شناسهٔ خبر: 55548192 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اکونیوز | لینک خبر

«سایه» در هندسه‌‌ی زمان| درنگی در سایه‌روشن‌های شع...

اقتصاد ایران: ابتهاج در عرصه ادبی، پای کار غزل ماند و به کارهایی چون سپید‌گرایی و ترسیم جیغ‌بنفش روی نیاورد و با شیوه و شگرد خود، برچسب سنتی‌بودن به (معنی کهنه‌گرایی) را از غزل‌فارسی دور کرد و به سهم خود ثابت‌کرد که دوران چنین قالبی سپری نشده‌است.

صاحب‌خبر -
- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ هوشنگ ابتهاج پس از تحمل یک دوره بیماری ساعاتی پیش در سن 95 سالگی درگذشت‌،‌ با رفتن ابتهاج آخرین برگ از دفتر پرحادثه‌ غزل معاصر ورق خورد و شعر پارسی واپسین بازمانده سترگ خودش را از دست داد.

«سایه در هندسه زمان» بر آن است که با گشودن پنجره‌ای به جهان شعری و هنری هوشنگ ابتهاج، پرتوی روشنگر بر برخی زوایای مغفول مانده شعر و هنر او بتاباند و این کار را از رهگذر گفت‌وگو با کارشناسان و درج و بازتاب وفادارانه آرا و نظریات آن‌ها پی می‌گیرد.

عبدالرضا مدرس زاده، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم،‌ قرار داده است‌، به بررسی تاثیر «سایه» بر دورکردن برچسب کهنه‌گرایی از غزل فارسی پرداخته است.

متن کامل این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

شعر ,

«برای نشان‌ دادن نمونه‌ای شایسته از تاثیرگذاری بهنگام و ستوده در ادب فارسی که نسلی از نوجویان و پویندگان جوان ادب‌فارسی را با خود به همراه داشته‌ است، عجالتاً استاد امیرهوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) بهترین نمود و نشان است که مرور کار و کارنامه ایشان، شناخت بیشتر چند دهه ادب معاصر را در پی دارد.

این شاعر معاصر که از حسن اتفاق در همان سال‌های آغاز شیوه نیمایی به دنیا آمده‌ است، در همه این دهه‌ها علاوه بر همراهی با جریان‌های ادبی عصر خود، توانست کارکردی در حد وسط و آراسته به اعتدال را از خود نشان دهد.

ابتهاج البته مانند بیشتر چهره‌های شاخص ادب معاصر(در شعر و داستان) از هیجانات سیاسی عصر خویش برکنار نبوده‌ و اگرچه کوشش کرده‌است با نمادگرایی و پناه بردن به احساس‌سرایی، کمی از زهر تند تاثیر شوم سیاست بر ادبیات بکاهد اما چگونه می‌توان در هوایی که صرفا به دود و بادهای مختلف و مخالف آمیخته است، نفس‌کشیدن را ترک گفت.

همین که ابتهاج در عرصه ادبی، پای کار غزل ماند و به کارهایی چون سپید‌گرایی و ترسیمِ «جیغ‌بنفش» روی نیاورد و با شیوه و شگرد خود، برچسب سنتی‌بودن به (معنی کهنه‌گرایی) را از غزل‌فارسی دور کرد و به سهم خود ثابت‌کرد که دوران چنین قالبی سپری نشده‌است، اگر بهترین کوشش شاعر تلقی نشود، مهم‌ترین هنر او تواند بود. 

زبان روان، ترکیب‌سازی‌ها و تصویرآفرینی‌هایی حافظانه سرشار از تازگی و بهره‌مندی از وزن‌هایی مولوی‌نشان، گویای آن است که می‌توان با بیشترین آمیختگی با ادب سنتی، از نوآوری دور و برکنار نماند و این رفتار سایه او را از دیگر پای‌بندان ادب سنتی چون رهی‌معیری و حتی شهریار موفق‌تر نشان می‌دهد. 

با این همه شعرهای نیمایی ابتهاج به ویژه آن‌ها که از بطن کاغذ به صحن تصنیف و ترانه آمده‌اند، هم گویای تسلط شاعر برای حضور در عرصه‌ای است که بسیار کسان در میانه راه ناامیدانه آن را رها کردند.

زیستن دور از کدورت‌های معمول با ادیبان و شاعران عصر و رصدکردن جریان‌های ادبی روزگار خود و اقامت به نسبت طولانی در بیرون از کشور و روی‌آوردن به کارهایی چون تصحیح دیوان حافظ می‌تواند در جلوه‌گری متفاوت ابتهاج موثر باشد.

با این همه گرایش سایه به جریان چپ در سال‌های جوانی و استقبال از انقلاب‌اسلامی با نام ‌"سرای امید " و بعدها کنار نهادن این رویکرد، ابتهاج را به رغم برکنار‌بودن، از پاره‌ای نقدها دور و در امان نگاه نداشته‌است.

کوتاه سخن این که، ابتهاج  ـ با همین کار و کارنامه ـ شاعری غیرقابل انکار و شایان یاد کرد و تحسین است که نادیده‌گرفتن او، بخشی از کارنامه شعر معاصر را مخدوش خواهد کرد».

انتهای پیام/

برچسب‌ها:

نظر شما