنها میشنوید و اصلاً از ظرفیت آنها در ارتباط با سند استفاده نمیشود. » در آذرماه سال ۱۳۹۰ سند تحول بنیادین آموزشوپرورش از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید که موانعی اجازه نداد این سند بهطور کامل اجرایی شود و حالا مدتی است که جلسات متعددی برای بهروزرسانی و اصلاح آن برگزار میشود که ضمانت اجرایی ندارد تا ۱۰ سال دیگر هم این جلسات تودرتو ادامه داشته باشند.
آقای فرشیدی در ادامه میگوید: «بزرگترین مانع اجرای سند دستاندرکاران طراحی زیر نظامهای سند هستند که مسئولیت اجرای سند را در ردههای ستادی داشتند و متأسفانه هنوز هم در مصدر کار هستند. یعنی همین مسئولیتها در شورای عالی آموزشوپرورش و در زیرنظامها را خیلی از اینها هنوز دارند و به قول حافظ که میگوید «تو خود حجاب خودی حافظ ز میان برخیز» بزرگترین مانع اجرای سند، خود آقایانی هستند که بعضی از آنها بهصراحت اعلام کردند سند ۲۰۳۰ مشکلی ندارد و ما باید آن را اجرایی کنیم! در عمل هم فعالیتهای زیادی کردند و ظرف شش ماه برای آن آییننامه نوشتند، اما در ارتباط با سند تحول بنیادین اقدامات کامل و کافی انجام ندادند، راهکارها را ننوشتهاند و الآن هم مواردی را که تدوین کردهاند معارض با سند تحول بنیادین است.» آنچه گفته شد را تنها میتوان با یک جمله پایان بخشید و آن اینست که باید به دنبال راهکار اساسی در زیر لایههای بجا مانده آموزشوپرورش بنشسته در اتاقهای سربسته بود که «کرم از سیب است نه درخت آن»؟!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
نظر شما