شناسهٔ خبر: 54283467 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

معارف:

اخلاق، علم چگونه زیستن است

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه اخلاق، علم چگونه زیستن است گفت: اخلاق وظایف ما را در ارتباط با خود و با دیگران و اطرافیان و حتی محیط زیست تبیین می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش روابط عمومی پژوهشکده قرآن و عترت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی نوزدهمین نشست علمی- تخصصی این پژوهشکده به مناسبت شهادت امام صادق علیه‌السلام با عنوان «خاستگاه اعتقادی اخلاق در روایات با تأکید بر تعالیم امام صادق علیه‌السلام» و سخنرانی مجید معارف استاد دانشگاه تهران با حضور حدود ۲۵۰ نفر از استادان و فرهیختگان دانشگاه آزاد اسلامی و با همکاری واحد الکترونیک به صورت مجازی برگزار شد.

استاد دانشگاه تهران در ابتدا پس از تسلیت شهادت امام صادق علیه‌السلام، عصر حاضر را به یک معنا هم در بین مسلمانان و هم در خارج از دنیای اسلام عصر بحران اخلاقی خواند و بحث اخلاق و مبانی و شاخصه‌های آن را از نیازهای مبرم جامعه بشری دانست و گفت: از ما مسلمانان که مقتدایی مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله داریم، بیشتر انتظار می‌رود که به مسائل اخلاقی پایبند باشیم.

وی در مقدمه بحث در یادآوری تعریف ایمان گفت: بر اساس کتاب مفردات راغب اصفهانی ایمان همان تصدیق قلبی است که احساس امنیت و آرامش را برای فرد در پی دارد و براساس آیات قرآن موضوع آن می‌تواند مقدس یا نامقدس باشد. در قرآن کریم گاهی منظور از ایمان اسلام ظاهری است ولی قرآن ما را مؤمن خطاب می‌کند به جهت اینکه به ایمان واقعی برسیم، و در برخی آیات هم ایمان به اعتقادی گفته می‌شود که مستقر در قلب است که معروف‌ترین آیه‌اش آیه ۱۴ سوره حجرات است. پس ایمان اعتقادی است که خاستگاهش، خاستگاه قلبی است و در حوزه روایات نیز اقرار زبانی و عمل به ارکان دینی به تصدیق قلبی اضافه می‌شود که در اینجا ایمان به شکل کاملش بروز و ظهور می‌یابد.

معارف در یادآوری تعریف اخلاق افزود: بر اساس همان مفردات راغب، اخلاق جمع خَلق و خُلق است و هر دو به معنای هیئت است ولی خَلق ناظر بر هیئت و شکل جسمی انسان است و خُلق به هیئت روحانی و صفات نفسانی انسان گفته می‌شود و صفات شخصیتی را شامل می‌شود.

معارف در بخش دیگری از مباحث مقدماتی با اشاره به بحث معیار تفکیک فضائل اخلاقی از رذائل اخلاقی که در علم «فلسفه اخلاق» مطرح می‌شود و با اشاره به اینکه برای این معیار چهار احتمال داده شده است: ۱. وابستگی اخلاق به تشخیص‌های فردی، ۲. وابستگی اخلاق به قانون و قراردادهای اجتماعی، ۳. وابستگی اخلاق به فطرت و عقل جمعی انسانها، ۴. وابستگی اخلاق به جعل و تشریع الهی، پس از شرح آنها افزود: معیارهای اخلاقی در حالت اول و دوم به حالت نسبی و ناپایدار سوق داده می‌شود، اما در حالت سوم و چهارم معیارهای اخلاقی ثابت و مطلق خواهد بود.

مؤلف کتاب تاریخ عمومی حدیث ادامه داد: در تاریخ کلام اسلامی هم در قرون اولیه این بحثها با کلیدواژه‌های خاصی صورت می‌گرفته است مثلاً اشاعره قائل به حسن و قبح شرعی اخلاق بودند یعنی فقط خواست خدا را پشتوانه خیر و شر و خوب و بد می‌دانستند ولی معتزله به حسن و قبح عقلی اخلاق معتقد بودند که براساس آن عقل انسان صرف نظر از اراده الهی می‌تواند خوب و بد را تشخیص دهد.

معارف در جمع بندی نظرات اشاعره و معتزله گفت: اشکالی ندارد که خیر و شر به وسیله پروردگار عالم معرفی شود ولی این مخالف با تشخیص عقلی یک عقل فطری نیالوده نیست و اصلاً معنای فطری بودن دین همین است یعنی پیامبران آمدند ما را با جعل و تشریع الهی به اموری فراخواندند که عقل ما هم ممکن بود به همان امور برسد، چون انسان آسیب پذیر است و عقل هم آسیب پذیر است پیامبران آمدند تا به حقائق تذکر دهند و معنای فطری بودن دین تا اندازه‌ای همین است.

نگارنده کتاب علوم قرآنی با اشاره به تقسیم آموزه‌های دینی به سه بخش عقائد (جنبه معرفتی)، احکام عملی (جنبه عبادی) و اخلاق (جنبه رفتاری) بیان کرد: اخلاق همان علم چگونه زیستن است که وظایف ما را در ارتباط با خود و با دیگران و اطرافیان و حتی محیط زیست تبیین می‌کند.

معارف بحث اصلی خودش را با این پرسش آغاز کرد که علی رغم جایگاه مهم اخلاق در آموزه‌های دینی چرا در کتب حدیثی فریقین، کتاب‌الاخلاق نداریم؟ و به جای آن مباحث اخلاقی چه فضیلت‌ها و چه رذیلت‌ها در کتاب‌الایمان آمده است؟

مؤلف کتاب پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه افزود: مباحث اخلاقی در منابع اهل تسنن مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی و ... در کتاب‌الایمان آمده است و در اهل سنت «شعب‌الایمان» نگاری داریم مانند شعب‌الایمان بیهقی، و در شیعه هم ابواب اخلاقی در کتاب‌های الکافی و بحارالانوار در کتاب‌الایمان و الکفر آمده است به طوری که در بحارالانوار در چاپ ۱۱۰ جلدی کتاب‌الایمان و الکفر از جلد ۶۴ تا ۷۰ مشتمل بر مباحث اخلاقی است، لذا در منابع حدیثی شیعه مطالب اخلاقی مفصلتر از منابع اهل تسنن آمده است.

وی در پاسخ به سؤال یاد شده ادامه داد: این انتخاب هوشمندانه محدثان فریقین بوده است که فضائل اخلاقی را ایمان و رذائل اخلاقی را با کفر درهم تنیده می‌دانستند ولذا احساس می‌کردند کتاب‌الاخلاق کفایت نمی‌کند باید مباحث اخلاقی در دل کتاب ایمان و کفر قرار دهند زیرا ایمان پشتوانه اخلاق است و از هر جامعه‌ای ایمان گرفته شود و یا در ایمانش تزلزل وارد شود آن جامعه به سوی انحطاط اخلاقی می‌رود و در نقطه مقابل گاهی فعلهای بد اخلاقی سبب می‌شود ایمان اولیه شخص زائل شود و این یک بینش قرآنی بوده است که محدثان براساس آن کتابشان را ساماندهی کرده‌اند.

وی افزود: درهم تنیدگی اخلاق و ایمان در روایات شیعه و سنی مثالهای فراوانی دارد مانند اینکه امام صادق علیه السلام می‌فرماید که خدای عزوجل ایمان را بر هفت بخش قرار داده است: برّ و نیکی، صدق و راستگویی، یقین، رضامندی، وفاء، علم و حلم و بردباری... (که بیشتر موارد صفات اخلاقی است) (الکافی، ج ۲، ص ۴۲) و اینکه در صحیح مسلم آمده است که پیامبر صلی الله و آله فرمودند که ایمان هفتاد و اندی شعبه دارد و برترین آن اعتقاد به لا إله إلا اللّه است، و پایین‌ترین مرتبه آن مانع زدایی از راهها و حیا یکی از شعبه‌های ایمان است.

معارف در بحث پایانی براساس آموزه‌های امام صادق علیه‌السلام، به گونه شناسی روایات رابطه اخلاق و ایمان پرداخت و این رابطه را تحت عناوین ششگانه «سببیت ایمان و اخلاق و سببیت کفر و بی اخلاقی»، «رابطه اشتدادی ایمان و عقاید با صفات اخلاقی»، «توصیفگری مؤمنان و متدینان به صفات اخلاقی»، «رابطه صفات اخلاقی با درجات عبادت»، «انتظار ائمه علیهم‌السلام از شیعیان در آراسته شدن به فضائل اخلاقی و اجتناب از رذائل» و «روایات سیره عملی امامان معصوم به آراسته بودن به صفات اخلاقی و پیاده کردن آن در زندگانی» با ارائه نمونه‌های متعدد از روایات تشریح نمود.

مؤلف کتاب شناخت حدیث برای نمونه برای عنوان اول و بحث سببیت ایمان و اخلاق حدیث سعدان را از امام صادق علیه السلام را مثال زدند که گفت به امام صادق علیه‌السلام گفتم: چه چیزی ایمان را در بنده تثبیت می‌کند؟ فرمود: پارسایی و ورع. گفتم که چه چیزی انسان را از ایمان خارج می‌کند؟ فرمود: طمع. (الکافی، ج ۲، ص ۳۲۰)

وی در ادامه نمونه‌هایی دیگری را تبیین کرد ازجمله برای عنوان پنجم و موضوع انتظارات امامان علیهم‌السلام از پیروانشان حدیث روایت عَمَّارِ بْن مَرْوَان را تشریح کرد که گفت: امام صادق علیه السلام مرا وصیت کرد و فرمود که تو را به تقوا در برابر خدا و ادای امانت و راستگویی و حسن مصاحبت با کسی با او همراه بودی سفارش می‌کنم و هیچ توانی نیست مگر از خدا. (الکافی، ج ۲، ص ۶۶۹)

این حدیث پژوه دانشگاهی برای عنوان ششم یعنی سیره عملی پیشوایان معصوم علیهم‌السلام به خواندن دقیق خطبه ۱۶۰ نهج‌البلاغه توصیه کرد و در پایان از زبان امام صادق علیه السلام حکایت همراهی امیرمؤمنان علیه‌السلام با مرد ذمّی در مسیر کوفه را تشریح کرد که براساس آن اخلاق امام علی علیه‌السلام در مرد غیر مسلمان انقلاب درونی ایجاد می‌کند. براساس این روایت امام علی علیه السلام در هنگام رسیدن به دو راهی با مرد ذمی همراهی‌اش را ادامه می‌دهد و وقتی وی دلیل این فعل اخلاقی را می‌پرسد می‌فرماید که من براساس فرمان پیامبرمان تو را همراهی کردم زیرا براساس آموزه‌های نبوی تمام کننده مصاحبت با شخص، مقداری مشایعت با وی است. مرد ذمی می‌گوید که این افعال کریمانه سبب شده که از شما تبعیت شود، من گواهی می‌دهم بر دین شما هستم. مرد ذمی وقتی امیرمؤمنان علیه السلام را می‌شناسد مسلمان می‌شود. (الکافی، ج ۲، ص ۶۷۰)

انتهای پیام/۴۰۴۰/

نظر شما