شناسهٔ خبر: 54093409 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

پرونده نظم جدید جهانی/۷

آیا روسیه به تغییر نظم جهانی کمک کرده است؟

محمدرضا مرادی

نظم جدید جهانی با تاکید جدی بر اصلاح ساختار سازمانهای بین المللی، توزیع دوباره قدرت در جهان و همچنین اصرار بر چند قطبی بودن دنیا، مدتهای زیادی است در حال شکل گیری است .

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - ثمانه اکوان: از ابتدای شکل گیری بحران اوکراین و حمله نظامی روسیه به این کشور، تحلیل های مختلفی درباره برهم خوردن نظم جهانی منتشر شده است. در شرایطی که تحلیلگران غربی بر این عقیده اند، حمله به اوکراین نشان داده که نظم جهانی و حاکمیت قوانین بین المللی با چالش بسیار شدیدی رو به رو شده و نهادهای بین المللی توان مقابله ورویارویی با این تهاجم را نداشته اند، تحلیلگران دیگری در نقاط دیگر دنیا نیز هستند که با این نظر به شدت مخالفند. این افراد با اشاره به جنگ های غیر قانونی و غیر مشروع آمریکا در عرصه جهانی به خصوص حملات نظامی اش علیه سوریه و همکاری اطلاعاتی و لجستیکی در جنگ یمن، بیان کرده اند که نظم جهانی آرمانی مبتنی بر حاکمیت مطلق قانون وحقوق بین المللی هیچ گاه در کل جهان وجود نداشته است و این بار تنها تفاوت این است که آغاز کننده جنگ غیر عادلانه و غیر ضروری آمریکا نبوده و روسیه بوده است.

در اینکه نظم پیشین که مبتنی بر قدرت تک قطبی آمریکا در عرصه جهانی بود، از بین رفته است، شکی نیست اما شاید بازیگر بین المللی که این نظم را از بین برده، روسیه نباشد و مجموعه کشورهایی که در مقابل سلطه گری و زیاده خواهی ایستاده اند، روند مقابله با نظم جهانی مد نظر آمریکا را از سالها پیش آغاز کرده اند. ایستادگی و مقاومت کشورهای محورمقاومت در مقابل زیاده خواهی های غرب و دولت دست نشانده آنها در سرزمین های اشغالی، مقاومت در برابر تجاوز ائتلاف عربی به یمن و مقاومت در برابر خواست غرب برای ساقط کردن نظام سیاسی در سوریه، نمونه هایی از نقاط کانونی مقابله با نظم جهانی مد نظر آمریکا بود که از زمان دولت جورج بوش پدر، به اجرا درآمده و برای نهادینه شدن آن هزینه زیادی از سوی ایالات متحده انجام شده بود.

جنگ روسیه با اوکراین با این حال نقطه عطف بزرگی در روند افول نظم جهانی مد نظر آمریکا بود. حمله روسیه به کشور همسایه اش برای خلع سلاح کردن این کشور، از جمله اتفاقاتی بود که نظم آمریکایی را با چالش زیادی مواجه کرد. نکته مهم در این مسئله، آشکار شدن شدید ضعف های سیستم مدیریت جهان و البته کارآیی و عملکرد نهادهای بین المللی بود. نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد که ناظر به ایجاد و حفاظت از صلح در سراسر جهان هستند، نتوانستند نقشی جدی و تاثیرگذار بر این بحران داشته باشند و در عین حال نتوانستند با میانجی گری میان دو جبهه غرب و روسیه، زمینه برای حل و فصل شدن اختلافات پیش از آغاز جنگ را فراهم سازند.

سازمانهای امنیتی بین المللی مانند ناتو نیز نتوانستند به تعهد خود برای حفاظت از منافع اروپا و آمریکا عمل کنند و در شرایطی که رییس جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی، به اتحادیه اروپا و اعضای ناتو التماس می کرد که از کشورش در مقابل حملات روسیه محافظت کنند، این ۳۰ کشور درگیر در بوروکراسی اداری وملاحظات اقتصادی خود، درگیر در جنگ مستقیم با روسیه نشدند و مصلحت را در آن دیدند که از اوکراین، زمین نبرد نیابتی با روسیه بسازند. نظم مد نظر آمریکا اما این نبود. نظم نوین جهانی مطرح شده توسط جورج بوش پدر این بود که دنیا باید بداند آمریکا از نظر نظامی و سیاسی قدرتمندترین کشور دنیا و تنها قطب قدرت در جهان است و همه کشورها باید به این برتری احترام گذاشته و حتی فکر لطمه زدن به منافع آمریکا را در ذهنشان نداشته باشند. این نظم اما همانطور که بارها و بارها توسط کشورهای مختلف دچار خدشه شد، در ماجرای جنگ اوکراین نیز به نقطه حضیض خود رسید.

روسیه حالا شاید نظم جهانی مد نظر آمریکا را بر هم زده باشد، اما جرات رویارویی با آمریکا و هدف قرار دادن منافع ایالات متحده در منطقه را در ابتدای امر محور مقاومت از خود نشان داده بود. حالا بعد از سال ها، روسیه نیز به این نتیجه رسیده است باید سهم خود در افول قدرت غرب و به خصوص آمریکا را به انجام برساند و به احتمال زیاد بازیگر بعدی در این زمینه که قدرت جهانی آمریکا را به چالش می کشد چین خواهد بود.

روسیه در جنگ اوکراین نه تنها موجودیت و شآنیت سازمانهای بین المللی ونظم جهانی مورد نظر ایالات متحده را زیر سوال برد بلکه سیستم اقتصادی، امنیت جهانی انرژی و حتی نظم موجود در چرخه تولید و توزیع کالاها در دنیا را از بین برد. البته رهاورد مسکو از این جنگ تمام عیار علیه «وضعیت موجود»، رسیدن به منافع ملی اش نبوده است. آرمانی ترین وضعیت برای مسکو این بود که زلنسکی خواسته های امنیتی مسکو را بپذیرد ودرخواست عضویت در ناتو و اتخادیه اروپا را پس بگیرد و کشورش را به پایگاه نظامی و تسلیحاتی و اطلاعاتی غرب علیه روسیه تبدیل نکند. در این بازی اوکراین مانند تمام سالهای گذشته طرف آمریکا و غرب ایستاد وبعد از طرد شدن توسط آنها، حالا به زمین جنگ نیابتی دو طرف تبدیل شده است. این موقعیتی است که بسیاری از کارشناسان روابط بین الملل آن را سرنوشت غم انگیز برای ملت ها می خوانند.

اقدامات میدانی روسیه علیه جبهه غربی اما باید هم اینک غیر از تلاش برای پایان دادن به جنگ – و نیفتادن در تله «ویتنام سازی از اوکراین» - باید افزایش تلاشهای دیپلماتیک برای نبرد در حوزه اقتصادی باشد.

نظم نوینی که جنگ اوکراین می تواند به جهان هدیه دهد، افول جایگاه دلار در عرصه جهانی به خصوص در منطقه آسیا و شرق آسیا است. اگر اقدامات نظامی روسیه با اقدامات دیپلماتیک و اقتصادی همراه نباشد، مسلماً نمی تواند منافع این کشور را در دراز مدت تامین سازد اما اگر به سمت همبستگی اقتصادی جهانی علیه سلطه دلار بر جامعه جهانی پیش رود، می تواند دستاوردی عظیم برای تمام کشورهایی که مورد تحریم های یکجانبه آمریکا قرار گرفته اند، به حساب آید. افول جایگاه دلار به معنای از دست دادن بزرگترین ابزار سلطه و زورگویی از طرف ایالات متحده است و می تواند باعث اتحادهای اقتصادی در جبهه تحریمی ها نیز شود و در طولانی مدت نظم نوینی در سیستم اقتصاد دنیا نیز به وجود می آورد. در این میان اگر چین نیز به جبهه مقابله با سلطه دلار بپیوندد، نظم جهانی آمریکایی به کلی دچار فروپاشی می شود و به نظر می رسد در طول چند ماه گذشته، اولویت دوم روسیه بعد از جنگ در اوکراین همین مسئله بوده است.

در بیانیه مشترک پوتین و شی جین پینگ، چند روز قبل از آغاز جنگ در اوکراین، به این مسئله اشاره های واضحی شده بود. در این بیانیه بارها به مسئله نظم جهانی اشاره شده و گلایه شده بود که نظم جهانی به وجود آمده پس از جنگ جهانی دوم وجنگ سرد، نتوانسته ضامن بقای امنیت وصلح در جهان باشد و تنها منافع ملی آمریکا و متحدانش را تضمین کرده است.در این بیانیه در عین حال به توزیع متوازن قدرت در جهان تاکید شده بود؛ مسئله ای که چندان هم به مذاق کشورهای غربی خوش نیامد.

نظم جدید جهانی با تاکید جدی بر اصلاح ساختار سازمانهای بین المللی، توزیع دوباره قدرت در جهان و همچنین اصرار بر چند قطبی بودن دنیا، مدتهای زیادی است در حال شکل گیری است. روسیه شاید از برداشتن یک گام مهم در جهت به چالش کشیدن نظم جهانی مورد نظر آمریکا، در کوتاه مدت زیانهای اقتصادی و مالی ببیند اما به خوبی روند موجود در جهان را درک کرده است. این روندی است که کشورهای گروه مقاومت، کشورهای حوزه آمریکای لاتین و سایر کشورهای مقابله کننده با استکبار جهانی سالها پیش آغاز کرده بودند وحالا با پیوستن روسیه و احتمال همراهی چین، به نظر می رسد زمینه ساز افول جدی آمریکا در عرصه جهانی باشد.

نظر شما