شناسهٔ خبر: 55495014 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

چرا تاسوعا، حلواپزان است؟/ چهارراه گلوبندک؛ حلوایی‌ترین خیابان ایران

اینجا حلوایی‌ترین خیابان جهان است. از ابتدای خیابان «ابوسعید»، مترو منیریه می‌توان بوی روغن داغ، آرد در حال سرخ شدن و شهد گلاب و شیره انگور حلوا را استشمام کرد. حلواپزان چهارراه گلوبندک از جذابیت‌های ماه محرم پایتخت است که می‌توانید خودتان را به آن برسانید.

صاحب‌خبر -

گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: تاسوعای حسینی، بین همه نذری‌پزان‌ها، طبخ یک نذری رونق بیشتری دارد؛ حلواپزان. این سنت بین آذری زبان‌ها و شمالی‌ها بیشتر دیده می‌شود اما حال و هوای تاسوعایی پایتخت هم بی‌نصیب از عطر خوش آرد تفت خورده و قُل زدن شهد شیرین حلوا نمی‌ماند. مراکز مختلفی حلواپزان دارند اما به‌صورت محدود انجام می‌شود. برای مثال در تهران‌پارس، مسجد امام بازار تهران، خیابان سلسبیل و طرشت هستند خانواده‌ها، اهالی یک کوچه یا عزاداران حسینی یک مسجد یا حسینیه که دورهم جمع می‌شوند و حلوا می‌پزند.

بااین‌حال دورهمی عزاداران حسینی در روز تاسوعا برای طبخ حلوا در چهارراه گلوبندک بسیار کامل و بزرگ است، به‌قدری که علاوه بر ارادتمندان اهل‌بیت(ع) و حاجتمندان، گردشگران آیینی را هم به این خیابان می‌کشاند. بااین‌حال اما این سنت مردمی که قدمت آن به بیش از 30 سال نمی‌رسد، به آن اندازه که بایدوشاید شناخته‌نشده است. اگر مایل هستید، تاسوعای حسینی متفاوت و به‌یادماندنی را تجربه کنید فردا از ساعت 8 صبح تا حوالی 13 می‌توانید خودتان را به این خیابان برسانید. اما چه شده که چهارراه گلوبندک به معبر حلوایی تهران تبدیل شده چرا حلوا نذری غالب تاسوعاست، پیرغلام حسینی توضیح می‌دهد.

قصه‌های مردمی از یک نذری

پاتوق اصلی حلواپزها در گلوبندک، محدوده کوچه شهید چترچی، حسینیه کربلاییهاست. ماجرای این نذر اما چیست و چه شده که تاسوعای حسینی پای ارادتمندان به این خیابان باز شد؟‌ آن‌هایی که در این نذری‌پزان شرکت می‌کنند، درباره آنچه شنیده‌اند، می‌گویند که روبروی حسینیه کربلایی‌ها یک‌خانه بود که سیدی سالمند در آن زندگی می‌کرد. منبر داشت. روضه‌خوانی داشت اما همین‌که فوت کرد اهالی خانه لوازم قدیمی را بیرون از خانه گذاشتند و همین‌که برمی‌گشتند می‌دیدند منبر، دوباره برگشته برجایش. بنابراین لوازم را وقف کردند و داخل خانه حلواپزان را ادامه دادند اما یک‌بار آتش‌سوزی شد و حدوداً 30سال پیش، نذر خانگی به خیابان کشیده و عمومی‌تر شد. روایت بومی‌ها و اهالی محله اما چیز دیگری است: سید، روضه‌خوان بود. خودش حلوای تاسوعا می‌پخت به کسی هم توصیه نمی‌کرد اما مردم خودشان می‌رفتند و کمک می‌کردند. یک‌بار چندنفری از خانم‌ها بی‌دقتی کردند، آتش دیگ اجاق پخش شد توی خانه و آتش‌سوزی راه افتاد. بعدازآن، حلواپزان توی کوچه یعنی همین کوچه شهید امیرچترچی برگزار شد. به‌مرور مردم مشتاق و حاجتمند، نذر و نیت می‌گرفتند که اگر سال بعد حاجت‌روا شوند، خودشان حلوا بپزند و بیاورند یا بیایند اینجا و حلوا طبخ کنند.

خرافات را اضافه نکنید

در روایت بومیان محله خبری از روایت منبر یا اینکه هر نفر باید از 7 دیگ حلوا تبرکی بردارد و ببرد تا حاجت‌روا شود، نیست. دلِ ‌خوشی هم از این اضافات به آیین‌های مردمی ندارند. «حسن ماهری» می‌گوید: «این بند و تبصره‌ها را یک عده از خودشان به نذرها اضافه و روح معنویت را کمرنگ می‌کنند. یک دقیقه فکر کنیم یعنی اگر کسی از دو، دیگ یا سه دیگ نذری و تبرکی برداشت اهل‌بیت(ع) دست رد به سینه‌اش می‌زنند، حتماً باید هفت تکه حلوا باشد؟ این چه حرفی است آخر! بیشتر ازدحام و شلوغی خیابان که گاهی کار را برای افرادی که آمده‌اند نذرشان را ادا کنند، مشکل‌ساز می‌کند به دلیل همین طرز فکرهای اشتباه است. نذری اهل‌بیت(ع) ارزنش هم تبرک است. من بارها مردم متشخصی را دیده‌ام که به نفس خود مسلط هستند. از یک دیگ کمی نذری و تبرکی می‌گیرند و می‌برند.»

یک خیابان تماشا و عزا

آن‌هایی که تاسوعای حسینی خودشان را به گلوبندک می‌رسانند، عاشق عطر خوشی می‌شوند که حال و هوایی منحصربه‌فرد به این خیابان می‌دهد. ابوسعید که در حوالی منیریه قرار دارد و محدوده چهارراه گلوبندک. در روزهای عادی حال و هوای دیگری دارد. بورس فروش قطعات فنی و لباس ورزشی است. تاسوعا اما تمام خیابان سیاه‌پوش امیر علقمه می شود. خیلی‌ها خودشان را به منبر واعظان نامی شهر ازجمله شیخ «حسین انصاریان» در حسینیه همدانی‌ها و کربلایی‌ها می‌رسانند. عزاداری در حسینیه عرب‌ها یا همان کربلایی‌ها هم به شیوه عربی از حس‌های ناب و متفاوت عزاداری است. اینجا آذری زبان‌ها هم‌دست‌خالی نمی‌روند. دو هیئت بزرگ، نبش خیابان قرار دارند که حال و هوای ویژه‌ای به گذر می‌دهند. ایستگاه صلواتی با نذری‌های جالب هم برپاست. توزیع نان و پنیر و سبزی. نان و شیر. سیب‌زمینی و تخم‌مرغ آب پز، نان و خرما و ارده و...

پذیرایی از مهمانان امام حسین(ع)

بعضی‌ها هم اما اینجا برای نذر و نیت و حاجت نمی‌آیند که حلوا ببرند و اگر حاجت‌روا شدند سال بعد خودشان پیک‌نیک و بساط طبخ بیاورند. این‌ها همان‌هایی هستند که دست‌پخت حلوایشان بین دوست و آشنا زبانزد است. دوست دارند رهگذران حسینی، کمی از حلوایی که برای احسان عزاداران حسینی و عرض ارادت به خاندان اهل‌بیت(ع) می‌پزند، بچشند. این گروه یا از خانه حلوای پخته  و بسته‌بندی‌شده می‌آورند یا همین‌جا در خیابان بساط می‌کنند و علاقه‌مندان هم می‌توانند باهم زدن حلوا یا آماده کردن شهد، کمک‌حال باشند. بعضی‌ها حلوای ساده می‌پزند؛ آردی که حسابی سرخ‌شده و تغییر رنگ داده و قهوه‌ای‌رنگ شده را با کمی شهد آب و شکر آماده می‌کنند. بعضی شیر و زعفران هم اضافه می‌کنند و رنگ و لعاب و طعم بهتری می‌گیرد. هستند اهل ذوق و حاجتمندانی که حلوای شهر خودشان را می‌پزند. از حلوای کاسه شیرازی تا حلوا خشک آذربایجانی و حلوا برنجی شمال. بااین‌حال حلوای زعفران و گلاب و حلوای شیره انگور از بقیه خوش عطر، خوش‌طعم و پرطرفدارتر است.

به ما هم‌نظر می‌کنند، کریمان

بین رهگذران تاسوعایی خیابان افرادی هستند که یا اتفاقی سر از این خیابان درآورده‌اند یا تعریفش را شنیده‌اند و آمده‌اند که خودشان را به این گردهمایی چرب و شیرین برسانند. بااین‌حال اما وقتی پایشان به خیابان باز می‌شود و پای بساط‌ها می‌نشینند، نظرشان تغییر می‌کند. اینجا کسی برای اینکه بگوید دست‌پخت بهتری دارد یا حلوای خوشمزه‌تری بخورد، نمی‌آید. صدای نوحه‌های حزین پای هر بساط نذری یا نوای عزای دسته‌های عزاداری که خودشان را به خانه مردم برای جمع‌آوری نذورات یا حسینیه‌ها برای عزاداری می‌رسانند، حال و هوای محزونی به خیابان می‌دهد. بعضی‌ها فرزند، همسر یا عزیز بیمارشان را روی ویلچر می‌نشانند و همراه می‌آوردند. برخی هم کنار دستشان عکس کوچکی از عزیزی که تا همین چند وقت قبل در قید حیات بوده اما تاسوعای امسال جایش خالی است و دستش از دنیا کوتاه، می‌آورند و به نیت اموات، برای حضرت سقا حلوا می‌پزند.

رشته ای که قطع نمی شود

«منیژه رحمتی»، مادر دختری مبتلابه اختلال عصبی است و می‌گوید:‌«دخترم خیلی این مراسم را دوست دارد. هرسال می‌آییم همین‌جا. نذری می‌خورد و می‌رویم. به برکت ارادت مردم به اهل‌بیت(ع) که با تمام عشق و وجودشان نذری می‌پزند از طرفی حضرت ابوالفضل(ع) که باب‌الحوائج و کریم هستند هیچ‌کس دست‌خالی نمی‌رود. پای بساط هرکدام از این نذری پزها که بروی و ازشان سؤال بپرسی، می‌بینی که سال قبل یا قبل‌تر خودشان حاجتمند بودند و حالا نذر ادا می‌کند. بعضی‌هایشان وعده نذرشان تمام‌شده اما بازهم از سر ارادت می‌آیند و دیگ حلوا بار می‌گذارند. دلشان نمی‌آیند رشته محبت بین خودشان را قطع کنند.» رحمتی، مادری است که درد دخترش را بلا نمی‌بیند. همین نگاه پخته و دل‌نشین او سبب شده حرف‌های نابی بزند که بنشیند به جان‌ودل آدم. چه رشته شیرینی است چه طعم خوشی دارد حلوا پختن برای کسی که نام و آمینش اعتبار حاجتمندان شده.

اینجا خادم نشوی، باخته‌ای!

آن‌هایی که به نذری پختن علاقه دارند اما به هر دلیل ازجمله مالی ممکن است، شرایط پهن کردن یک سفره را نداشته باشند هم در خیابان گلوبندک نامشان جزو خادمان اهل‌بیت(ع) ثبت می‌شود اگر مایل باشند و همت به خرج دهند. «رضا مردانی» از جوانان حسینی می‌گوید: «راستش را بخواهید من دو سال قبل بنا به دلایلی مشکل مالی داشتم. دلم شکست اما همین‌که باهمسرم به این خیابان آمدیم، دیدیم روبروی یک هیئت و حسینیه خانم‌ها نشسته‌اند گوشه پیاده‌رو، سبزی پاک می‌کنند. بعضی هم لقمه نان و پنیر و سبزی درست می‌کردند. بخشی از سبزی‌ها مربوط به ناهار حسینیه بود که تاسوعا آبگوشت می‌پزد. حال و هوای خوبی بود. برای ما که دستمان خالی بود و دلمان پر از غم فرصت خیلی خوبی بود برای خدمت. حالا شکر خدا دستم به جیبم می‌رسد و ای! اگر قبول کنند پَر نمکی به این نذری اضافه می‌کنم.»

بی‌قرار تو می‌شویم یا حسین(ع)!

موضوع اما همیشه مالی نیست. خیلی‌ها کار کردن برای اهل‌بیت(ع) را دوست دارند و به قول قدیمی‌ها زکات بدنشان می‌دانند. از طرفی دوست دارند با کمک کردنشان، بانی نذر، کمتر خسته شود تا با دلگرمی همین کمک‌ها سال بعد هم بیاید و نذرش را ادا کند. برای همین است که همین‌که بانی زیر دیگ نذری، کبریت می‌زند و آرد را توی ظرف می‌ریزد یک عده به‌صف می‌شوند که کف گیر را از دستش بگیرند و هم بزنند. لابه‌لای هم زدن حاجاتشان را طلب می‌کنند از خدا. بعضی خانم‌ها هم با خواندن زیارت عاشورا، دعای توسل و حدیث کسا حال و هوای خوبی به این محفل می‌دهند و نذری‌پزان، بیشتر به یاد خدا متبرک می‌شود. صاحب دیگ نذری یا در ظرف‌هایی که خودش آورده یا ظروفی که مردم آورده‌اند، حلوا می‌ریزد. نذری پزی تا حوالی ظهر ادامه دارد. مردم با خودشان فقط عطروطعم خوش حلوا را نمی‌برند، همدلی و حس دل‌بستگی مذهبی که هرسال به همین بهانه و تبرک‌ها تجربه می‌کنند از این محرم تا محرم بعدی دل بی‌قرارشان نگه می‌دارد. حب امام حسین(ع) و قمر بنی‌هاشم(ع) کاری می‌کند که این خیابان برایشان حال و هوا و معنای دیگری پیدا کند؛ خیابانی که مردم، شیرین همدلی می‌کنند برای اهل‌بیت(ع).

چرا تاسوعا حلواپزان است؟

حوالی ساعت یازده‌تا یک ظهر هم دسته شاه حسین گویان آذری زبان‌ها در خیابان ولیعصر تقاطع منیریه حال معنوی عزاداران را تقویت می‌کند با نواهای سوزناک روضه‌های ترکی و شیوه خاص عزاداری‌شان. عده‌ای با شمشیر نمادین و چوب‌دستی و بالا و پایین بردن آن زمزمه خونخواهی خون شهیدان مظلوم کربلا را در ذهن مردم تداعی و داغشان را تازه می‌کنند.حاج «احمد محمودی» از عزاداران حسینی اما جمله خاصی به زبان می‌آورد درباره این بزم عزای حسینی: «می‌دانی دخترم چرا تاسوعا، مردم حلوا می‌پزند نه عاشورا نه‌سوم امام و نه وقتی دیگر؟! امام حسین(ع) با شهادت برادرش حضرت عباس(ع) خیلی غریب شد،‌ داغش به حد اعلاء رسید. امام حسین(ع) آنجا بود که خیمه‌های سوخته را تصور کرد بعد از علمدار. آنجا بود که خودش هم شهید شد هرچند هنوز مانده بود به‌وقت مقتل. ما آذری زبان‌ها حلواپزان را تاسوعا انجام می‌دهیم تا در این داغ بزرگ به مولایمان حسین(ع) تسلیت بگوییم و خودی نشان بدهیم پیش از وقت شهادتش. ما می‌خواهیم خودمان را در چشم امام حسین(ع) جا کنیم ان‌شاءالله یک روز هم در قلبشان.» اینجا حلوای قند حرف‌های سینه سوختگان عزادار امام حسین(ع) جان آدم را شیرین می‌کند در خیابان حلواپزان ایران...

/انتهای پیام

 

نظر شما