شناسهٔ خبر: 54793050 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: خبر ورزشی | لینک خبر

استقلال و پرسپولیس/ در یک اقلیم، دو سلطان نگنجند!

استقلال، گویا قهرمان شد که طعم گس پراکندگی و تردید را بچشد!

صاحب‌خبر -

اردشیر لارودی، توضیحات مدیران استقلال که هرچه بیشتر توضیح می‌دهند، کمتر به باور راه می‌یابند و باورشدن‌شان سخت به خاطر می‌گنجد و بسیار پررنگ، همان تابلوی دیرینه دیرپای را به تصویر می‌کشاند که دو سلطان است و نه دو اقلیم!

که یک اقلیم است و دو پادشاه! هر دو مدعی کاربلدی، هر دو داعیه‌دار در اداره تیم و هر دو پای فرو برده در مرغزار پیروزامندانه، گام‌های توفیق را برداشتن ولی کمتر یافتن! حتی در لحظه پرشکوه جام‌بری و سرافرازی هم نگران آینده! و چه آینده‌ای که پیروزی بی‌مانندی را به حراج کشیده! قهرمان بی‌شکست لیگ، با کارنامه بی‌همانندش، تیم خود را بجا نمی‌آورد! کارنامه‌ای مشحون از بردن، نباختن، حتی کم و خیلی کم هم مساوی کردن، بزن‌بزنی از گلزنی و بازار آهنگرها به راه انداختن! استقلال همه چیز دارد، ولی فاقد استقلالیت زیبا و پر از راز و رمز خویش که در سال پیشین داشت و حالا نه! می‌گویند به این استقلال، بردن، قهرمانی کردن و بالای سر همه پروازیدن نمی‌آید! با فرهاد یک‌جور نمی‌آید! بی‌فرهاد این‌جوری که شاهد رخدادنش هستیم!

از ریشه در آب!

از بیخ دغدغه‌مند!

بعضی از تیم‌ها، بهشان نیامده که در شادی جشن بگیرند و برای خودشان محفل پایکوبی و سرور راه بیندازند! بعضی از این مردم که همیشه در نقش «غصه‌خور» ظاهر شدن را دوست می‌دارند، زمانی که به قهرمانی هم دست می‌یابند، بی‌خیال لذت‌های کسب جام شده و حواس خود را، مخصوصاً حس ششم‌شان را، جمع می‌کنند که مبادا آنی هم که شده، شادمانه یک چهار گامی به لذت و کیفیت قهرمانی بردارند و ناغافلی در قالب یک تیم مدعی و درجه اول ظاهر شوند که این کنش و واکنشی است از نوع ذنب لایغفر! استقلال که در لیگ بیست‌ویکم، هرچه رکورد زدنی بود به خوبی زد و هرچه رکورد شکستنی بود، شکست، این روزها همچنان روزگارش می‌گذرد به غم و غصه و تردید و ترس و اینکه: ...چه خواهد شد؟ چه نخواهد شد؟ چرا همه یارانش که خوب هم بودند در بازی و نیز پسران خوبی باز هم در بازی، پراکنده شدند!

استقلال، گویا قهرمان شد که طعم گس پراکندگی و تردید را بچشد! و استقلال با روان‌شناخت از نوع دیگر دست و پا می‌زند! نگران، دغدغه‌مند، از ریشه غوطه‌ور در آب!

فرهادها به جای فرهاد

غصه خوردن را واگذار کنیم به آنها که شادمانی را بلد نیستند! قهرمانی را لازمه قهرمانی خویش بدانیم! لیگ 22 را به دیدنی‌ترین لحظه‌های دیدنی باید بدل کرد! باید هر آن و همه آن‌های لیگ را با حظ حداکثری و کیف نامکرر ولو به شکلی مکرر، نه سپری که ماندگارش کرد! باید بهترین‌های فوتبال ایرانی را روبه‌روی هم قرارشان داد! رفتن فرهاد را چه باک! که با هر قدم دور شدن -کدام دور شدن- به مهارت بیشتری نزدیک می‌شویم! فرهاد می‌رود، خب جواد را داریم! یحیی را هم! حمید مطهری را پس برای چه روزی در نمک خوابانده‌ایم؟ محرم، ساکت، عنایتی، مازیار، پژمان نوری و... همگی تک‌به‌تک فرهادند و فرهادترند! همگی، رفته به خواب شیرین! چنانچه این نبود، آن را باید دریافت و دریابید!

فرهادها تمامی ندارند! شیرین‌ها هم و تا آن هست، این هم هماره هست و چه دیدنی و دیدنی‌تر هم! غصه چرا رفتند را نباید داشت و نداریم! ما تماشاکنان بستانیم! ما تیشه‌کوبان طاق بستانیم! ما سازندگان علی دایی و علی‌های بسیار دیگر و دایی‌های مورد احترام جهان فوتبالیم! بجنگ تا بجنگیم! بکوب تا بکوبیم! یک فرهاد را ببر، 10 فرهاد را جای‌شان بگیر! هفتخوان فوتبالی!

ملوان، تیمی که درست می‌شود

تیمی که به معنای درست کلمه تیم دانسته می‌شود، ملوان است! و ملوان برای جا افتادن در لیگ و تبدیل نشدن به یک آسانسور که یک‌سال در دسته اول است و سال دیگر در لیگ برتر، کارهای لازمه را انجام می‌دهد! پژمان نوری، عهده‌دار مسئولیت در این بخش است! پژمان هم از کمک دنیامالی و هم از کمک اشکان پوررشید برخوردار است اما ملوان مخارجی بیش از این دارد! هم باید اسپانسر گرفت و هم باید بازیکن گرفت و هم لازم است تیم را در مواردی تازه کرد و به میدان فرستاد و هم باید در عرصه رقابت با تیم‌هایی مثل پرسپولیس و استقلال، رخ به رخ شد! خلاصه کلام اینکه ملوان باید نیرومندتر باشد! تیمی که قهرمان لیگ یک شد، تیم خوبی است ولی باید تیم بهتری باشد!

نظر شما