به گزارش جوان، 14فروردينسال99، مأموران پليس تهران از حادثه آتشسوزي در مغازه ميوهفروشي در خيابان سهروردي جنوبي باخبر و راهي محل شدند. بعد از حضور مأموران در محل و مهار آتش دو برادر به نامهاي ياشار و آرش كه در آن حادثه دچار سوختگي شدهبودند به بيمارستان منتقل شدند. از بيمارستان خبر رسيد ياشار 40ساله ساعتي بعد به خاطر شدت سوختگي تسليم مرگ شد و برادر كوچك او تحت درمان قرار گرفت.
با فوت مرد جوان تحقيقات در اين زمينه آغاز شد و در روند تحقيقات بود كه همسر ياشار مدعي شد شوهرش در آخرين لحظات عمرش، برادرش را عامل اين حادثه معرفي كردهاست. با اين ادعا وي مورد تحقيق قرار گرفت و گفت: «شاهدان حادثه گفتهاند آرش دو بار روي شوهرم بنزين ريخته و او را آتش زدهاست. او از قبل شوهرم را تهديد به مرگ كردهبود. ياشار به قتل رسيدهاست به همين خاطر از برادر شوهرم شكايت دارم.»
با طرح شكايت پدر ياشار هم مورد تحقيق قرار گرفت. او گفت: «حرفهاي عروسم را قبول ندارم. ياشار 2ميليارد تومان بدهكار بود به همين خاطر از من درخواست كمك كرد و گفت اگر او را كمك نكنم خودكشي ميكند. اين شد كه خانهام را در مشهد فروختم و پولش را به پسرم دادم. حتي براي اينكه كارش راه بيفتد از بانك دسته چك گرفتم و همه صفحاتش را امضا كرد و در اختيار او گذاشتم.»
مرد سالخورده ادامه داد: «من يك مغازه ميوه فروشي داشتم كه آرش آن را اجاره كردهبود، اما ياشار هم در آنجا كار ميكرد. ياشار نميخواست با آرش كار كند او مدعي بود به خاطر كرونا درآمد مغازه با دو كاسب كم است. اين گذشت تا اينكه يك هفته قبل از حادثه ياشار با يك اسلحه به خانه آمد. او تهديد كرد اگر مغازه ميوه فروشي را به او ندهم همه خانواده را ميكشد. باور كنيد فكر نميكرديم چنين حادثهاي اتفاق بيفتد وگرنه شب به مغازه ميرفتم تا شاهد مرگ پسرم نباشم.»
دستگيري و اظهارات برادر آتش افروز
با ثبت اين اظهارات، آرش كه از ناحيه دست و سر دچار سوختگي شدهبود بعد از بهبود نسبي بازداشت شد و به دادسراي امور جنايي منتقل شد. مرد 34ساله تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: «مغازه را تا سال1402 از پدرم اجاره كردهبودم اما ياشار هم در مغازه كار ميكرد. او براي خودش كار ميكرد حتي دستگاه كارتخوان خودش را به مغازه آورده بود.»
متهم ادامه داد: «آن روز براي تهيه بار مغازه به ترهبار رفته بودم. وقتي با نيسان به مغازه آمدم ديدم ياشار پشت دخل ايستاده و چند مشتري هم در حال خريد بودند. صبر كردم تا آنها از مغازه خارج شوند. با رفتن مشتريان سر صحبت را با ياشار باز كردم، اما بحثمان شد. همان موقع شاگرد مغازه هم بيرون رفت به همين خاطر كركره مغازه را كمي پايين كشيدم كه كار به درگيري كشيد. در آن درگيري يك ظرف بنزين راكه در مغازه بود برداشتم و روي خودم و ياشار ريختم كه ناگهان مغازه منفجر شد. باور كنيد قصد قتل نداشتم فقط ميخواستم او را بترسانم كه باعث مرگ ياشار شد.» با ثبت اين اظهارات آرش به عنوان مظنون به قتل راهي زندان شد، اما چند روز بعد خانواده او به دادسرا رفتند و اعلام گذشت كردند.
محاكمه اول
با اين درخواست پرونده از جنبه عمومي جرم به شعبه نهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستادهشد. در آن جلسه متهم بعد از آخرين دفاع به سهسال حبس محكوم شد، اما اين حكم با اعتراض دادستان و همسر مقتول به ديوان عالي كشور فرستاده شد و با نقض آن پرونده بار ديگر به همان شعبه ارجاع داده شد.
محاكمه دوم
به اين ترتيب متهم براي دومين بار در آن شعبه حاضر شد. او بعد از اعلام رسميت جلسه در آخرين دفاعش گفت: «چند سال مغازه ميوهفروشي پدرم در اختيار ياشار بود و هر چقدر كه دلش ميخواست به پدرم پول ميداد، اما من 500ميليونتومان رهن و هر ماه 18ميليون تومان كرايه به پدرم پرداخت ميكردم. اما ياشار دست بردار نبود و ميخواست هر طور شده مرا از مغازه بيرون كند.»
متهم ادامه داد: «دو هفته قبل از حادثه، ياشار با يكي از برادرانم و داييام صحبت كردهبود و گفته بود قصد دارد مغازه را آتش بزند و مرا از آنجا بيرون كند. باور كنيد قصد كشتن او را نداشتم و فقط ميخواستم او را بترسانم اما ياشار به خاطر اينكه نزديك بخاري بود آتش گرفت و همان باعث انفجار مغازه شد.»
در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.
نظر شما