۱۰ سال پیش برای بازدید و نظارت بر تهیه طرح جامع، راهی یکی از شهرهای تازه تأسیس استان اصفهان به نام شهر گلشن شدم، گلشن از تجمیع سه روستای مجاورِ هم به نامهای موسیآباد، دولتآباد و مهدیآباد و با جمعیت تقریبی پنج هزار نفر ایجاد شده بود و در مسیر جاده شهرضا به دهاقان قرار داشت که دسترسی به آن به صورت همسطح و از طریق یک دوربرگردان غیر ایمن برقرار میشد. پس از ورود به شهر مستقیم به ساختمان شهرداری رفتیم؛ ساختمانی که از قرار معلوم در زمره ساختمانهای احداثی وزارت کشور در دهه هفتاد برای دهداریها بود.
شهر، بافتی کاملاً روستایی داشت و شغل اکثر مردم نیز همچنان کشاورزی بود. عبور چند رشته قنات از سطح شهر (که بعداً متوجه شدم اکثر حقآبه آنها مربوط به کشاورزان شهرضایی است)، حضور کشاورزان سالمند و زحمتکش، وجود ساختمانهای نیمهکاره در ورودی شهر که عموماً فاقد سازه و مشخصات مهندسی بودند و همینطور فراوانی خودروهای ژیان در کوچه پسکوچههای خاکی سطح شهر توجهم را بیش از هر چیز به خود جلب کرد.
در واقع شهر تازه تأسیس از دیدگاه نظری و تعریفِ شهر همچنان روستا محسوب میشد و به گفته اهالی از فقر خدمات بخصوص خدماتِ آموزشی، ورزشی و فضای سبز نیز رنج میبرد. برای تکمیل بازدید به همراه شهردار و رئیس شورا راهی اراضی کشاورزی اطراف شهر شدیم. در میان اراضی کشاورزی بلافصل شهر چند واحد گلخانهای نیز وجود داشت که رویهم رفته محدودهای کمتر از پنج هکتار را دربر میگرفتند.
وقتی پای صحبت گلخانه داران نشستیم، متوجه شدم تعدادی از شاغلان شهر به دلیل سابقه انجام کارهای فنی برای شرکتهای پیمانکاری فرانسوی و آمریکایی در کشورهای حاشیه خلیج فارس، به صنعت گلخانهسازی مشغول شده و عدهای نیز با توجه به کاهش منابع آبی به کشت گلخانهای روی آوردهاند.
صحبتهای رئیس شورای شهر که گویا خود نیز ساکن شهر اصفهان بود، نکته جالبی با خود داشت و اینکه شهروندان گلشنی حس تعلق بالایی به موطن خود داشته و هر کجا که باشند همچنان حامی شهر و همشهریانشان هستند. ایشان در مسیر برگشت به اصفهان برایمان یک قرار بازدید از گلخانهای در فاصله حدود ۷۰ کیلومتری از شهر گلشن ترتیب داد. بازدید از این گلخانه نیز آموزههای جالبی برایم داشت و علاوه بر وابستگی فعالان حوزه گلخانهداری به نیروی کار متخصص گلشنی، تاحدی همبستگی اجتماعی مورد ادعای رئیس شورا را هم ثابت میکرد.
صاحب گلخانه هر روز صبح نیروی کار مورد نیاز را با مینیبوس از شهر گلشن به محل گلخانه میآورد و امکانات رفاهی قابل قبولی نیز در اختیارشان میگذاشت که برایم جالب بود بهگونهای که نگاه غیرانتفاعی و همراه با حس مسئولیت اجتماعیِ صاحب گلخانه بر سودآوری واحد تولیدیش غلبه داشت.
به هر حال بازدید تمام شد و مدتها گذشت تا اینکه هفته گذشته پس از ۱۰ سال و این بار برای نظارت بر تهیه طرح تفصیلی به همراه راننده دوباره راهی شهر گلشن شدم. برخلاف انتظار اثری از آن دوربرگردان کذایی نبود و جای خود را به یک زیرگذر تقریباً استاندارد داده بود. اینکه میگویم تقریباً، به این دلیل است که مسیر فرعی دسترسی به زیرگذر از شیب طولی مناسبی برخوردار نبود و هیچ تمهیدی نیز برای کاهش سرعت در آن اندیشیده نشده بود ولی بههرحال جای غُر زدن هم نداشت چراکه برای آن شهر به نسبتِ قبل امکانی عالی فراهم شده بود.
پس از عبور از زیرگذر، تصویر خندانِ سردار دلها در ابتدای بلوار ورودی حالمان را بهتر کرد. چهره قدیم گلشن تغییر کرده بود و شهر دارای در و دروازه و المانهای شهری شده بود؛ طوری که با کمک تابلوی راهنمایی توانستیم خودمان را به شهرداری برسانیم. ساختمان شهرداری همان محل قدیم بود؛ اما مقداری تغییر کرده بود بخصوص اینکه شهردار برای خودش اتاق جدیدی دستوپا کرده بود. رفیوژ میانی بلوار مجاور شهرداری هم اگرچه عرض ناچیزی داشت اما با کاشتن گلهای اطلسی کیفیت خوشایندی را عرضه میکرد.
هوای تمیز و آسمان نیمه ابری شهر هم برای ما که یک ساعت قبل از آن گرفتار آلودگی اصفهان با شاخص کیفیت هوای ۱۶۰ بودیم بسیار متبوع و خوشایند بود. به رسم معروف به همراه شهردار و رئیس شورای شهر راهی بازدید از سطح شهر شدیم. چهره شهر تغییر کرده بود. گویا علیرغم دوران رکود و تحریم دهه ۹۰، رشد شهر از سرعت مناسبی برخوردار بوده؛ مسیرهای خاکی ۱۰ سال قبل آسفالت شده بود هرچند بدون زیر سازی مناسب، متأسفانه و شاید خوشبختانه (از جهت افزایش رفاه شهروندان) خبری از خودروهای ژیان در سطح شهر نبود. چهار مدرسه جدید و یک واحد پمپ بنزین از جمله کاربریهای و تأسیسات جدیدی است که در شهر احداث شده بود، مرکز درمانی اورژانس و چندین پارک و پروژه فرهنگی و ورزشی نیز طی این ۱۰ سال با کمک خیرین و ابتکار عمل شهرداری به بهرهبرداری رسیده بود.
درست ساعاتی قبل از حضور ما در شهر، یک واحد گلخانه آموزشی برای تنها هنرستان شهر افتتاح شده بود که به پیشنهاد من بازدیدی از آن نیز صورت گرفت. این گلخانه توسط خیرین ساخته شده بود و از نظر عملکرد و اهداف آموزشی در نوع خود در سطح کشور بینظیر بود. اما پروژه جالبی که من را به وجد آورد رصدخانه گلشن بود؛ ساختمانی با ارتفاع حدود ۳۰ متر که با نظارت دانشگاه شیراز و توسط یکی از شهروندان عادی و بازنشسته نیروی انتظامی ساخته شده بود، پروژهای عامالمنفعه و نشانهای شهری که پیشنهاد متهورانه آن به ذهن هیچ شهرساز و برنامهریزی نمیرسید.
خلاصه گلشن، گلشن سابق نبود. رصدخانه در بلندیهای جنوب شهر و مشرف به اراضی کشاورزی و محدوده گلخانهها ساخته شده بود و قصد سازنده نیز به نوعی نفع جمعی و واگذاری مالکیت و مدیریت آن به شهرداری بود و این موضوع نشان از اعتماد نسبی شهروندان به مدیریت شهری و محلی داشت.
سطح زیر کشت گلخانهها نسبت به ۱۰ سال پیش به طور قابلتوجهی افزایش یافته بود بهگونهای که در حال حاضر بیش از ۶۰ واحد گلخانه با مساحت تقریبی ۲۷ هکتار و ظرفیت اشتغال ۸۰۰ نفر کارکن دائم و فصلی مشغول فعالیت هستند که با توجه به وجه صادراتی محصولات آنها، نقش تعیینکنندهای در اقتصاد شهر دارند.
بازدید از چند گلخانه منتخب هم آموزههای قابل توجهی داشت ازجمله مشارکت گلخانه داران در بهرهبرداری از منابع آبی کمیابِ شهر و نهادسازی در حوزههای اجتماعی و اقتصادی که از آن جمله میتوان به تشکیل اولین انجمن گلخانهسازی کشور، تشکیل تعاونیهای اشتراکی متعدد در حوزه کشت نشاء، سورتینگ، بستهبندی محصولات گلخانهای و صادرات آنها به بازارهای هدف منطقهای ازجمله بازار کشورهای امارات متحده عربی، روسیه و ترکیه، تشکیل تعاونی تریلیداران و کامیونداران شهر گلشن و احداث ترمینال و پایانه توسط بخش خصوصی اشاره کرد.
از دیگر فعالیتهای اقتصادی پایه شهروندان میتوان به فعالیت کشاورزان و گلخانه داران گلشنی در جنوب کشور بخصوص استانهای هرمزگان و کرمان و همینطور فعالیت گلخانه سازان در اقصی نقاط ایران و کشورهای منطقه از جمله عراق، کویت و حتی تا ترکستان و حوزه قفقاز اشاره کرد.
ازآنجاییکه همه این فعالیتها موجب ورود پول از بیرون به داخل شهر میشوند، از نظر علم اقتصاد و برنامهریزی منطقهای مشاغل پایهای محسوب شده و تأثیر مستقیمی بر آبادانی و توسعه شهر دارند.
وقتی مشاهدات کیفی خود را با آمارهای رسمی مقایسه کردم متوجه شدم برخلاف شرایط رکودِ تورمی و نزول شاخصهایِ کلانِ اقتصادی کشور در دهه گذشته، شهر گلشن به دلیل استفاده فعالان اقتصادی آن از مزیتهای صادراتی ناشی از افزایش نرخ ارز، رشد اقتصادی قابل قبولی را تجربه کرده بهگونهای که امروزه شاهد ارتقای نقش اقتصادی شهر بهعنوان یکی از قطبهای مهم کشور در زمینه صنعت گلخانه سازی و صادرات محصولات گلخانهای هستیم.
رشد مثبت جمعیتی، کاهش نرخ بیکاری، افزایش فرصتهای شغلی و کاهش نرخ مهاجرتِ خالص را میتوان ازجمله ویژگیهای اقتصاد شهری گلشن بیان کرد که در نوع و مقیاس خود مثالزدنی است.
بهطورکلی با پایش ۱۰ ساله این شهر و موفقیتهای نسبی آن میتوان آموزهها و تجارب زیر را برشمرد:
- توسعه شهرها بیش از آنکه متأثر از طرحهای توسعه شهری (جامع و تفصیلی) متعارف و سنتی باشند، از خواست و اراده شهروندان تأثیر میپذیرد؛ بنابراین بهتر است بهجای تهیه طرحهای توسعه شهری به صورت سنتی و برنامهریزی از بالا به پایین، این طرحها با مشارکت واقعی مردم و نهادهای محلی تهیه شوند.
- در شرایط اقتصادی امروز توسعه شهرها بیش از آنکه وابسته به بودجههای قطره چکانی و ناپایدار ملی و متغیر برونزای نفتی باشد وابسته به سرمایههای اجتماعی، مشارکت محلی، حس مسئولیت اجتماعی و تعلق خاطر ساکنین و باشندگان شهر است.
- تنها راه ارتقای نقش اقتصادی شهرها، ایجاد اشتغال پایه، سرمایه پذیری و سرمایهگذاری در شهرهاست.
- بدون شناخت مزیتهای نسبی و گوشههای رقابتی، شهرها از نقشپذیری اقتصادی پایدار برخوردار نخواهند شد و شناخت این مزیتها به همراه کاربست و تقویت نقش اقتصادی آنها تنها راه برونرفت از ورشکستگی شهرهاست.
- فلسفه وجودی شهرها از دیدگاه علم اقتصاد، بهرهمندی آنها از صرفههای ناشی از مقیاس و تجمع است؛ بنابراین بهجای سیاستهای مبتنی بر رشد مصرف و گسترش پهنههای سکونتی باید سیاستهای مبتنی بر تولید و گسترش مزیتهای رقابتی و افزایش اشتغال پایه مدنظر قرار گیرد.
- تنها راه نگهداشت سرمایهها در شهر تقویت روح و حس تعلق به شهر و ارتقای منزلت شهروندان و توجه به اهمیتِ حضور و حس مسئولیت اجتماعی آنهاست.
- بجای رشد شهرهای بزرگِ کشور باید توانمندسازی شهرهای کوچک و میانی مد نظر قرار گیرد چراکه با توجه به شرایط فعلی اقتصادِ کشور شناخت مزیتهای نسبی و نقشپذیری این شهرها در کوتاهمدت از امکانپذیری بیشتری برخوردار است.
- وجود بالقوه مخاطرات زیستمحیطی، جنگ، زلزله، فرونشست و ... اقتضا میکند که جمعیت در واحد سطح پراکنده شده و ریسک ناشی از تجمعِ بیشازحد کاهش یابد؛ از این روی توانمندسازی شهرهای کوچک و میانی باید در اولویت سیاستهای آمایشی و شهرسازی کشور قرار گیرد.
- نهادها، پیشران توسعه بوده و همانطور که نهادهایی ازجمله تعاونیهای گلخانهداران، انجمنهای خیریه و گلخانهسازی در گلشن موجب رونق اقتصادی شهر شد، نهادسازی بر اساس اقدامات آموزشی و ترویجی و فعال نمودن سرمایههای اجتماعی و افزایش ظرفیتهای نهادی در شهرها باید بیش از پیش مورد توجه و حمایت سیاستگذاران و برنامهریزان قرار گیرد.
- در صورت نقشپذیری شهر و ایجاد اقتصاد پایه در آن، مهاجرفرستی و مهاجرپذیری شهر نه تنها پدیدههایی منفی محسوب نمیگردد، بلکه موجب تحرکِ شغلی و نشست و سرریزهای دانش و فناوری شده و زمینه تخصیص بهینه منابع انسانی را فراهم میکنند؛ همانگونه که در شهر گلشن مهاجرت نیروی متخصص به سایر شهرها و حتی کشورها موجب انتقال دانش و فناوری و افزایش تولید ناخالص محلی شهر شده و از طرفی مهاجرت اقوام ترک قشقایی و لرهای بختیاری متقاضی کار در گلخانهها و کارگاههای ساخت تجهیزات گلخانهای زمینه افزایش تولید ناخالص داخلی شهر را فراهم میکرد.
-به دلیل پیچیدگی شهرها، هیچ دانایِ کل و شهرسازی وجود خارجی نداشته و اندیشیدن و طرحریزی شهری بدون حضور همگان ره به مقصد نخواهد برد چرا که همه چیز را همگان دانند و برنامهریزان نباید خود را از دانش و سرمایه محلی بینیاز بدانند.
پینوشت:
در مدل اقتصادِ پایه فعالیتهای اقتصادی به دو دسته پایه و غیر پایه تقسیم میشوند: ۱) فعالیتهای پایه: به فعالیتهایی اطلاق میشوند که توسط ساکنینِ خارج از منطقه استفاده میشوند و در نتیجه برای منطقه درآمدزا خواهند بود. بهعبارتدیگر تولیدات فعالیتهای پایه به خارج از منطقه صادر میشوند. فعالیتهای پایه تابع ایجاد خدمات زیر بنائی و سرمایهگذاری بخش خصوصی میباشند که میتوانند توسط تصمیمگیری برنامهریزان هدایت شوند.
۲) فعالیتهای غیر پایه: شامل فعالیتهایی است که مورد نیاز ساکنین منطقه میباشند و در نتیجه نیازمند حمایت جمعیتی میباشند؛ مانند خدمات آموزش عمومی، خدمات درمانی، ورزشی و ...
از گلشن بیاموزیم ...
نظر شما