شناسهٔ خبر: 51215200 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه حمایت | لینک خبر

یادداشت دکتر ابراهیم رزاقی

آدرس دقیق برای پیشرفت کشور

صاحب‌خبر - در موضوع اقتصاد و رشد شاخص‌های آن، نظریات مختلفی وجود دارند. برخی اساساً پیشرفت را منهای سرمایه‌های خارجی ناممکن می‌دانند و اعتقاد دارند که بدون آن، هر نوع تصوری از پویایی کشور محال است. به این مفهوم که اول باید موانع سیاست خارجی را مرتفع کرد زیرا بدون تعامل همه‌جانبه و آزاد با کشورها، تجارت دوجانبه و ورود سرمایه‌گذار خارجی، نمی‌توان به آینده امیدوار بود. با اینکه در ابتدای امر، این استدلال درست به نظر می‌رسد ولی مثال‌های نقض زیادی نیز برای آن وجود دارد. در حال حاضر، برخی از فقیرترین و بدهکارترین کشورهای جهان، از روابط حسنه و شاید بهترین روابط با قدرت‌های جهانی برخوردارند و امکان ورود سرمایه‌های خارجی برایشان فراهم است، در حالی که به خاطر ضعف‌های ساختاری داخلی از این امکان نمی‌توانند استفاده کنند. به‌طور کلی سرمایه‌های بین‌المللی فرصت‌هایی را برای پیشرفت اقتصادی ایجاد می‌کنند اما به دو شرط. نخست اینکه بستر ورود آن وجود داشته باشد و ثانیاً، دفع تهدیدات ناشی از سرمایه‌گذاری خارجی هم امکان‌پذیر باشد. اگر این تهدیدات دفع نشوند، این احتمال بعید نیست که برنامه‌های بومی و ملی، تحت‌الشعاع قرار بگیرند و موجبات پسرفت اقتصاد را فراهم کنند. ارتباطات خارجی به همان میزان که می‌توانند به اقتصاد کشور کمک کنند، درصورتی‌که مراعات الگوی ایرانی - اسلامی در آن نشود، می‌توانند آسیب‌زا باشند. علاوه بر این، سوارشدن در قطار توسعه غرب و گره زدن برنامه‌ها و طرح‌های کشور به برنامه‌ریزی‌های آن‌ها به امید پیاده شدن در ایستگاه‌های مدرنیته، دستکم به حدود 60 سال پیش بازمی‌گردد و این نظریه به‌کلی ازمیان‌رفته است. امروز حتی در آموزش‌های آکادمیک و در کتاب‌های توسعه اقتصادی،‌ ارتقای شاخص‌ها با پیوند زدن امورات کشور به ملت‌های صاحب‌نام، توصیه نمی‌شود و حتی تأکید می‌گردد که چنین روشی کمکی در این راستا به‌حساب نمی‌آید. این موضوع عمدتاً به این دلیل است که کشورهای صنعتی صاحب‌نام، الگویی منطبق با ظرفیت‌ها و محیط اجتماعی- فرهنگی خود را به دیگران دیکته می‌کنند که غالباً در کشورهای آسیای جنوب شرقی همچون کره جنوبی و ژاپن این ناهمگونی دیده می‌شود. نه‌تنها توکیو و سئول، بلکه پایتخت‌های دیگری که به مدل غربی - آمریکایی تن داده‌اند نیز به مقلد فرهنگ آن‌ها تبدیل‌شده و در صورت تخطی از استانداردهای مدنظر منظومه غرب، با تهدید و حتی تنبیه رو به رو می‌شوند، چون بلوک غرب مایل نیست بازار محصولات به اصلاح فرهنگی خود را در آنجا از دست بدهد. یکی از زمینه‌هایی که ملت‌های متمدن و غنی از فرهنگ بومی همچون چین، مغضوب غرب شده‌اند، عدم ورود به بازی آمریکا و اروپا و تبدیل شدن به خریدار صرف محصولات آن‌هاست. از سوی دیگر، کشورهای پیشرفته که عموماً در مجموعه قدرت‌های سلطه‌گر قرار دارند در هیچ معامله‌ای با دیگران وارد نمی‌شوند، مگر اینکه سود حداکثری نصیبشان شود، حتی اگر این سود به قیمت ضرر هنگفت و سنگین طرف دیگر باشد. لذا اگر دم از تعامل با دیگران می‌زنند، با این هدف است که منافع خود را تأمین کنند. در چنین حالتی، کشورهای صنعتی از طریق اهرم‌هایی همچون بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، کاری می‌کنند که ملت‌های دارای منابع طبیعی به خام فروشی روی آورند و از این طریق، محصولات فناورانه و با کیفیت را با قیمت گزاف به آن‌ها بفروشند. راه بعدی این است که منابع طبیعی دیگران را به ثمن بخس می‌خرند و بعد کالاهایی را که با بهره‌گیری از نیروی‌های متخصص جذب‌شده از همان کشورها تولید کرده‌اند، به آن‌ها می‌فروشند و درآمدهای سرشار کسب می‌کنند. بنابراین، در شرایطی که فضای بین‌المللی دوستانه نیست و به‌جای رقابت سالم، خصومت‌های گروهی و قطبی در جریان است، نمی‌توان ساده لوحانه فریفته پیشرفت‌های غرب شد و آن‌ها را شرکای تجاری به‌حساب آورد. با این پیش‌فرض، دو موضوع اساسی در اقتصاد به‌سادگی قابل‌حل است. نخست اینکه مسئله نگاه به شرق و تعدیل سازی سیاست خارجی موضوعیت پیدا می‌کند. بیش از چهار دهه تجربه مناسبات ما با غرب، عموماً به نارضایتی و حتی سوءاستفاده آن‌ها از کشورمان ختم شده که آخرین نمونه آن، ناتوانی غرب در انجام تعهدات برجامی بود. این در حالی است که کشورهای قدرتمند شرقی در ازای تعامل و تجارت، سوء نیت امنیتی و یا اغراض مغایر با منافع ملی کشورمان ندارند و همین امر ایجاب می‌کند که از نگاه صرف به غرب فاصله بگیریم و در راستای توازن بخشی به سیاست خارجی، به سمت شرکای شرقی حرکت کنیم. دوم، با پذیرش این واقعیت که در سطح بین‌المللی، خصومت‌های شدیدی علیه کشورمان وجود دارد و آمریکا رسماً یک جبهه اقتصادی در چارچوب نبرد همه‌جانبه با ایران ایجاد کرده، خوداتکایی و خودکفایی، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر به شمار می‌آید. نظریه‌هایی وجود دارند مبنی بر اینکه تولید برخی کالاها در داخل، توجیه اقتصادی ندارند و اصطلاحاً به‌صرفه نیستند. مثلاً تولید گندم یا برخی دیگر از کالاهای اساسی را می‌توانیم با نصف قیمت تمام شده از خارج تهیه کنیم. این توجیه زمانی درست است که قدرت‌های بین‌المللی از مایحتاج مردم کوچه و بازار، اهرم فشار بر ایران درست نکنند و اوضاع کاملاً دوستانه و منصفانه باشد. در حالی که این‌گونه نیست و ما در این شرایط ایده‌آل قرار نداریم. تصور کنید آمریکا، کشوری که ورود تجهیزات پزشکی و دارویی را در اوج کرونا با اخلال و اشکال مواجه می‌کند، چگونه می‌تواند در هنگام تأمین ضروریات کشور، سخاوتمندی به خرج دهد و از آن سوءاستفاده نکند؟! واقعیت این است که جمهوری اسلامی به دلیل استقلال‌طلبی، اهداف و ارزش‌هایش، دشمنانی بسیار عنود در جهان دارد که می‌توانند با نقش‌آفرینی منفی، از توانایی‌های خود برای ایجاد مشکل و دردسر علیه ما سوءاستفاده کنند. نکته پایانی اینکه اگر نتوانیم نیازمندی‌های داخلی خود را تأمین و تولید کنیم، ضربه‌پذیر خواهیم شد. به این منظور باید وابستگی‌ها را به ساز و کارهای غرب به حداقل برسانیم و برای این کار، نیاز داریم تا به یک مدل بومی، مقاوم و خود اتکا برسیم. در این مسیر، استفاده از عناصر جهادی و متعهد فارغ از گرایش‌های سیاسی آن‌ها قادر است آینده روشنی را ترسیم نموده و مسیر پیشرفت کشور را تضمین نماید.

نظر شما