شناسهٔ خبر: 54278275 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

پیام سناتورهای خشمگین درباره برجام

صاحب‌خبر -

علی صالح‌آبادی مدیرمسئول

دیپلماسی، دیپلماسی رسانه‌ای و جنگ رسانه‌ای ازجمله موضوعاتی هستند که به‌تدریج جای جنگ‌های کلاسیک را گرفته و می‌گیرند. رسانه‌ها رشد می‌کنند، دولت‌ها را به چالش می‌کشند و درعین‌حال چراغ راه نیز هستند. به همین دلیل است که دیپلماسی و رسانه دو بازوی قدرت ملی و اقتدار برای «جلب منفعت» و «دفع ضرر» در مناسبات بین‌المللی به‌حساب می‌آیند. دانشمندان، دیپلمات‌ها و تحلیلگران بر این عقیده‌اند که بهترین ابزار برای حل‌وفصل مناقشات، «دیپلماسی» و بدترین ابزار، «جنگ» است. متأسفانه بیش از 40 سال است که مناقشه بی‌پایان بین تهران – واشنگتن در جریان است.

شوربختانه از این مناقشه دیگران سود برده و ایران ضرر کرده است. بدتر اینکه هر زمان که عزمی برای پایان مناقشه شکل‌گرفته، عده‌ای آگاهانه یا ناآگاهانه پا به میدان نهاده و به‌جای کاستن از سطح تنش، آن را شعله‌ور کرده‌اند. نتیجه اقدامات آن‌ها تورم، گرانی، کاهش قدرت خرید و کوچک شدن سفره‌های مردم، کاهش ارزش پول ملی و نگرانی نسبت به آینده شده است.

در قرن گذشته و قرن کنونی همه کشورهایی که با آمریکا در تقابل و تعارض بوده‌اند پس از سبک و سنگین کردن ترازوی نفع و ضرر (یا قاعده هزینه- فایده) به این نتیجه رسیده‌اند که مصالحه با آمریکا به نفع مردم کشورشان است، زیرا می‌توانند در نظام بین‌الملل و تجارت جهانی نقش مثبت ایفا کنند و به ملتشان نفع برسانند. پرسش این است که چرا ما با بهره‌گیری از تجارب دیگران چنین نکنیم؟

اکنون با گذشت 7 سال از توافق برجام، مشخص شده که این معاهده به نفع ملت ایران بوده است. یک دلیل آن مخالفت تندروهای آمریکایی، آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل)، اسرائیل و عربستان با برجام است که همه آن‌ها با ایران مخالف و بعضاً در حالت تخاصم نیز هستند. پرسش این است که چرا ما نباید برجام را احیاء کنیم تا مخالفان خلع سلاح شوند و مردم از منافع آن بهره‌مند شوند؟ روسیه نیز هیچ‌وقت موافق برجام نبوده و نیست؛ وقتی برجام مخالفان سرسختی دارد آیا نباید دست رد به سینه مخالفان زد و توافق را به سرانجام رساند و مشکل را با طرف اصلی یعنی ایالات‌متحده حل‌وفصل کرد؟

کمیته روابط خارجی سنای آمریکا چهارشنبه گذشته به‌وقت محلی، «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران را احضار کرد و او را به توپ بست. رابرت مالی که زیر رگبار حملات تند سناتورها به‌ویژه سناتور باب منندز قرار داشت به دو موضوع مهم اشاره کرد؛ یکی اینکه ایران با «برجام» و «بدون برجام» برای آمریکا خطر به شمار می‌رود و دیگر اینکه اگر قرار باشد بین آمریکا و ایران توافقی صورت گیرد، توافق را به تأیید کنگره و سنا خواهد رساند. وی در جلسه استماع کنگره درباره مذاکرات وین شانس احیای توافق با ایران را ضعیف دانست و گفت: «امکان توافق اتمی در بهترین حالت ضعیف است و واشنگتن در هماهنگی با اسرائیل و متحدان منطقه‌ای آماده تشدید تحریم‌ها است.»

این یعنی «توافق بی توافق». نکته دیگری که «رابرت مالی» زیر فشار سناتورها بیان کرد این بود که درباره گزینه‌های برخورد با ایران یعنی گزینه B حرف‌هایی دارد که به‌صورت غیرعلنی خواهد گفت.

پرسش این است که چرا وضع به اینجا کشیده شد؟ دولت قبل با شش دور مذاکره می‌توانست با یک بیانیه به امضای محمدجواد ظریف و آنتونی بلینکن با این مضمون که ایران و آمریکا هر دو به توافق 2015 بازمی‌گردند، برجام را احیا کند. ایران به تعهدات برجامی‌اش عمل می‌کرد و آمریکا هم همه تحریم‌های مرتبط با انرژی هسته‌ای را که ترامپ وضع کرده بود، برمی‌داشت. ظریف و روحانی این موضوع را اعلام کردند، بااین‌وجود تیم جدید آمد که گمان می‌کرد با حرف‌های تند، مطالبات حداکثری و فرسایشی شدن مذاکرات می‌تواند از آمریکا امتیاز بیشتری بگیرد. این استراتژی درست نبود، زیرا نتیجه عکس داد که آثار این سیاست را امروز مردم در زندگی خود حس می‌کنند.

نویسنده بر این باور است که شرایط بین‌المللی در دوره ترامپ به نفع ایران بود، زیرا اروپا با ایران بود و در برابر امریکا ایستاده بود. اکنون وضع فرق کرده و نوعی اجماع علیه ایران شکل ‌گرفته یا با تلاش‌های دیپلماتیک در حال شکل‌گیری است که این فرآیند به زیان منافع ملی و حقوق اساسی ملت است.

انتظار می‌رود که فرصت دیپلماسی غنیمت شمرده شود و از بین نرود و وضع به‌گونه‌ای نشود که میدان در اختیار تندروهایی قرار گیرد که سال‌هاست انتظار تقابل ایران و غرب را در سر داشته‌اند.

 

 

 

نظر شما