"علیرضا خورشیدزاده" از روزنامهنگاران باتجربه و نامآشنا در استان هرمزگان است. او از سال ۱۳۶۴ به طور رسمی به حرفه روزنامهنگاری پرداخت و همچنان پس از ۳۵ سال حضور تماموقت فعالیت خود در را این زمینه ادامه میدهد. خورشید زاده طی این سالها قریب به ۲۵ سال سردبیر روزنامه صبح ساحل بوده (۱۳۷۵ تا ۱۳۹۷) و همکاری با روزنامههایی چون ایران، ابرار و... را در کارنامه حرفهای خود دارد. او طی سالهای اخیر بیشتر به عنوان مشاور و مدرس رسانهای نقشآفرینی میکند.
هفته خبرنگار بهانهای شد تا خبرنگار ایسنا به گفتوگویی صمیمی با این روزنامهنگار پیشکسوت هرمزگانی بپردازد. در ادامه توجه شما را به این گفتوگوی خواندنی جلب میکنیم:
در ابتدا از چگونگی ورودتان به حرفه خبرنگاری بگویید.
مهمترین دلیلی که باعث شد به روزنامهنگاری تمایل پیدا کنم؛ عقبهای بود که در منزل و خانواده ما در ارتباط با بحث روزنامه، مجله و مطالعه کتاب وجود داشت. پدرم فردی اهل مطالعه بود و بهتبع آن فضای خانه ما هم فضایی در هم آمیخته با کتاب، مجله و روزنامه بود. به یاد میآورم که از دوران نوجوانی نوشتن را آغاز کردم و خیلی زود در ۱۲ سالگی مطالبم در نشریات مختلف منتشر میشد.
به هر صورت علاقه به کار روزنامهنگاری، مطالعه کتب و مجلات و عشق به نوشتن در سنین پایه در من جرقه زد و طی سالها شعله کشید و این علاقه همچنان با من است. همین علاقه باعث شد که به شکل تخصصی نیز بحث رسانه و روزنامهنگاری را دنبال کنم و در حال حاضر دکترای حرفهای مدیریت عالی رسانه دارم و علاوه بر مشاور رسانهای با برخی از روزنامههای کشور در ارتباط هستم.
تعریف خبرنگار از دیدگاه شما چیست؟ درواقع مشخصههای این حرفه را چه میدانید؟
به نظرم مهمترین ویژگی در آغاز راه برای هر خبرنگار شبیه همه مشاغل دیگر، عشق و علاقهای است که به آن حوزه دارد. با این تفاوت که کار خبرنگاری نیاز به کنجکاوی، کاوش و پشتکاری مستمر دارد.
به طور طبیعی ممکن است انسانها در طول روز دیدهها و شنیدههای مختلفی را بیازمایند. اما طبیعتاً کسی که به شکل ذاتی و با علاقه خبرنگاری را دنبال میکند؛ سعی میکند دیدهها و شنیدهها را واکاوی کرده و نگاهی گذرا و سطحی چون دیگران به رخدادها نخواهد داشت. خبرنگار تلاش میکند علل و انگیزه اتفاقات را پیگیری کند، پشت پردههای این اتفاقات را ببیند و علل و معلول شکلگیری اتفاقات را با تفحص و دقت کافی و وافی پیگیری کند.
این یک ویژگی عمده کار خبرنگار است. ضمن اینکه کسی که وارد حوزه خبرنگاری میشود باید بداند که خبرنگاری یعنی مدام خواندن و مدام نوشتن. به اعتقاد من خبرنگاری نه زندگی حرفهای کارمندی است و نه زندگی حرفهای بازرگانی. چراکه ویژگی اول و آخرش دغدغه خالصانه برای اصلاح امور در اجتماع است؛ این است که باید مدام بر اندوختههای فکری و داشتههای حرفهای خود اضافه کرده و مدام بخواند و بنویسد.
همچنین برای اینکه قدرت تحلیل پیدا کرده و بتوانیم از کنار هم قرار دادن واژهها مطالب و یادداشتهایی که موردعلاقه خوانندگان باشد را آفرینش کنیم؛ باید که سلیقه مخاطب را مدنظر قرار دهیم.
نقش یک خبرنگار در توسعه یک جامعه، به ویژه در بخش فرهنگی را چقدر پررنگ میدانید؟
جایگاه خبرنگار را هم در توسعه فرهنگی و هم در توسعه همهجانبه یک جامعه بسیار پررنگ میبینم. حال اگر توسعه را به شکل همهجانبه در نظر بگیریم؛ فرهنگ نیز یک بخش آن است. من اعتقاد دارم خبرنگار میتواند برای توسعه همهجانبه یک جامعه نقشی کلیدی ایفا کند.
چراکه به واسطه حضور در بطن مردم و آگاهی از رخدادها توانایی تحلیل روابط اجتماعی و روابط قدرت را دارد. خبرنگار به دلیل ویژگیهای شغلش میتواند پشت پردههای سیاسی را ببیند، زیر پوست اجتماع را درک کند و آنگاه با نگاهی مستند و دقیق مسائل را تحلیل کند و در سالمسازی جامعه بسان یک سیستم نظارتی قوی نقشآفرینی کند.
آگاهیبخشی منطقی و بیطرف، قدرت نرمی است که خبرنگار توان تزریق آن را به ذهن و زبان مردم جامعه دارد و بدون تردید جامعه آگاه بر حقوق خود مسلط میشود، قانونگرایی را آموزش میدهد و شهروند بیتفاوت را به شهروند مطالبه گر مبدل میکند.
تجربه بشری نشان میدهد سالمترین کشورها جوامعی هستند که به جای گسترش سختافزاری نهادهای نظارتی، رسانههای آزاد و خبرنگاران آزاد را شکل میدهند. رسانههای آزاد و خبرنگاران آزاد هستند که میتوانند با واکاوی لایههای مختلف جامعه به ارتقای فرهنگ آن کمک کنند و همچنین در نابودی و منع پلیدیها، فساد، روابط ناسالم و مافیای عجیب و غریبی که در حوزههای مختلف شکل میگیرد مؤثر باشند.
خبرنگار میتواند آفتاب باشد، بتابد و روشنایی ایجاد کند. در روشنایی و شفافیت است که توسعه فرهنگی رخ میدهد، کالبد فرهنگی یک جامعه وقتی با آگاهیرسانی خبرنگاران شکل درستی پیدا کند، توسعه همهجانبه نیز در دسترس خواهد بود.
آیا خبرنگاری بوده که الهامبخش شما باشد و از او چیزی یاد گرفته باشید؟
من در تمام این سالها در بخشهای مختلفی فعالیت کردهام؛ چراکه برای رسیدن به شاخصههای یک خبرنگار حرفهای باید علاوه بر یک حوزه تخصصی در سایر زمینهها نیز به سطحی از اطلاعات دست پیدا کنی، نظیر سیاست، ورزش، حوادث، فرهنگ ، اقتصاد و...، طبیعی است در هر حوزه الگو و اساتیدی داشتهام مثلاً مدتی را در تهران، در روزنامههای کشوری و گروه حوادث فعالیت داشتم. در بخش حوادث همیشه کارهای استادم آقای "محمد بلوری" پدر حادثه نویسی ایران را میپسندم و کماکان از نوشتههای ایشان استفاده میکنم. اگر به حوزه سیاسی و تاریخ و سبک نوشتن اشارهای داشته باشم، نوشتههای آقای فرامرزی که مؤسس و سردبیر کیهان بود، الگوهای جالبی از محتوا را ارائه میدهد. در نمونههای خارجی نیز آثار افرادی مانند "اوریانا فالانچی" و "کریستین امانپور" نمونههای موفقی در حوزه خبرنگاری هستند. گزارشنویسی خانم "مینو بدیعی" روزنامهنگار قدیمی کشور برایم جذاب بود و مدل رفتار حرفهای استاد عزیزم "ناصر کریمی" را به عنوان یک خبرنگار بینالمللی بسیار در من تأثیر داشته است.
خاطرهای از دوران کاری خود دارید که از بقیه پررنگتر باشد؟
در حوزه کار روزنامهنگاری یک خاطره عام برای همه خبرنگاران وجود دارد. آن هم اینکه وقتی مطلبی را مینویسد و تأثیر آن مطلب را میبیند برایش لذتبخش است. این شیرینترین بخش از ماجرای کار هر خبرنگار است.
زمانی که مطلبی را مینویسد و احساس میکند آن مطلب نتوانسته کاری بکند، با خودش کنار نمیآید. اما وقتی چیزی را مینویسد و بعد از انعکاس و انتشار خبر و گزارش احساس میکند بازخوردهای مختلفی ایجاد و واکنشهای مثبت و منفی منجر به اصلاح یک موضوع شده است، لذت میبرد. زیرا رضایت مردم را احساس میکند. البته در ۲۵ سال سردبیری روزنامه صبح ساحل اینکه موفق شدم در کنار مدیرمسئول فقید آن، یک نشریه ۴ صفحهای با ۲۰۰ نسخه تیراژ را به روزنامه ۱۶ صفحهای با تیراژ ۱۰ هزار نسخهای برسانم برایم یک اتفاق شیرین بود از اینکه در طول این ۲۵ سال بیش از ۵۰ نفر نیروی حرفهای تربیت کردم نیز احساس خوبی دارم.
بیشک برای من نیز در طول این سالها خاطرههای متعددی وجود داشته است؛ اما اجازه دهید که بدترین خاطرهام را بگویم. بدترین خاطره من برخورد دادستان اسبق شهر بندرعباس بود و فکر نمیکردم یک دادستان که خود باید مدعیالعموم باشد به این شکل رفتار کند. در طول این سالها بیش از ۸ بار به دادگاه احضار شدم که به لطف خدا و رعایت جوانب حقوقی در مطالب و یادداشتهایم تبرئه شدم.
فکر میکنید بهترین کار خبری که انجام دادید کدام بوده است؟ کاری که بعد از انتشار و بازخوردهای آن احساس رضایت کرده باشید.
سلسله گزارشهایی درباره یکی از سازمانهای اداری که متأسفانه در آن فساد شکل گرفته بود. با متانت، حوصله، تحقیق و تفحص به جمعآوری مستندات و بررسی محتوای نوشتهها از لحاظ حقوقی و ویژگیهای حرفهای پرداختم. چاپ این سلسله گزارشها درباره سازمان مذکور باعث کشف فساد و دستگیری متخلفین شد و این گزارش برای خودم جالب بود.
یک مورد دیگر هم سالها قبل در اسکله شهید رجایی بندرعباس رخ داد. تانکرهایی که حامل نفت کوره بودند، بعد از اینکه بارشان را خالی میکردند و برمیگشتند، در بار دومشان بدون اینکه شست و شو شوند، مواد غذایی یعنی روغن مایع بارگیری میکردند. وقتی متوجه این موضوع شدم مدتی را وقت گذاشتم و در کنار همکار توانمندم سرکار خانم روستا به افشای این مسئله پرداختم.
گرچه برای خودمان تبعات سختی داشت، اما باعث شد مسئله از ریشه مورد پیگیری مقامات بالا قرار گیرد و حداقل تا چند سال بعد از آنکه پیگیری کردم، روال قبلی حاکم نبود و احساس میکردم که به سلامت مردم کمک کردهام. آخرین مطالبم نیز افشای ساختمانهای فاقد پروانه ساخت و پایان کار بود که گرچه یک سال مجبور به پاسخگویی قضایی بودم، بالاخره با اقدام یک قاضی بزرگوار و باوجدان که مدتی قبل به رحمت خدا رفت، تبرئه شدم.
وضعیت رسانهها در استان هرمزگان و به ویژه شهر بندرعباس را به نسبت کل کشور چطور ارزیابی میکنید؟
به نسبت گذشته به لحاظ کمی رشد داشته و تعداد رسانههای مکتوب به نسبت دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ حداقل در صدور مجوز و روی کاغذ بیشتر شده است. ما در دهه ۶۰ تنها یک نشریه داشتیم و یک خبرگزاری در استان فعالیت میکرد. همچنین تعداد خبرنگاران در سطح شهر از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکرد و سه الی چهار نفر بودیم با این حال وقتی به آرشیو آن دوران نگاه میکنید تأثیرگذاری، محتوا سازی، رفتار حرفهای و مهمتر از همه سلامت و اصالت رسانه در رسانههای استان به شکل جدی موج میزد و شما با یک رسانه مطالبهگر، پیگیر، سالم و با اصالت روبهرو بودید.
متأسفانه در حال حاضر، با چیزهایی که از رسانههای استان هرمزگان و در روزنامههای مکتوب میبینم، که ضمن عرض ارادت و احترام خدمت عزیزانی که فعالیت میکنند به لحاظ تعریف حرفهای نمیتوان نام رسانه را روی هفتهنامهها و روزنامههای موجود بگذارم.
حدود یک ماه پیش در یک هفته و بر اساس نگاه حرفهای خودم، به بررسی و مطالعه عناوین منتشر شده پرداختم. اولاً به لحاظ کمی تعداد صفحات ۳الی ۴ روزنامهای که منتشر میشود در یک روز به ۲۰ صفحه نرسید. و به لحاظ کیفی و محتوا نیز تیترها سفارشی بود. در صفحات اول و حتی در تیتر اصلی بیش از ۵۰ درصد مطالب مربوط به یکی از صنایع غرب استان و باقی مربوط به ادارات دیگر بود که عملاً کار تولیدی محسوب نمیشود.
علیرغم احترامی که برای عزیزانی که در این حوزه امتیاز گرفته و فعالیت میکنند قائل هستم، رسانه مکتوب در استان هرمزگان به بحران مخاطب رسیده و باید تکانی بخورد.
حال ممکن است ایراد گرفته شود که مشکلات اقتصادی مانع تولید محتوا میشود. روزنامهنگاری هم مانند هر شغل دیگر نیاز به سرمایه و توان اقتصادی دارد و در آن شکی نیست. من هم قبول دارم که تولید خبر و گزارش تولیدی گران است و اساساً فرهنگ عمومی ما متأسفانه برای روزنامه هزینه نمیکند اما فراموش نکنیم که ویژگی اول روزنامهنگاری اعتماد مردم است و ما این اعتماد را به دست خودمان از بین بردهایم.
اگر میخواهیم روزنامهنگار باشیم، باید پیش از هر چیز اصالت روزنامه و سلامت کارمان را بشناسیم و روزنامهای باشیم که قالبهای حرفهای را رعایت کند و قالبهای حرفهای یعنی پیش از هر چیز در خدمت جامعه و مردم باشد و نیازهای عمومی جامعه را درک کند. من واقعاً معتقدم میشود با شناخت نیاز مخاطب و تولید محتوای اختصاصی و ارزشمند تیراژ را بالا برد و هزینه روزنامه را از دست مردم گرفت، ۳۰ سال پیش همه به ما میگفتند مگر کسی در هرمزگان روزنامه میخرد، ولی ما با ممارست و درک نیاز مخاطب هرمزگانی روزنامه را توسعه دادیم.
تعجب میکنم که گاه سطح تیتر روزنامههای استان ما در حد اینکه فردی فلان منصب اداری را به دست آورده است قرار میگیرد. وقتی در استان تعداد مدیرمسئول نشریات از تعداد خبرنگار بیشتر است، این موضوع نشان میدهد کسی که دنبال مجوز انتشار روزنامه است میخواهد برای نام، روزنامه داری کند نه برای مردم روزنامهنگاری.
بنابراین در استان هرمزگان رسانه به معنای عام خودش را نمیبینم، بلکه کاغذ سفارشی این اداره و آن سازمان را میبینم و به همین خاطر است که بررسیها نشان داده که علیرغم دهه ۶۰ تا ۸۰ که روزنامههای استان در حالت معمولی هم بیش از ۶ الی ۷ هزار نسخه تیراژ داشتند و حداقل در همان روزنامه که خودم فعالیت میکردم تیراژش به ۱۴ هزار نسخه میرسید، و حالا به حداقل مخاطب رسیدهاند. این در حالی است که صفحه اینستاگرام یک شهروند معمولی با درک نیاز مخاطب و با یک رفتار دقیق چند برابر این نشریات مخاطب دارد و تأثیرگذار است.
خبرگزاریها هم به روزمرگی افتادهاند و در رقابت حرفهای به شبکههای اجتماعی باختهاند. یعنی در حال حاضر خبرگزاریهای ما در مقابل شبکههای اجتماعی که تولید محتوای آنها توسط شهروند خبرنگاران انجام میشود جا ماندهاند. نه تنها خبرگزاریها بلکه صدا و سیمای ما نیز در جذب مخاطب بازنده شده و متأسفانه در چنبره بایدها و نبایدهای ساختگی عقب افتاده است.
فکر میکنید کمبود تعداد خبرنگارانی که این استقلال را داشته باشند که در حوزههای تخصصی فعالیت کنند، چقدر در وضعیت کنونی تأثیرگذار است؟
به باور من خبرنگار شاکله اصلی رسانه است، پس باید به لحاظ دانش حرفهای خوب آموزش ببیند و مدام در پی تجربهآموزی باشد. ضمن اینکه بپذیرد آرمانخواهی رکن اصلی کارش باشد و علاوه بر دانش عام خبری، حتماً در یک حوزه تخصصی ورود کند اما متأسفانه برخی مدیران رسانه چون خودشان دانش حرفهای روزنامهنگاری ندارند کارشان را آسان کردهاند و تعدادی جوان علاقهمند به حوزه خبرنگاری و روزنامهنگاری را جذب میکنند و به آنها میگویند که به دنبال کسب درآمد بروند.
خبرنگاری کارش تولید محتوا است. خبرنگاری این نیست که تعدادی از مدیرانی که به اشتباه در حوزه رسانه آمدهاند، عدهای خانم و آقا را استخدام کنند و بگویند بروید ادارات و گزارش تهیه کنید. این ممکن است بخشی از کار رسانه در بحث بازرگانی و سازمان آگهیها باشد اما بخش اساسی روزنامهنگاری نیست. بنابراین کسی که میخواهد خبرنگاری کند باید در همین ابتدای امر راه خودش را مشخص کند. خبرنگار یعنی مدیون کسی نباشد، سفارشی کار نکند، برای آنچه تولید میکند با صداقت بیندیشد، با دقت کاوش کند و با شیوایی بنویسد. تجربه من میگوید یک خبرنگار حرفهای و با دانش همیشه نوشتههایش خریدار دارد.
نظر شما راجع به قوانین و حقوق موجود خبرنگارها چیست؟ آیا عدالت در این زمینه رعایت شده است؟
متأسفانه در طی سالهایی که فعالیت رسانهای حرفهای داشتم، هیچگونه حقوقی را برای خبرنگاران ندیدهام. خبرنگار و روزنامهنگار باید بر اساس قانون مطبوعات بنویسد، اما تصمیم گیران زمانی که پای منافع دیگران در میان باشد، حداقل کارشان که پایبندی به قانون مطبوعات است را هم رعایت نمیکنند.
تخلفات خبرنگاران و رفتارهای مطبوعاتی باید در هیئتمنصفه مطبوعات بررسی شود. همچنین دادگاهها و قضات محترمی که برای حوزه روزنامهنگاران و خبرنگاران در نظر میگیرند، باید حداقل آشنایی و مطالعه در این زمینه را داشته باشند. اما وای به حال خبرنگاری که مرتکب تخلفی شود، اولین تخلف او باعث رفتاری میشود که یا برای همیشه از اینکه وارد این حرفه شده پشیمان شود و یا اینکه مسیر شغلیاش را عوض کند.
البته در قانون مشکلی نداریم و قانون مطبوعات ما قانون بدی نیست. نقص دارد اما بخش زیادی از نیازهای حقوقی و قانونی مطبوعات هم در آن وجود دارد. مهم این است که افراد در عمل به قانون احترام بگذارند و دیگران هم شغل خبرنگاری را به رسمیت بشناسند. خبرنگار را مزاحم نپندارند و خبرنگار را صرفاً از دریچه شخصی که میخواهد مچگیری کند نبینند.
در تمام دنیا اگر که فضای مناسبی در اختیار خبرنگار قرار داده شود خالق بزرگترین اتفاقات مثبت خواهد بود. چراکه خبرنگار کسی است که میتواند از فساد در انواع مختلفش جلوگیری کند.
به عنوان یک فرد باسابقه و پیشکسوت این حوزه، توصیه شما برای افراد علاقهمند و مشتاق برای ورود به حوزه خبرنگاری چیست؟
در ابتدای امر تکلیف خودشان را روشن کنند. اگر میخواهند وارد حوزه خبرنگاری شوند و به عنوان شغل انتخابش کنند، باید بدانند که متأسفانه با توجه به میزان توان و زمان و وجودی که میگذارند نسبت به مشاغل دیگر بازخورد مادی نخواهند داشت. پس باید بپذیرند که روحیه آرمانخواهی برای کار داشته و انتظار مزایای دیگر مشاغل را نداشته باشند. مهمترین سرمایه خبرنگار اعتماد مردم است، البته اگر شغل خبرنگاری را در کنار کار عملی با تحصیلات تخصصی نیز همراه کنند و از محضر روزنامهنگاران و خبرنگاران موفق و صاحب سبک تجربهآموزی نمایند و در مسیر درستی حرکت کنند، قطعاً با گذشت زمان افقهای روشنی پیش رویشان باز خواهد شد. چراکه صاحب قدرت تحلیل شده و نظرشان و نوشتهشان چون برندی معتبر صاحب ارزش مادی و معنوی خواهد شد.
اگر مطلبی به نظرتان میرسد برای حسنختام این گفتوگو بفرمایید.
مشکل ما این است که با خط قرمزهای ساختگی و محدود کردنهای سلیقهای مانع رشد یک خبرنگار میشویم. همیشه میگویم که بزرگترین کمکی که دیگران و به خصوص تصمیمگیران و مسئولین میتوانند به یک خبرنگار بکنند این است که اجازه دهند خبرنگار کار خودش را بکند. اگر یک خبرنگار بتواند که مطابق الگوهای حرفهای کار خودش را انجام دهد؛ خیلی از مسائل ما حل میشود.
امیدوارم افراد مسئول کار خبرنگاری را به رسمیت بشناسند و بدانند که خبرنگاری مانند هر حرفه دیگری قواعدی دارد و این قواعد به معنای مزاحمت نیست، بلکه به معنای نقد رفتارهای ناسالم برای رسیدن به یک جامعه ایدهآل است.
گفتوگو از حدیث دهقانی، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظر شما