شناسهٔ خبر: 55537966 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

احیای دریاچه ارومیه علاوه بر اقدام جدی نهاد سیاست‌گذاری نیازمند نقش‌آفرینی اجتماعات نخبگانی و مدیریت فرابخشی است

مسیر پرپیچ‌وخم احیای دریاچه

همه ما لحظه‌شماری می‌کنیم برای فرارسیدن آن روزی که دریاچه ارومیه همانند ایام گذشته پرصلابت و باشکوه باشد اما ترکیبی نامبارک از تغییرات اقلیمی، سدسازی‌ها، چاه‌های غیرمجاز و الگوی نامناسب کشت باعث کاهش مساحت این دریاچه شده و برای نجات و یا احیای آن باید تمام غلط‌های گذشته تصحیح و اقدامات علمی و درست ادامه یابد.

صاحب‌خبر -

گروه اجتماعی
همه ما لحظه‌شماری می‌کنیم برای فرارسیدن آن روزی که دریاچه ارومیه همانند ایام گذشته پرصلابت و باشکوه باشد اما ترکیبی نامبارک از تغییرات اقلیمی، سدسازی‌ها، چاه‌های غیرمجاز و الگوی نامناسب کشت باعث کاهش مساحت این دریاچه شده و برای نجات و یا احیای آن باید تمام غلط‌های گذشته تصحیح و اقدامات علمی و درست ادامه یابد. جان‌بخشی دوباره به «شوردریا» مستلزم خیلی كارهاست که مهمترینش مدیریت فرابخشی است. اگرچه استاندار آذربایجان‌غربی به‌عنوان مدیر اجرایی احیای دریاچه ارومیه انتخاب‌شده اما تردیدی وجود ندارد که باید نهاد یا فردی فرابخشی این مسئولیت را به عهده می‌گرفت و دیگر آنکه برپایه تجارب گذشته، اتخاذ تصمیم و تدوین برنامه بدون نقش‌آفرینی نخبگان و مشارکت ذینفعان و اجرای آن به‌صورت دستوری فاقد اثربخشی لازم است. 
کندوکاو و ریشه‌یابی این مباحث از چنان اهمیت و ارزشی برخوردار است که «روزنامه رسالت» در چندین شماره به‌صورت ناپیوسته، با تکیه‌بر نظرات کارشناسی و انتشار مطالبی از طیف‌های گوناگون، وضعیت احیای دریاچه ارومیه را در بوته نقد و بررسی قرار داده است. در این شماره «راضیه لک»، رئیس پژوهشکده علوم زمین سازمان زمین‌شناسی و «مهدی ضرغامی»، عضو هیئت‌علمی دانشکده مهندسی عمران و پژوهشکده محیط‌زیست دانشگاه تبریز، خوب و بدمسیر طی شده در سال‌های پیشین را بازگو کرده‌اند تا چراغ راه دولت سیزدهم باشد. 
 اغلب متخصصان و اهل‌فن تأکید می‌کنند که برای احیای دریاچه ارومیه باید با نگاهی به اقدامات گذشته، برنامه‌ها و کارهای درست تداوم و اقدامات نادرست هم از دستور کار خارج شود. به اعتقاد شما، نقاط قوت و ضعف برنامه‌های گذشته کدام موارد است؟   
راضیه لک: ببینید در ابتدا باید بگویم که چنین بحران‌هایی در کشور ملی و فراتر از سطح یک وزارتخانه و یا سازمان است. به همین علت تأکید ستاد احیا بر این بود که معاون اول رئیس‌جمهور، رئیس ستاد باشد، تا اینکه مابقی وزرا و رؤسای سازمان‌ها از آن تبعیت کنند، اما یک عدم هماهنگی بین سیاست‌های مختلف وجود داشت. بعد هم نام برنامه تدوین‌شده را نمی‌توان «احیا» گذاشت. در همان زمان مطرح کردم که باید آن را تحت عنوان «حفظ وضع موجود» تعریف کرد. از طرفی در چند برنامه کلان نظیر کاهش ۴۰ درصدی مصرف آب کشاورزی حوضه دریاچه ارومیه و تصفیه‌خانه فاضلاب، ضعف و اشکالی وجود نداشت، اما درست درزمانی که برنامه کاهش ۴۰ درصدی آب به‌صورت ضعیف اجرایی شد، وزارت جهاد کشاورزی به دنبال آن بود که در بخش‌هایی از زمین‌های اطراف دریاچه کشاورزی را توسعه دهد، با این استدلال که آب بیشتری اختصاص نمی‌دهیم، بنابراین نوعی عدم هماهنگی در سیاست‌ها وجود داشت و ستاد هم فاقد قدرت لازم برای جلوگیری از این موضوعات بود.
نکته ثانویه هم این است که نباید برنامه‌ای از بالا به پایین دیکته شود. آنچه ستاد احیا تدوین کرد، برنامه‌ای بود که یکسری مسئولان تدوین و بعد به‌صورت دستوری گفتند کشاورزان اجرا کنند. یا به‌عنوان‌مثال پلمب چاه‌های غیرمجاز و یا نصب کنتور بر روی چاه‌های آب، جزء ضروریات حفظ منابع آب زیرزمینی است اما دیکته یک برنامه از بالا به پایین اثربخش نخواهد بود، به این خاطر که هیچ‌کدام از ذینفعان در مسئله احیای دریاچه ارومیه حضور نداشتند. بنابراین مقاومت‌ها زیاد بود. بی‌شک اگر ذینفعان در جریان تصمیمات نقش و حضور داشتند، شاید برنامه کاهش ۴۰ درصدی آب کشاورزی می‌توانست موفق‌تر باشد. اما عدم توجه به خواست و نظر ذینفعان و عدم حضور آنان درروند تصمیم‌گیری، مشکلات اجتماعی ایجاد و مقاومت کشاورزان را در پی داشت و ستاد نتوانست در این بخش موفقیتی کسب کند. بازهم معتقدم در تدوین برنامه برای موضوع آب و یا احیای تالاب‌ها و دریاچه‌ها، نباید تصمیمات در رأس اتخاذ و به مجموع دیکته شود، باید تدبیری اندیشید که تصمیمات از پایین به بالا منعکس شود تا در مرحله اجرا  همکاری لازم صورت گیرد. 
مهدی ضرغامی: تصور می‌کنم توجه به رئوس حکمرانی مؤثر آب با همکاری تمامی نهادهای ذی‌ربط مهم‌ترین حلقه مفقوده مدیریت حوضه آبریز دریاچه ارومیه است که البته گام‌های اولیه در این زمینه طی سالیان اخیر برداشته‌شده است. با توجه به تضاد منافع میان دستگاه‌های اجرایی، خواسته‌های کم‌وبیش مسئولین استانی و لزوم مدیریت فرابخشی، همچنان وجود یک تیم ناظر و ارزیاب ذیل بالاترین مسئولین اجرایی کشور که پیش‌تر این مهم از جانب معاون اول رئیس‌جمهور انجام‌گرفته است، احساس می‌شود. لازمه دیگر تحقق این مهم بهره‌گیری از یک برنامه دقیق بالاخص در حوزه افزایش بهره‌وری بخش کشاورزی باهدف کاهش مصارف این بخش و همزمان بهبود وضعیت معیشتی کشاورزان است که این مهم به گفته مسئولین ستاد با همکاری دانشگاه‌های منطقه و شرکت‌های مهندس مشاور تنظیم و آماده اجرا است. از طرفی لازم است که تحقیقات دانشگاهی از حالت صرفا مقاله دادن به سمت حل مسئله سوق پیدا کند. مضاف بر همه این موارد همواره بهره‌گیری از نیروهای تازه‌نفس در حل چنین مشکلاتی راهگشاست؛ بنابراین با توجه به شرایط پویای دریاچه ارومیه و ضرورت پیگیری تأمین حقآبه سالانه، فرصت‌سوزی به جهت تجربه‌اندوزی و آشنایی تیم جدید به معنای افزایش بحران خواهد بود. با تمام این تفاسیر و با توجه به گذشت یک سال از شروع به کار دولت سیزدهم و لزوم توجه و اقدام جدی در خصوص پیشبرد راهکارهای احیای دریاچه ارومیه انتظار می‌رود بلاتکلیفی موجود برطرف شده و هرچه سریع‌تر شورای عالی آب در این خصوص قاطعانه تصمیم‌گیری کند. معیشت جایگزین و اصلاح الگوی کشت ازجمله راهکارهای اصلی احیای دریاچه ارومیه هستند که علاوه بر کاهش مصرف ۵۰۰ میلیون متر  مکعبی سالیانه آب در حوضه آبریز این پهنه آبی، موجب ارتقای سطح معیشت اجتماعات پیرامونی می‌شوند. چراکه کشت‌های غیراصولی و احداث باغات جدید در سه سال اخیر در حوضه آبریز این دریاچه با محاسبه هزینه و فایده، جز اتلاف منابع آبی فایده‌ای عمومی دربرنداشته است. همچنین توصیه می‌شود قانون یکپارچه‌سازی اراضی به‌صورت آزمایشی در این منطقه اجرا شود تا هم زمینه‌ای برای اجرای این قانون در کشور باشد. آخر اینکه احیای دریاچه علاوه بر اقدام جدی نهاد سیاست‌گذاری نیاز به حضور نخبگان و نقش‌آفرینی اجتماعات نخبگانی دارد. لذا جا دارد مسئله پیچیده احیای دریاچه ارومیه به مسئله‌های ساده‌تر تبدیل و با کمک شرکت‌های دانش‌بنیان با استفاده از سازوکار تجاری‌سازی و نیز توجه به علم اقتصاد رفتاری، تبدیل به‌نوعی گفتمان و حرکت اجتماعی گردد. 
 فکر می‌کنید دریاچه ارومیه قابل احیا است؟
راضیه لک: دیدگاه‌های مختلفی در این رابطه مطرح است، اما باتوجه به اینکه ریاست کمیته زمین‌شناسی ستاد احیا را برعهده داشتم و مبتنی بر تجربه مطالعاتی احیای دریاچه مهارلو می‌دانستم که احیای دریاچه‌های شور مفهومی ندارد و این‌گونه دریاچه‌ها وقتی یک‌بار آب از دست می‌دهند، رسوب و نمکی که در بستر آن می‌نشیند، در عمل محیط دریاچه را به حالت پلایا تبدیل و به شرایط برگشت‌ناپذیر می‌رساند. سال‌ها پیش شاید تنها کسی بودم که در ستاد احیا اعتقاد داشتم دریاچه ارومیه را نمی‌توان احیا کرد و طبیعی بود آن خرد جمعی و متخصصان دانشگاهی، در جریان تدوین برنامه، نظرم را اعمال نکردند، درحالی‌که ارومیه، یک دریاچه فوق اشباع از نمک است و با حوضی که آب ازدست‌داده و دوباره داخل آن آب سرازیر می‌کنید، متفاوت است.
معتقدم این دریاچه احیا شدنی نیست اما نباید آن را به حال خود رها کرد و باتوجه به شرایط جدید و محیط پلایای دریاچه، باید تدوین برنامه‌های علمی در دستور کار باشد. ضمن آنکه کشور خشک ما، با مشکل و بحران کمبود آب شیرین مواجه است و متخصصان باید بررسی کنند که آیا انتقال آب شیرین روی یک کفه نمکی، کاری منطقی است، یا باید برنامه جدیدی ارائه کرد. 
مهدی ضرغامی: بر مبنای مطالعات، شناسایی بستر دریاچه ارومیه (بسیمتری) در حدفاصل سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰، کف دریاچه ارومیه با ورود آب و تأمین مناسب حقآبه در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ با افزایش عمق و رسوب برداری مواجه شده است. بدین معنی که در صورت وجود آب به میزان کافی، نمک‌های بستر دریاچه ارومیه با انحلال مواجه و عمق دریاچه زیاد می‌شود. لذا دریاچه ارومیه با تأمین مکفی و مناسب حقآبه سالانه احیاشدنی است. از طرفی حفر چاه‌های غیرمجاز و برداشت اضافه از چاه‌های مجاز ازآنجایی‌که باعث ایجاد جریان معکوس آب‌شور دریاچه به آب شیرین سفره‌ها شده، دستیابی به این مهم (احیای دریاچه ارومیه) را با مشکل مواجه کرده است. درنهایت اینکه در صورت رعایت راهبردهای پیشنهادشده توسط محققین، دریاچه قابل احیا (حداقل در بخش‌هایی) است و باید امیدوار بود.
  چرا عملیات احیای دریاچه در گذشته موفق نبوده است؟
مهدی ضرغامی: نکته اول آنکه دریاچه ارومیه را نباید به‌عنوان یک مقوله صرفا زیست‌محیطی در نظر گرفت و احیای دریاچه به لحاظ اکولوژیکی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی حائز اهمیت است. علل وقوع بحران در دریاچه را سوای بحث‌های تغییر اقلیم که به اذعان متخصصین تأثیر کمی در این مهم داشته، باید در سیاست‌ها و رویکردهای توسعه‌ای به‌ویژه در بخش کشاورزی و مدیریت منابع آب حوضه آبریز دریاچه ارومیه جستجو کرد. ماهیت سیستم‌های آبی و اقلیمی در منابع علمی دنیا به‌عنوان سیستم‌های پیچیده در نظر گرفته می‌شود و بر این اساس انتظار بهبود مسائل یک حوضه آبریز نشئت‌گرفته از چند دهه توسعه ناپایدار و حاوی چالش‌های متعدد اعم از مشکلات اقتصادی کشور و عدم تأمین نیازهای اعتباری مناسب، تضاد منافع سیاستی و ساختاری ارگان‌های ذی‌مدخل، مسائل معیشتی و اجتماعی و متأسفانه چندصدایی مسئولین منطقه‌ای، در یک بازه ۱۰ ساله سخت است. 
نکته دوم اینکه باید به مسئله دریاچه ارومیه به‌مثابه یک سیستم پویا نظاره کرد؛ بدین معنی که برای تثبیت دریاچه لازم است نیاز زیست‌محیطی آن به‌صورت سالیانه تأمین شود و مضاف بر آن به جهت بازیابی دریاچه و تحقق احیای اکولوژیک، کسری تجمعی حقآبه دریاچه طی دو دهه جبران گردد. حال‌آنکه عملکرد دستگاه‌های اجرایی به این سمت‌وسو رفت که همان نیاز زیست‌محیطی دریاچه ارومیه هم با عدم رهاسازی از سدهای حوضه، عدم مصرف در سقف تعیین‌شده، عدم پیگیری پروژه‌های توسعه مصرف و عدم پیگیری حقآبه تأمین نشد؛ چه رسد به آنکه بیش از۲۰  میلیارد مترمکعب کسری تجمعی حقآبه دریاچه ارومیه جبران گردد.
سوای این مسائل باید اذعان داشت که به گفته مسئولین ستاد احیای دریاچه ارومیه، رقم ۱۱ هزار میلیارد تومان برآورد به روزشده سرمایه‌گذاری انجام‌شده در این زمینه بوده و مضافا بیش از نیمی از آن صرف پروژه‌های سازه‌ای شده است که در صورت عدم اقدام در زمینه احیای دریاچه ارومیه نیز این سرمایه‌گذاری‌ها انجام می‌گرفت؛ با این تفاوت که اهداف آن به روال سابق به سمت توسعه کشاورزی سوق پیدا می‌کرد. لذا در عین عدم دستیابی این طرح به اهداف مصوب خود و درستی انتقادات و وجود اشتباهات انجام‌گرفته توسط تمامی ارکان این طرح در یک سیستم پیچیده، مسیر طی شده برای احیا درست و تا حدودی موفق بوده ولی به‌ویژه در زمینه زوایای معیشتی و اجتماعی کشاورزان ناکافی و جامع نبوده است. مدیریت یکپارچه منابع آب حوضه جز با همکاری و همفکری تمامی ذی‌مدخلان و ذینفعان اعم از دستگاه‌های ستادی دولتی، دستگاه‌های اجرایی منطقه‌ای و استانی و جوامع محلی ممکن نیست. 
برای تدقیق مسئله درخصوص پرداخت خسارت کشاورزان، سوای آنکه مشخصا  در مصوبات کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه این موضوع به این صراحت مشاهده نمی‌شود، رویکرد طرح ملی نجات دریاچه بر مبنای مطالعات انجام‌گرفته در خصوص اضافه آبیاری کشاورزان حوضه آبریز دریاچه ارومیه و مبانی علمی افزایش تولید با کاهش مصرف آب، انتخاب‌شده و مسائل و اقدامات فرهنگی و اجتماعی با مسئولیت استانداری‌های حوضه و مسائل آموزش و ترویجی با مسئولیت وزارت جهاد کشاورزی همواره مدنظر قرارگرفته است؛ لذا ضعف در عملکرد بالطبع مشاهده می‌شود که انتظار می‌رود با انتقادات سازنده و ارائه راهکارهای راهگشا به‌خصوص مبتنی بر دیپلماسی آب و محیط‌زیست این مسیر هموار شود. مضافا جبران خسارت کشاورزان بدون شفاف‌سازی مسائل حقوقی حقآبه در قوانین موضوعه کشور و نیز عدم نصب کامل تجهیزات تحویل حجمی آب عملا ناممکن است؛ گو آنکه تصمیم علمی ستاد احیای دریاچه ارومیه در نکاشت محصولات کشاورزی در ابتدای تصویب این طرح با مخالفت جدی نمایندگان مجلس با شکست مواجه گردید. خلاصه اینکه بسیاری از موارد، اعم از ناهماهنگی بین دستگاه‌های اجرایی، ضعف پایگاه‌های اطلاعاتی (ازجمله عدم انتشار آزاد اطلاعات آب‌وهوا)، اولویت‌گذاری نادرست، عدم توجه به حقوق ذینفعان و… از دلایل عدم توفیق احیا دریاچه بوده‌اند اما موارد دیگری همچون به‌کارگیری روش‌های غلط و مقطعی نیز وجود داشته که امید است دولت سیزدهم این موارد را نیز مدنظر قرار دهد.
راضیه لک: در مورد دلایل عدم موفقیت ستاد احیای دریاچه ارومیه، باید مسائل متعددی را مطرح کرد. قرار بود این ستاد در سال ۱۴۰۱ اوضاع دریاچه را بهبود بخشد و به تراز اکولوژیک برساند؛ این چشم‌انداز در ابتدای ایجاد ستاد احیا تدوین شد و این‌گونه نبود که یک یا چند نفر فکر کرده و تصمیماتی را اتخاذ و اکنون شکست‌خورده باشند، ما باید شرایطی را در نظر بگیریم که ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل و بعد توان علمی و فنی و دانش موجود در کشور را در آن مقطع از زمان بررسی کنیم. به‌شخصه در جلسات فنی ستاد احیا حضور داشتم و در این ستاد، جلسات متعددی با حضور متخصصان برگزار و کمیته‌های مختلف با نظر افراد فنی تشکیل شد و این افراد، مطالعات خود را برپایه اطلاعاتی که در کشور موجود بود، آغاز و بعد برنامه‌ای را برای احیای دریاچه ارومیه تنظیم کردند و گروهی متشکل از متخصصان و اساتید دانشگاه، اطلاعاتی که در کمیته‌های مختلف بیرون آمده بود را تلفیق کردند و مطابق بادانش آن زمان، تصور و خرد جمعی بر این بود که دریاچه قابل احیاست. اما  آن دانش کافی و تجربه لازم در رابطه با دریاچه‌های شور وجود نداشت و پس از گذشت چند سال اوضاع دریاچه بهتر نشد. بنابراین متخصصان ستاد وقتی متوجه شدند آن برنامه مدنظر امکان تحقق ندارد، چشم‌انداز را تعدیل و قبل از رسیدن به تراز اکولوژیک، چشم‌انداز واسطه‌ای تعریف کردند. لذا در گروه‌ها و کمیته‌های علمی و فنی ستاد تصمیم‌گیری شد با داده‌های ماهواره‌ای تکراری، محدوده‌های تحت تأثیر تولید ریزگرد و به‌خصوص ریزگردهای نمکی شناسایی و چشم‌انداز را به‌گونه‌ای تدوین کنند که ۹۰ درصد از این محدوده‌ها در اطراف دریاچه ارومیه به زیرآب رود. بنابراین دیگر این صحبت مطرح نبود که به تراز اکولوژیک برگردند، چون متوجه شدند که دریاچه ارومیه احیاپذیر نیست. تا اینکه در بهار سال ۹۸ بارش‌ها بسیار خوب بود و مقداری از نمک دریاچه ارومیه با دریافت آب از تمامی حوضه‌های آبریز حل و دریاچه حالت گودی پیدا کرد و تراز در حدود یک متر بالا آمد. ستاد تقریبا به آن چشم‌اندازی که برای به زیرآب رفتن ۹۰ درصد از محدوده‌های تحت تأثیر باد و تولید ریزگرد تعریف کرد، نزدیک شد. برهمین اساس تبلیغات بسیاری صورت گرفت که دریاچه ارومیه احیاشده و شناورها روی آب در حال تردد هستند. اما متخصصان و صاحب‌نظران اطمینان داشتند که این شرایط پایدار نخواهد بود و انتهای شهریورماه وضعیت تغییر می‌کند، چون این دریاچه دیگر عمقی نداشت و آب به‌راحتی تبخیر می‌شد. 
پس‌ازآن، با مضیقه در بارش؛ برنامه سالیانه ۳ میلیارد مترمکعب حقآبه دریاچه اجرایی نشد  و در عمل نتوانستند این آب را تزریق کنند. آن میزان آبی هم که وارد شد، تبخیر و شرایط به قبل از احیا  برگشت. البته اقدامات مثبت ستاد احیا را نباید فراموش کرد، اگر این ستاد نبود، سیلاب‌ها به هدررفته و وارد دریاچه نمی‌شد. لایروبی رودخانه‌های منتهی به دریاچه ارومیه موجب شد تا پس از بارش‌های سیلابی، آب از حوضه آبریز این رودخانه‌ها به پیکره آبی دریاچه وارد شود. اگر آن موقع چنین اقداماتی رقم نمی‌خورد، مشکلات دریاچه ارومیه بسیار بیشتر از شرایط کنونی بود. 
 بااین‌همه، دریاچه به شرایط بحرانی بازگشته است!
راضیه لک: بله همین‌طور است. تمرکز مسئولان هم متوجه موضوعاتی است که به مرحله بحران واردشده؛ وقتی بحرانی اتفاق می‌افتد آن موقع همه دست‌به‌کار می‌شوند. ما پیش از ورود دریاچه به شرایط پلایا، هشدارهای لازم را دادیم و می‌دانستیم که اگر احیا نشود، وارد این وضعیت شده و دریاچه غیرقابل احیا خواهد بود. اما آن زمان به این مسئله اهمیت ندادند، تا این اتفاق رخ داد و بعد هم به‌رغم ۱۱    هزار میلیارد تومان هزینه موفق نبودند. این انرژی را باید بر روی موضوعات و مشکلاتی گذاشت که هنوز وارد فرآیندهای برگشت‌ناپذیر نشده‌اند. همانند آب‌های زیرزمینی که سازمان زمین‌شناسی مدام هشدار می‌دهد اگر سطح این آب‌ها پایین برود با چالش فرونشست و تولید گردوغبار مواجه خواهیم شد و هنگامی‌که چنین اتفاقی رخ دهد، تغییر و اصلاح این فرآیندها غیرقابل‌برگشت است. کسی روی این مسائل حساسیتی نشان نمی‌دهد، چون هنوز وارد بحران نشده‌ایم. در رابطه با سایر مخاطرات نیز چنین است و باوجود هشدارهای مکرر متخصصان کسی گوش نمی‌دهد و تازه وقتی بحران رخ می‌دهد، همه به این فکر می‌کنند که منابع مالی کلانی را برای رفع آن هزینه کنند! ما معتقدیم که این منابع مالی باید برای پیشگیری صرف شود. ای‌کاش بر روی سایر تالاب‌ها و دریاچه‌هایی که هنوز شرایط ارومیه را ندارند و خشک نشده‌اند، تمرکز و به فکر احیای آن‌ها باشیم. 
 رسیدن به سطح تراز عمودی به معنای این است که دریاچه ارومیه احیاشده است؟ 
راضیه لک: مطابق تصور عمومی، دست یافتن به تراز اکولوژیک به معنای احیای دریاچه ارومیه است. اما وقتی می‌گوییم احیای اکولوژیک، فقط تراز مدنظر نیست؛ بلکه احیای آن محیط‌زیست و ویژگی‌ها و پارامترهای فیزیکی- شیمیایی آب و شرایط بستر دریاچه ارومیه و موجوداتی مثل آرتمیا یا هر جلبکی که در آن دریاچه وجود داشته هم مطرح است، بنابراین تراز، فقط بخشی از موضوع احیا را شامل می‌شود، بااین‌وجود، مهم‌ترین مسئله احیا تراز است و اگر دریاچه به آن تراز اکولوژیک برسد، قطعا پارامترهای دیگر آن‌هم تا حد زیادی به همان شرایط قبل برمی‌گردد. 
مهدی ضرغامی: به‌طورکلی ارزیابی احیای دریاچه ارومیه، از طریق شاخص بهداشت و سلامت، منظر و اکولوژیک ممکن است. شاخص بهداشت و سلامت ناظر بر پوشش کانون‌های بحرانی تولید گردوغبار و متأثر از مساحت دریاچه ارومیه است. در شاخص منظر، نما و دید دریاچه ارومیه برای بازدیدکنندگان مهم بوده و شاخص احیای اکولوژیک نیز باهدف تأمین شرایط حداقلی و مناسب برای ادامه حیات آرتمیا به‌عنوان تنها موجود قابل زیست در دریاچه ارومیه ملاک عمل قرارگرفته است. در این شاخص با در نظر گرفتن غلظت موردنیاز به جهت تأمین شرایط زندگی آرتمیا، حجم آب موردنیاز دریاچه برآورد شده و با توجه به روابط موجود تراز آب دریاچه به‌دست می‌آید. از بین این شاخص‌ها، بهداشت و سلامت با توجه به مخاطرات بهداشت وسلامتی ساکنان حاشیه دریاچه ناشی از وقوع طوفان‌های گردوغبار به‌عنوان هدف میان‌مدت و شاخص احیای اکولوژیک به‌عنوان هدف بلندمدت احیای دریاچه ارومیه ترسیم و رسیدن به تراز عمودی حدود ۱۲۷۴ متر به‌عنوان تراز اکولوژیک به معنی تأمین این شاخص‌ها حائز اهمیت است. البته باید توجه کرد که رسیدن به این عدد مستلزم تلاش بسیار زیاد مردم و دولت است که نباید این سختی باعث کاهش امید و فرسایش هدف شود. 

نظر شما