شناسهٔ خبر: 54753899 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

گفت و گو با «سیداحمد محیط طباطبایی» رئیس ایکوم در ایران

قدرت موزه در حفظ شهر برای آینده و آیندگان است | شهرداری حامی روند زندگی فرهنگی در شهر باشد

هویت فرهنگی جامعه برگرفته از گذشته تاریخی، حماسه آبا و اجدادی، سرزمینی، زبان مادری، باورها و سنت‌های طایفه‌ای، مفاخر ملی، عصبیت‌های قومی، هنر و ادبیات موروثی است که توجه و حفظ آن برای هر ملتی ضروری است. با «سیداحمد محیط طباطبایی» رئیس ایکوم ایران، در باره اهمیت موزه‌ها در ارتقای فرهنگ و زندگی شهروندی و نقش آنها در توسعه اقتصادی گفت‌وگو کرده‌ایم.

صاحب‌خبر -

همشهری آنلاین - بهاره خسروی :   

 شعار جهانی سال ۲۰۲۲ با عنوان «قدرت موزه‌ها» با سه محور قدرت نوآوری در دیجیتالی شدن، قدرت پایداری و قدرت جامعه‌سازی از طریق آموزش، از سوی این نهاد بین‌المللی تعیین شده است. موزه‌های تهران چقدر به این شعار نزدیک هستند؟ 

ما دو بحث داریم. اول اینکه به آمار نگاه کنید که چند موزه  از اداره موزه‌ها مجوز گرفته و بر اساس آن چه کاری انجام شده است. اما واقعیت امر اینکه موزه بیشتر یک نگاه است و به بیان ساده‌تر، داشتن نگاه موزه‌ای باعث می‌شود که در هر نهاد و مقام و جایگاه اجتماعی، تغییر رفتار به وجود بیاوریم که به پایداری محیط زندگی منجر می شود. وقتی یک مغازه نانوایی داشته باشید که شیوه سنتی‌اش را حفظ کرده باشید، یک رفتار موزه ای از گذشته تا به حال انجام شده است. وقتی یک مدرسه صدسال قدمت و فعالیت دارد دلیل ندارد که موزه نشود، چون خود این مدرسه به نوعی موزه تلقی می شود که فعالیتش را ادامه می دهد که البته با یک سری تمهیدات می‌تواند موزه کلاسیک هم باشد. برای نمونه تلاش شد تا در داخل دبیرستان البرز موزه البرز هم راه‌اندازی شود، اما این کار با تغییر مدیریت‌ها متوقف شد در صورتی که می‌شد در دبیرستان البرز موزه البرز راه‌اندازی شود. این موزه می توانست نمونه  و راهنمای خوبی در شهر تهران باشد که متاسفانه شکل نگرفت. این ماجرا می‌تواند در هر پدیده‌ای دیگری اتفاق بیفتد.

قدرت موزه در حفظ شهر برای آینده و آیندگان است | شهرداری حامی روند زندگی فرهنگی در شهر باشد

گذشته روزنامه همشهری هم خودش موزه است. حتی یک نهاد خدماتی، تولیدی، فرهنگی و آموزشی هر کدام گذشته ای دارند که موزه است و مهم این که این نگاه را در شهر تقویت کنیم. قدرت موزه‌ای ما یا قدرت مفهوم موزه در همین است که به پایداری‌ای که مهم‌ترین ویژگی توسعه در یک شهر و محل زندگی است کمک کند. وقتی مانع خراب شدن یک ساختمان قدیمی می شویم، نه اینکه فقط می خواهیم از یک جسم کالبدی حفاظت کنیم، بلکه می خواهیم تداوم زندگی را شاهد باشیم.

برای مثال، در دوره قاجاریه در شهر اصفهان خانه‌های جدید جای خانه‌هایی را می گیرد که دوره صفویه بنا شده بود و در دوره پهلوی اول این روند ادامه پیدا می کند؛ چرا این تغییر برای کسانی که زیاد وارد به این موضوع نیست تفاوتی ایجاد نمی‌کند؛ چون همه را شبیه هم می بیند و خطوط را در عرض معابر، آسمان شهر و حتی در شکل موادی  که متعلق به بومی  و بوم‌آورده است تغییر نمی‌دهد. وقتی که از یک نگاه موزه‌ای در نقطه‌ای حمایت می کنیم یعنی زندگی را استمرار می‌دهیم.

مهم‌ترین سرمایه شهر میراث طبیعی و تاریخی آن است که اتصال مجموع خاطرات و هویت را به وجود در می‌آورد و یکجا معرفی می‌کند و فعال می‌شود و این وقتی است که از تعریف موزه و نگاه موزه‌ای وارد موضوع می‌شوید. با این تعریف، چنانچه شهر شکل موزه پیدا کرده باشد یا شکل موزه پیدا نکرده باشد، اما با معنای موزه‌ای کار می‌کند. قدرت موزه در حفظ شهر برای آینده است.

با این تعریف، توانمندسازی موزه‌ها در حوزه فضای مجازی چقدر در جذب گردشگر موثر است؟

اینکه ما موزه می‌خواهیم برای این نیست که گردشگر داشته باشیم. ممکن است شرایطی مانند جنگ یا در مواقعی مصیبت‌هایی مانند پاندمی «کووید-۱۹ » پیش بیاید که ورود گردشگر قطع شود. اما حفاظت از میراث طبیعی و تاریخی وظیفه هر نسلی برای آینده است و این سرمایه‌ای که بر اساس آن می‌توان برنامه‌های توسعه ای را طراحی و اجرا کرد. به طبع حفاظت، یک امر غیرقابل تغییر در مدیریت شهری است، اما هر بحرانی برای خودش مزایایی همراه دارد. برای مثال، بعد از جنگ جهانی اول پنی‌سلین کشف می شود. متاسفانه خیلی از این مصیبت‌ها منجر به رخدادهای مهم در توسعه و پیشرفت بشر می‌شود.

وقتی بیماری «کووید-۱۹» همه‌گیر شد به طبع  کسی  نمی‌توانست از موزه ها بازدید کند. برای اینکه شعار محوری موزه‌ها فراگیری و افزایش مخاطبان است، مسئولان مجبور شدند به فضای مجازی پناه ببرند. اما فراموش نکنید قبل از این بیماری هم موزه‌ها در فضای مجازی فعالیت داشتند‏. مثلا فردی که در تهران نیست و می خواهد این شهر را ببیند، توانیابانی که نمی توانند وارد ساختمان موزه‌ها شود یا افرادی که بنا به شرایط زندگی امکان بازدید حضوری از موزه‌ها را ندارند، باید امکان بازدید از موزه‌ها را می‌داشتند. اما همه‌گیری کرونا کمک کرد که موزه‌ها بتوانند در فضای مجازی هم مخاطب داشته باشند.

این موضوع در دوره کرونا هم کاملا مشهود بود و در دوران پساکرونا هم می‌تواند به فراگیر شدن بازدیدهای موزه‌ای بین علاقه‌مندان خارج و داخل کشور کمک کند. همچنین در ادامه می شود ساز و کاری  برای خرید بلیت هم در فضای مجازی شکل بگیرد.

قدرت موزه در حفظ شهر برای آینده و آیندگان است | شهرداری حامی روند زندگی فرهنگی در شهر باشد

آیا موزه های ما این استاندارد را دارند که در فضای مجازی جذب گردشگر و بازدیدکننده داشته باشند؟

بله. تمام موزه ها این استاندارد را دارند. البته این موضوع به مقوله فرهنگ و جایگاه آن در تمام کشورها بستگی دارد. باید دید در ایران جایگاه فرهنگ کجاست. قطعا موزه‌ها به عنوان عالی‌ترین نهاد فرهنگی جدا از نگاه فرهنگی کلان نیستند. وقتی جایگاه فرهنگ و اساس و پایه آن متاسفانه هنوز در جامعه ما معلوم نیست، نمی‌توانیم قشرها و مکان‌های دیگر و موضوعات فرهنگی را مورد سنجش دهیم. این ماجرا زمانی اتفاق می‌افتد که مدیریت جامعه و زیربنای تمام توسعه را فرهنگ قرار دهیم؛ یعنی آنچه دنیا تا قبل از قرن ۱۸ شاهدش بود. امروزه در پایان قرن بیستم دوباره دنیا به این سمت رفته که فرهنگ را زیربنای فعالیتش قرار دهد و نه اقتصاد را.

به این ترتیب موضوع در اینجا هم شامل شهر و شهرداری می شود. شهرداری زمانی شبکه فیبرهای نوری را طراحی می‌کرد. در واقع شهرداری می‌تواند نه صرفا برای موزهِ‌های خودش که قطعا برای کل موزه‌های شهر در مقام اول باشد که این فضا را با سرمایه شهرداری به عنوان مدیریت منتخب شهر مردم تهران آماده کند. پروژه شبکه فیبر نوری زمانی در سال های ۷۳ و ۷۴ در دستور کار قرار داشت و بعدها متوقف شد. در دوره‌های بعدی همین شبکه استفاده‌های زیادی برای دوربین‌های ترافیکی و بخش های دیگر پیدا کرد.

البته در حال حاضر می‌توانیم باز هم در حوزه فرهنگ از این قابلیت استفاده و شبکه‌های موزه‌ها را با فیبر نوری به هم متصل و با این کار موزه‌ها را توانمند سازی کنیم و بعد بگوییم چرا شما در فضای مجازی فعالیت نمی‌کنید. فضای مجازی، گردش مجازی ، بازدید مجازی و سایت موزه و حضور در فضاهایی مثل اینستاگرام  و دیگر مواردی است که یک موزه از طریق آن می‌تواند ارتباط مجازی خودش را با مخاطب فراهم و پایدار کند. این ارتباط باعث می شود وقتی فردی که در خارج از تهران است آن موزه را در فضای مجازی می‌بیند در دوران پساکرونا علاقه‌مند بازدید حضوری و تماشای شهر تهران شود. در واقع چه تبلیغی بالاتر از این می‌توان داشت. شهرداری با همکاری وزارت ارتباطات می‌تواند زیرساخت مناسبی را در فضای مجازی برای موزه‌ها فراهم کند. 

نقش شهرداری را در توسعه فرهنگ و حمایت از موزه‌ها چطور می‌بینید؟

به طور کلی شهرداری نماینده مردم در مدیریت شهر و هر اتفاقی در شهر متعلق به شهرداری است. آن شهرداری و مدیریت شهری قوی است که مدیریت یکپارچه و جامع در شهر داشته باشد و قطعا فرهنگ مهم‌ترین بخش آن است. سلسله مراتب مدیریت شهری را که نگاه کنیم، نازل‌ترین آن خدمات شهری و عالی‌ترین سطح آن مدیریت فرهنگی در شهر است. شهرداری که مدیریت فرهنگی می‌کند مثل شهردار شهر کن است که فیلمش در جشنواره حضور پیدا می کند. اینکه شهرداری ساختمانی می سازد کاری عادی است. اگر شهردار در یک جشنواره بزرگ فرهنگی تهران حضور پیدا کند نشان می‌دهد شهردار به عنوان مدیر شهر حامی روند زندگی فرهنگی است. شهرداری فقط نباید برای موزه‌های خودش فعالیت کند، بلکه باید برای همه موزه‌ها خوب عمل کند. یعنی اولویت شهرداری موزه‌های خصوصی و در وهله بعدی موزه های عمومی و دولتی باشد.

از اعتباراتی که برای موزه‌ها در نظر گرفته می‌شود خبر دارید؟ گویا اعتبارات موزه‌های دولتی بیشتر است و بالاخره یک پشتوانه دارند.

بله درست است. به همین دلیل، شهرداری باید از موزه‌های خصوصی پشتیبانی بیشتری کند؛ چون موزه خصوصی پشتوانه‌ای به نام نهاد و اعتبارات وزارتخانه‌ای ندارد و به همت افراد، سمن‌ها و گروه های هنری تشکیل شده است؛ پس باید از آنها حمایت کرد. گاه این حمایت ها در دوره‌هایی صورت گرفته، اما با تغییر مدیریت‌ها حمایت ها خدشه‌دار می شود. نمونه خوب آن انجمن گرافیک تهران است که ساختمان خوبی را در پارک پلیس در اختیارش گذاشتند که موزه است. ادامه این روند جزء وظایف ماست. اما هنوز انجمن مجسمه‌سازان و انجمن عکاسان چنین امکاناتی را ندارند و باید برای آنها باید چنین فضاهایی را از سوی شهرداری فراهم کنند. کاری که شهرداری انجام داده عالی است، ولی باید مقدمه‌ای باشد برای اینکه در مورد دیگران هم این کار انجام شود. برای مثال، ایکوم در یکی از ساختمان‌های شهرداری به نام خانه پروین واقع شده است. با شهرداری تهران یک تفاهم‌نامه همکاری داریم که بر اساس آن ما خدمات رایگان موزه‌ای به موزه‌های تهران می‌دهیم و آنها هم فضای موزه را در اختیار ما بگذارند. اما برای تداوم این تفاهمنامه یک سری موانع و مشکلاتی داریم.

اجرای برنامه‌های جانبی برای آشنایی با موزه‌ها چقدر برای توانمندسازی و جذب مخاطب اثرگذار است؟

موزه‌ها سه رکن حفاظت، پژوهش و معرفی دارند. موزه‌ها در حوزه معرفی، فعالیت‌های مختلفی از جمله برگزاری رویداد، نمایشگاه، جشنواره، سمینار و تولیدات فرهنگی کتاب، انتشارات، خبر و حضور در فضای مجازی را انجام می دهد. در واقع معرفی رکن بزرگ هر موزه‌ای محسوب می‌شود. قدرت اصلی موزه در امکانات مالی و فنی‌اش نیست، بلکه در موزه‌دارش است و کسی که باید از آن حفاظت کرد موزه دارهاست. موزه‌دار مانند پرده‌خوان یک پرده است. وقتی خوب این کار را انجام می‌دهد افراد جذب آن فضا می‌شوند.

مهم‌ترین مشکل موزه‌های تهران چیست؟

جایگاه فرهنگی است و اینکه تعریف درستی از اقتصاد و فرهنگ نداریم. اقتصادی‌ترین پدیده، فرهنگ و هیچ چیزی اقتصادی‌تر از فرهنگ نیست. وقتی دانشگاه تهران را درست می کنید، محیط پیرامونی‌اش بسیار اقتصادی می شود و ارزش افزوده پیدا می‌کند.  ارزش افزوده مغازه‌ها و فعالیت‌ها در آن فضا در واقع به دلیل فعالیت دانشگاه تهران است. نمونه‌هایی از این دست زیاد است. برای مثال، چنین فضایی را در اطراف سینما آزادی هم شاهدیم. چرا خانه و املاک اطراف نیاوران و کاخ سعدآباد گران‌تر هستند؟ حتما به دلیل ارزش افزوده این موزه‌های مجاور است. درآمد قابل توجه شهرداری شیراز برای چیست؟ به طور قطع از خدمات شهری، خانه‌های اقامتی، هتل‌ها و بازار وکیل. چون همه این مشتریان برای دیدن حافظ و سعدی و تخت‌جمشید می‌آیند. با حذف این آیتم ها در واقع درآمد شهر را می‌گیرید. البته این به معنای صدقه دادن به حوزه موزه نیست، بلکه بخشی از درآمد شهر را به فضای تولید می‌دهید که بتواند بازتولید کند و به کارش بهتر از قبل ادامه دهد.

چند درصد جامعه ایرانی از موزه ها بازدید می کنند؟

اگر با عدد و رقم بگوییم، آمار کمی نیست. تا سال‌های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ که معاون بودم نزدیک ۱۱ تا ۱۲  میلیون نفر بود. در حال حاضر هم که آمار جمعیت بالا رفته به طبع آمار بازدید هم بیشتر شده است. برای مثال تا قبل از شیوع بیماری «کووید-۱۹ » رقم بالایی بازدیدکننده داشتیم. بخش عمده‌ای از این بازدیدکنندگان سهم آموزش پرورش بود. اما نکته مهم بازدیدها حضور افراد عادی به غیر دانش‌آموزان، پژوهشگران و دانشگاهیان است که باید به آن توجه کرد. به طور کلی در همه جای دنیا همین طور است یعنی افرادی که در لندن به استادیوم می‌روند بیشتر از موزه بریتانیا( British Museum) است یا کسانی که به جشنواره و فضاهای تفریحی می روند بیشتر از بازدیدکنندگان موزه است. این یک واقعیتی است که هر چیزی مدل خودش را دارد.

باید برای رشد و انتقال این فرهنگ به نسل بعد بازدید از موزه‌ها در برنامه درسی آموزش و پرورش گنجانده شود. اما به هر حال، این پدیده را باید به نسبت درصد کل جامعه در حوزه فرهنگی دید. اعتقاد دارم در کل زیاد هم بد نیست و در مواردی خوب هم هست؛ به ویژه در مناسبت‌های خاص مثل ایام عید نوروز به قدری بازدید زیاد است که چنین مواقعی اعلام می‌شود مردم برای حفظ آثار و جلوگیری از آسیب‌رسانی به موزه‌ها مراجعه نکنند.

قدرت موزه در حفظ شهر برای آینده و آیندگان است | شهرداری حامی روند زندگی فرهنگی در شهر باشد

موزه های ایران  چقدر با استانداردهای جهانی برابری می کنند؟

ما در کشور موزه‌هایی داریم که کاملا با استانداردهای دنیا هماهنگ است. ما با همین کشورهای اطراف مثل افغانستان و پاکستان و عراق و ترکیه زیاد تفاوتی را بین ویژگی‌های موزه‌ای پیدا نمی کنیم. به نظرم آنچه این بین مهم است اینکه باید بیشتر به جایگاه موزه‌ها توجه کرد و این موضوع است که تفاوت ایجاد می‌کند. البته همواره از کجا به کجا رسیدن مهم‌تر است از اینکه  شرایط استاندارد چیست. حتما روند استانداردسازی باید ادامه پیدا کند؛ چرا که یکی از شاخص‌های ایکوم استانداردسازی است و اینکه چه قدم‌هایی در این مسیر برداشته می‌شود؛‌ برای مثال برای توانیابان چه کارهایی انجام شده و آیا مثلا امکانات سرویس بهداشتی آن برای توانیابان مناسب‌سازی شده است. ۱۰ سالی در حوزه کودکان کار کردیم و چند سالی است در حوزه توانیابان تلاش می‌کنیم تا موزه ها را آگاه کنیم که توانیابان، فقط ویلچری‌ها نیستند، بلکه ناشنوایان، نابینایان و ...هم در این دایره قرار می‌گیرند که فضای مجازی برای آمدن آنها به موزه ها کمک فراوانی می‌کند.

به طور کلی می‌توان از این زاویه دید. یک رفتار در یک روستا عالی است و همان رفتار در شهر تهران خیلی ضعیف است. ما بخاطر موقعیت شهر تهران توقع‌مان از موزه خیلی بالاست و اما خودمان هم می‌دانیم که متاسفانه محرومیت برخی بخش‌ها و محله‌های شهر تهران حتی از محروم‌ترین جاهای ایران بیشتر است. برای همین وظیفه شهرداری با توجه به مسئولیت بالایی که دارد باید بخشی را که در این حوزه خوب است بهتر کند و به استاندارد برساند. به طور نمونه، شهرداری تهران یک زمانی کمک کرد تا موزه دفاع مقدس با استاندارد عالی در سطح فنی و در سطح جهانی راه‌اندازی شود. پس شهرداری این توانایی را دارد و به موزه‌هایی مانند انجمن قربانیان جنگ یا گرافیک کمک کرده، اما موزه ای مانند عروسک‌های ملل را که قرار بود ساختمانش را تملک کنند، رها کرده است.

گاهی این دوگانگی دیده می‌شود و هست. باید شهرداری یک سیاست کلی حمایتی از موزه نه به عنوان یک عمل مستحب، بلکه امری واجب که زیرساخت جامعه را تقویت و مستحکم می‌کند، در دستور کار داشته باشد.

نظر شما