شناسهٔ خبر: 51131707 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

سیدابوالفضل طباطبایی در شرح نهج‌البلاغه بیان کرد:

منفعت‌طلبی و قهرمان‌سازی؛ دو ریشه تملق‌گویی در جامعه

حجت‌الاسلام سیدابوالفضل طباطبایی ضمن شرح حکمت نهم نهج‌البلاغه بیان کرد: در جامعه برخی افراد هستند که دنبال این می‌گردند شخصیت‌های دروغین را تبدیل به یک قهرمان کنند. یک راه ساختن قهرمان ساختگی همین تملق است. حجت‌الاسلام سیدابوالفضل طباطبایی ضمن شرح حکمت نهم نهج‌البلاغه بیان کرد: در جامعه برخی افراد هستند که دنبال این می‌گردند شخصیت‌های دروغین را تبدیل به یک قهرمان کنند. یک راه ساختن قهرمان ساختگی همین تملق است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایکنا، جلسه شرح نهج‌البلاغه حجت‌الاسلام سیدابوالفضل طباطبایی، مدرس حوزه علمیه، روز گذشته برگزار شد و طباطبایی به شرح حکمت نهم نهج‌البلاغه پرداخت.

متن جلسه را در ادامه می‌خوانید؛

در حکمت نهم از حکمت‌های نهج‌البلاغه بودیم. در دو جلسه گذشته پیرامون حکمت نهم گفت‌وگو کردیم و درباره جمله امیرالمومنین(ع) سخن گفتیم. عنوان حکمت نهم را هم هشدار نسبت به واقعیت‌های غلط جامعه گذاشتیم. امیرمومنان(ع) در حکمت نهم می‌فرمایند: «إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى قَوْمٍ أَعَارَتْهُمْ مَحَاسِنَ غَيْرِهِمْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُمْ مَحَاسِنَ أَنْفُسِهِمْ أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه»، یعنی هرگاه دنیا به یک قومی یا انسانی رو کرد، همه زیبایی‌های دیگران را به دنیا که مقصود از آن اهل دنیاست نسبت می‌دهند، و زمانی که دنیا به کسی پشت کند، افراد زبان می‌گشایند و خوبی خود دنیا را هم از او می‌ستانند، انگار هیچ خوبی در آن نبوده است.

پس ملاک قضاوت در برخی بخش‌های جامعه اقبال دنیا و ادبار دنیاست. این واقعیتی در جامعه انسانی است، واقعیت تلخی هم هست. امیرالمومنین(ع) نسبت به این واقعیت غلط هشدار می‌دهد. از باب اینکه امام باید به مردم حکمت بیاموزد، از این باب حضرت هشدار می‌دهد که اینها واقعیت‌های غلطی است که باید اصلاح شود. در جلسات گذشته مطالبی درباره شرح بیان حضرت مطرح کردیم، این جلسه هم چند جمله عرض می‌کنیم.

ما در شرح این کلام گفتیم، واقعیت جامعه حکایت از یک بیماری می‌کند و آن اینکه ملاک قضاوت‌ها اقبال دنیا و ادبار دنیا است. اگر دنیا اقبال کرده باشد، همه زبان به خوبی می‌گشایند ولی اگر دنیا پشت کرد همه زبان به بدی می‌گشایند. این یک بیماری اخلاقی است که باید آن را درمان کرد و نامش تملق و چاپلوسی است. سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا این بیماری فقط بیماری مردم است یا بیماری حاکمان هم هست؟ واضح است این بیماری شامل حاکمان و اصحاب تریبون و موقعیت‌دارهای جامعه هم هست. کسی که یک موقعیتی دارد، زمینه تملق‌گویی برایش از دیگران بیشتر است. پس چاپلوسی و تملق اختصاص به عموم مردم ندارد بلکه خطرش برای حاکمان جامعه بیشتر است لذا هر کسی که در یک منصب و موقعیتی قرار می‌گیرد مسئولیتش سنگین‌تر می‌شود.

تملق‌گو و تملق‌پذیر دو روی یک سکه

نکته دیگری که جای تامل دارد این است که تملق‌گویی یک واقعیت تلخ و یک بیماری است، ولی این یک طرف داستان است. طرف دوم داستان تملق‌پذیری است. یک عده افراد متملقی هستند که تا موقعیتی برای طرف ایجاد می‌شود شروع به چاپلوسی می‌کنند. این یک طرف قضیه است، از آن طرف وقتی من اجازه می‌دهم افراد مرا تملق کنند در واقع تملق‌پذیر هستم و تملق‌پذیری هم بیماری است و باید درمان شود. پس تملق‌پذیری، هم در حکومت و هم در میان مردم بیماری است و باید از آن جلوگیری شود. ضمن اینکه تملق‌پذیری دو خسارت در پی دارد: یکی انحطاط برای خود شخص است که اجازه می‌دهد دیگری صفتی که در او نیست را به او نسبت بدهد، علاوه بر آن طرف مقابل هم انحطاط پیدا می‌کند.

امیرالمومنین(ع) در خطبه دویست و شانزده نهج‌البلاغه نسبت به یکی از افرادی که زبان به مدح امام گشود و بیش از حد، مدحش را بیان کرد، نسبت به این بیماری گوشزد کرد. حضرت می‌فرمایند: «فَلاَ تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ»، یعنی با من طوری سخن نگویید که با پادشاهان سخن می‌گویند و مرا آنطور که پادشاهان را مورد خطاب قرار می‌دهند مورد خطاب قرار ندهید. «وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ» یعنی آنگونه که از افراد خشمگین کناره‌گیری می‌کنند از من کناره‌گیری نکنید. «وَ لاَ تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ» یعنی با حالت ظاهرسازی با من برخورد نکنید.

پس آنچه از کلام مولا در اینجا استفاده می‌شود این است که می‌خواهد یادآور شود این بیماری یک بیماری بسیار گسترده‌ای است. اگر راه را باز کنیم تملق‌پذیران و تملق‌گویان درگیر این بیماری می‌شوند. پس به همان عرض اول برمی‌گردیم که امیرالمومنین(ع) در حکمت‌ها دنبال بیان زاویه‌ای از زوایای جامعه سالم دینی هستند و می‌خواهد بگوید جامعه‌ای که شما در آن زندگی می‌کنید به آسانی مبتلا به ویروسی فراگیر می‌شود و آن اینکه ملاک افراد، اقبال و ادبار دنیا می‌شود.

دو ریشه تملق‌گویی در جامعه

چرا این بیماری در جامعه ایجاد می‌شود و چرا در مقابل، برخی افراد آماده می‌شوند تملق دیگران را بپذیرند؟ ریشه این قضیه چیست؟ یکی از راه‌های درمان بیماری، پی بردن به ریشه و اساس بیماری است. ممکن است تملق ریشه‌های متعددی داشته باشد ولی به نظر می‌رسد این قضیه در حوزه اجتماعی دو ریشه اساسی دارد که می‌شود به آن توجه کرد. اولین نکته در ریشه‌یابی این صفت، موضوع منفعت‌طلبی است یعنی هرجا منفعت‌طلبی باشد تملق‌گویی از آثار و پدیده‌های آن است. منفعت‌طلبی ریشه‌ای است که شاخ و برگ‌های فراوانی دارد که یکی از آنها تملق است.

ریشه دومی که می‌شود برای این مسئله بیان کرد قهرمان‌سازی دروغین است. در جامعه برخی افراد هستند که دنبال این می‌گردند شخصیت‌های دروغین را تبدیل به یک قهرمان کنند. طرف جایگاهی حقیقی ندارد ولی چون دنیا به او رو کرده است، دیگران می‌خواهند از او یک قهرمان ساختگی معرفی کنند. یک راه ساختن قهرمان ساختگی همین تملق است.

انتهای پیام

نظر شما