به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، مطالعه ی تاریخ ما را به گذشته باز می گرداند تا کارهای مردمی را که از این جهان رفته اند، ببینیم و سخن کسانی را که امروز خاموش اند، بشنویم و از آن ها درس عبرت بیاموزیم.
بیشتر بخوانید:
یک تیر در تاریخ چه گذشت؟
هم چنین با مطالعه تاریخ می توانیم علت های پیشرفت و سعادت مردان و زنان بزرگ نظیر دانشمندان و هنرمندان را دریابیم. با مطالعه ی زندگی مردمان گذشته در می یابیم که هیچ گاه مردمی شکست نمی خورند و مگر زمانی که تفرقه ، فساد و گناه در میانشان رواج یابد. هیچ طالعی بر مردم مسلط نمی شود مگر آن که مردم از تشویق یکدیگر به خوبی و منع یکدیگر از بدی دست بردارند و در می یابیم که هیچ فرد و جامعه ای به سعادت و رستگاری نمی رسد و مگر با کار و کوشش، ایمان به خدا، ایثار و گذشت.
به توپ بستن مجلس شورای ملی به فرمان محمدعلی شاه قاجار (۱۲۸۷ش)
محمدعلی شاه قاجار، از همان آغاز کار، مصمم به برانداختن مشروطیت بود، اما بهانهای در دست نداشت. اما در جریان سوء قصدی که به وی شد، بهانه لازم را به دست آورد و آن را به گردن آزادیخواهان انداخت، تا اینکه سرانجام پس از ماهها کشمکش میان مجلس و دربار و عدم دسترسی به نتیجه مطلوب، در روز سهشنبه دوم تیرماه ۱۲۸۷ ش برابر با ۲۳ جمادی اولِ ۱۳۲۶ ق، هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که قشون محمدعلی شاه به سوی مجلس روان شدند و راههایی را که به مجلس منتهی میشد، بستند.
مجاهدان که در میدان بهارستان بودند در سنگرهای خود به حال آمادهباش درآمدند. چون خبر به گوش حضرات آیات بهبهانی و طباطبایی، از رهبران روحانی مشروطه، رسید، با بیپروایی و دلیری از خانه بیرون آمدند و خود را به مجلس رسانیدند تا شاید از وقوع حادثه جلوگیری نمایند.
ناگهان مجلس شورای ملی که هنوز مدت زیادی از بدو تشکیل آن نمیگذشت به دستور محمد علی شاه مستبد و توسط کلنل لیاخوف، افسر روسی به توپ بسته شد. در پی این حمله، نعش خونین آزادیخواهان، صحن بهارستان را پُر کرد و صدای ناله و فریاد از هرسو به گوش میرسید.
مجاهدان نیز مردانه، تفنگ در دست گرفته و از خود و مجلس دفاع میکردند. جنگ درحدود چهار ساعت به طول انجامید و سرانجام به نفع شاه پایان یافت.
در این ماجرا، محمدعلی شاه که مورد حمایت دولت روس بود به اعدام و تبعید و زندانی کردن نمایندگان مجلس پرداخت. شاه دستور داد که آقا سیدعبداللَّه بهبهانی را به کرمانشاه تبعید کرده، آیت اللَّه سیدمحمد طباطبایی را در شمیران خانهنشین نمایند.
عدهای از آزادیخواهان را، زنجیر به گردن انداخته و کِشان کشان به باغشاه بردند. از میان این جمع، تنها ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل از مشروطهطلبان مشهور و مخالف استبداد قاجاری را به حضور شاه آوردند.
وی پس از اینکه مدتی به آن دو دشنام داد، دستور قتل هر دوی آنها را صادر کرد. در این واقعه بیش از سیصد تن از مجاهدان، آزادیخواهان و مشروطهطلبان کشته و پانصد تن دیگر زخمی و تعداد زیادی بازداشت شدند.
همچنین انجمنها تعطیل، روزنامهها توقیف و مشروطیت دو ساله ایران به پایان رسید. بدین ترتیب مجلس، منحل شد و دوره استبداد صغیر آغاز گشت.
تصویب طرح اجباری شدن کلاه شاپو برای مردان در مجلس شورای ملی (۱۳۰۶ ش)
رضاخان پهلوی پس از به دست گرفتن قدرت، دائماً در تلاش برای نابودی مظاهر دینی و سنتی مردم بود و قصد جایگزینی فرهنگ غرب در ایران را در سر میپروراند. وی در این راه، در هر مدت قانونی، را به مردم ابلاغ میکرد که طرح اجباری شدن استفاده از کلاه شاپو یکی از آنان بود. این قانون ابتدا در مورد وزرا، وکلا و رؤسای ادارات و مستخدمان دولت اجرا گردید که باید لباس متحدالشکل بپوشند و کلاه شاپو یا پهلوی برسرگذارند. سپس این دستور برای مدارس اجباری گردید و دانشآموزان موظف به پوشیدن لباس یک شکل شدند. دراین میان، بازاریان از تغییر لباس ناراضی بوده و با تمام فشار و توصیههای کلانتریها، از آن روی گردان بودند. از آن طرف، چون قانون برای پوشیدن لباس کوتاه و کت و شلوار وجود نداشت و بسیاری از طبقات مردم، مایل نبودند از لباس اجدادی خود دست بکشند و لباس جدید را در بر نمایند، بنابراین مشکلاتی به وجود آمد. از این رو، برای اینکه این عمل صورت قانونی پیدا کند با اشاره دربار به مجلس، نمایندگان با تصویب طرحی، در دوم تیرماه ۱۳۰۶ استفاده از کلاه شاپو را اجباری اعلام کردند. با تصویب این طرح، ماموران دولت بر فشار خود بر مردم افزودند و آن را در سطح کشور رایج ساختند. در مقابل، اشخاص بسیاری بودند که در مخالفت با این طرح، دیگر به سر کسب و کار خود نرفتند و خانهنشین شدند.
وقوع اولین جنگ میان نیروهای انگلیسی و هندی در بنگال (۱۷۵۷م)
در اولین جنگ میان نیروهای انگلیس و هندی که در ۲۳ ژوئن ۱۷۵۷م به وقوع پیوست و به جنگ پلاسی مشهورشد، انگلیس به پیروزی رسید و زمینه استعمار و استثمار هند را فراهم آورد. انگلیس از اوایل قرن هجدهم از طریق شرکت هند شرقی، نفوذ در هند را آغاز کرده بود و در جنگهای بعدی، علاوه بر شکست دادن ارتش هند، رقیب اروپایی خود، فرانسه را نیز از هند بیرون راند. از آن زمان تا نزدیک به دویست سال، هند مهمترین و پرسودترین مستعمره انگلیس بود و از غارت این کشوربزرگ، ثروت فراوانی به دست آورد.
انتهای پیام/
نظر شما