شناسهٔ خبر: 54183426 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

موزه سینما سیندرلایی است برای رفتن بچه‌ها به قصر

پرستو فرهادی

چند کارشناس فرهنگی و هنری معتقدند، موزه سینما به عنوان امری پایدار و با پیام صلح نقش مهمی در برقراری جریان نشاط و امید میان هنرمندان و جامعه می‌تواند ایفا کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، همزمان با هفته جهانی موزه و میراث فرهنگی نشستی با موضوع تاثیر قدرت «موزه سینما» در سینمای ایران در محل این موزه با حضور محمد بهشتی، احمد محیط طباطبایی، حبیب احمدزاده و شادمهر راستین بعدازظهر یکشنبه اول خرداد برگزار شد.

در این جلسه اعلام شد که موزه سینما در ارزیابی ایکوم -شورای بین‌المللی موزه‌ها- در ایران، رتبه سوم را در میان موزه‌های دولتی کشور کسب کرده است.

احمد محیط طباطبایی -رییس ایکوم ایران - در این نشست شعار امسال موزه‌ها را که همان قدرت موزه است تشریح کرد و اینکه موزه‌ها چطور می‌تواند در جلب نظرها موثر باشند.

‌او افزود: تمام موزه های صلح در جهان یادمان جنگ هستند ولی خروجی تمام موزه‌ها صلح است چون تداوم کینه، کار موزه نیست.

محمد بهشتی - رییس سابق بنیاد سینمایی فارابی و از مدیران پیشین سازمان میراث فرهنگی- هم به جنبه‌های پایدار موزه یعنی موزه بودن موزه اشاره کرد و گفت: در کشور نهادهای مختلفی امور متعددی را اداره می‌کنند که آن امور هیچ کدام پایدار نیستند و عمر طولانی ندارند مثل کشاورزی ‌ولی پدیده موزه می‌تواند ادعای پایداری داشته باشد. سبک زندگی و تکنولوژی از متغیرهایی هستند که ثابت نبودنشان گاهی این تصور را به وجود می‌آورد که هیچ چیز ثابتی دیگر در دنیا وجود ندارد، در حالی که همه این‌ها میوه‌ها و شاخه‌های درختی هستند که آن درخت ثابتی است. موزه ها درهمین جریان مسئولیت دارند و یادآوری می‌کنند که امر ثابت را فراموش نکنیم و فکر نکنیم آن تنه خشک را باید از بین ببریم.

او افزود: در روزگاری که با طوفان تغییرات مواجهیم، نقش موزها مثل یک لنگر برای کشتی در طوفان بسیار اهمیت پیدا می‌کند. امروز که سینما و سینماگران را از دور نگاه می‌کنم، میبینم حالشان خوب نیست و اصلا تصور نمی‌کنند بشود کاری انجام داد یا مثلا قله‌ای را فتح کرد. من وقتی این دوستان ناامید را می‌بینیم به آنها میگویم که به موزه سینما سری بزنید و بینید که قله‌ها فتح شدنی هستند.

بهشتی با یادآوری اینکه موزه سینما دوبار افتتاح شده که  بار اول در خانه پیرنیا بود و مرحوم حسن حبیبی حضور داشت، گفت: در آنجا جایزه آقای کیارستمی را که برای فیلم طعم گیلاس در فستیوال کن گرفته بود گذاشته بودم و کنار آن هم نامه‌ای مربوط به ۵۰ سال قبل از مدیران کن بود که از سوی سفارت ایران به وزارت خارجه فرستاده بودند. در آن وزارتخانه نمی‌دانستند که با نامه چه کنند پس آن را به وزارت کشور فرستادند و بعد دوباره به وزارت خارجه برگشت و آخر رسید به وزارت دربار و آنها هم گفته بودند به نحوی به جشنواره اعلام شود که امسال آمادگی نداریم و بعدا شرکت می‌کنیم و آن موقع کنار هم بودن نامه و جایزه کن و موفقیت سینمای ایران جالب توجه بود.

حال موزه سینما یک آلبوم خانوادگی است که شرح فتوحات سینمای ایران در آن ثبت و ضبط شده و هر وقت اهالی سینما در توانایی این جامعه و هنر دچار تردید شدند باید به این موزه بیایند و مطمئن باشند که اینجا مثل لنگری آن‌ها را در طوفان آرام می‌کند، بخصوص اینکه وقتی بدانیم در دنیا شاید ۱۵ کشور هم نباشند که با چنین قدمتی بتوانند موزه‌ای پربار داشته باشند.

در ادامه حبیب احمدزاده -مستندساز- در سخنانی به کارکرد موزه‌های مختلف مثل صلح و دفاع مقدس و نیز موزه سینما اشاره و بر اهمیت خروجی آن‌ها تاکید کرد.


او در این باره چند مثال زد از جمله اینکه بازدیدکننده‌ای در موزه دفاع مقدس می‌گفته، وقتی وارد موزه دفاع مقدس میشوی می‌فهمی که ایران اول هیچ‌چیز نداشته در حالی که عراق موشک داشته و به آخر که میرسی فقط می‌بینی که ایران هم موشک دارد.

نمونه دیگر به گفته احمدزاده سفرهای راهیان نور است که یک مسیر مشخص را طی می‌کند و گذری به جایی مثل چغازنبیل ندارد و این اتفاق از آن جهت است که ما تمدن خود را قطعه قطعه کرده‌ایم و یک جنگ درونی راه انداخته‌ایم که از روز اول غلط بوده است.

او تاکید کرد که وقتی به پایه اصلی (تمدن، تاریخ) توجه نمی‌کنیم، به جایی می‌رسیم که بعضی‌ها می‌خواهند پایه را هم از بین ببرند.

این مستندساز با اشاره به اینکه اصلی ترین موضوع این است که بدانیم از هر امری مثل موزه چه تداعی‌ای می‌خواهیم داشته باشیم، خاطره ای را از دوران کودکی خود یاداوری کرد که چگونه شنیدن تلاوت قرآن توسط عبدالباسط او را به یاد مرگ می انداخته است.

احمدزاده همچنین یادآور شد که این نوع تداعی‌ شدن ها درباره خیلی مسایل دیگر مثل سخنرانی‌های مذهبی موقع افطار ماه رمضان هم اتفاق می‌افتد و باید هر کدام بررسی شوند که چه کارکردی دارند و به چه شکل بهتر است استفاده شوند تا موثر باشند.

او در ادامه این بحث گفت: حال باید دید خروجی جایی مثل موزه سینما چیست؟ به نظر من کارکرد اینها مثل شارژرهای قوی است. بزرگترین کار موزه سینما همین جایگاهی است که به عنوان یک محل غیرجناحی و غیرسیاسی با برپایی همین نشست‌های تخصصی دارد. موزه سینما رسالت بزرگی دارد و همانطور که موزه صلح منتظر نشد کسی برای بازدیدش بیاید، خودش سراغ کسانی رفت که امکان دیدن موزه را نداشتند و حالا موزه سینما هم میتواند به شهرها برود و برای مردم و بچه‌ها فیلم نمایش دهد و به نوعی سیندرلا به قصر رفتن را برای بچه‌ها مهیا کند. من فکر می‌کنم امر ماندگاری که آقای بهشتی گفتند در این محقق می‌شود که برای بچه‌های این مملکت کاری کنیم و موزه سینما باحضور هنرمندان خیلی بیشتر این قابلیت را دارد.

در بخش پایانی شادمهر راستین هم با تاکید براینکه جنبه روایتی ما خیلی کم است، گفت: در دوران کرونا همه، سریال‌ها و فیلم‌ها را دیدند ولی بعد با خود گفتند دیگر چه چیز ثابتی هست که سراغش برویم؟! اینجاست که ضعف ما در روایت مشخص می‌شود چون شکل روایی جدیدی برای مخاطب نداشته‌ایم در صورتی که نتفلیکس پنج سریال را براساس فرهنگ ایرانی در حال تولید دارد.

او با اشاره به اینکه فرهنگ، قدرت نرم است و موزه‌ها می‌توانند پایگاه‌های آن باشند، گفت: من حتی هیچ ترسی ندارم که موزه و کسب و کار با هم ارتباط داشته باشند ولی معتقدم روشهای جدید ارتباط با مخاطب برپایه درام باید قوی شود و آنوقت از چنین گنجینه‌هایی در موزه می‌توان استفاده کرد و لازم نیست سراغ حرمسراها برویم.

انتهای پیام
 

نظر شما