شناسهٔ خبر: 50354669 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

تخریب زندگی کودکانه

نزاع و اختلاف والدین بر روی سلامت روانی کودکان اثر نامطلوب می‌گذارد. اگر ارتباطات یک خانواده خصمانه باشد، زمینه‌های فراوانی برای تخریب زندگی کودکانه فرزند فراهم کرده، آرامش و امنیت را از زندگی او سلب می‌کند، اختلافات والدین، شدت و تداوم آن موجب ناامنی اضطراب‌آور و صدمه به احساسات کودکان می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ایمنا، دعوای والدین احساس امنیت کودکان در مورد ثبات خانواده را تضعیف می‌کند و کودکانی که درگیر مشاجره بسیار والدین هستند، ممکن است نگران طلاق والدین خود باشند، این موضوع می‌تواند احساس عادی بودن در خانواده را برای آن‌ها دشوار کند زیرا دعوا ممکن است غیرقابل پیش‌بینی باشد.

نادیده گرفتن اثرات مخرب دعوای والدین بر کودکان منجر به بروز مشکلات بیشتر در آینده می‌شود، در اغلب موارد والدین در دعواهای میان خود به فرزندان اهمیتی نمی‌دهند و گمان می‌کنند کودک متوجه چنین مسائلی نمی‌شود، آگاهی از تأثیرات مخرب دعوای والدین به آن‌ها کمک می‌کند تا به اصلاح رفتار و ارتباطات خود بپردازند.

تأثیر دعوای والدین بر سلامت جسمی و روانی کودکان

ملینا شیرانی روانشناس بالینی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا در خصوص تأثیر مشاجره والدین بر کودکان، اظهار می‌کند: والدین به منظور حفظ رابطه و سلامت روان خود و فرزندان نباید مشاجره و دعوا کنند، همسران باید قبل از ازدواج که وارد مقوله زندگی مشترک می‌شوند مهارت‌های گفت‌وگو، حل مسئله، کنترل و مدیریت خشم را یاد بگیرند؛ به دلیل اینکه حتی اگر فرزندی هم نداشته باشند مشاجره سبب می‌شود سلامت روان خود آنها به خطر بیفتد و زندگی و رابطه آنها از بین برود.

وی اضافه می‌کند: فرزندان در محیط خانواده به توجه والدین، محبت آنها و احساس امنیت نیاز دارند. وقتی کودک بداند در خانواده‌ای زندگی می‌کند که از ثبات برخوردار بوده و والدین همیشه در کنار او هستند، کمتر دچار آسیب روحی و جسمی می‌شود اما وقتی بین یک زن و شوهر مشاجره باشد احساس امنیت کودک دچار آسیب می‌شود.

این روانشناس بالینی، تصریح می‌کند: در مشاجره‌ها کودک همیشه احساس می‌کند احتمال دارد در هر جر و بحثی پدر یا مادر را از دست بدهد و یکی از آنها از زندگی بیرون برود، با بروز این اتفاق در وجود کودک احساس اضطراب ایجاد می‌شود، متأسفانه آنچه که امروز به آن «طرح‌واره رهاشدگی» می‌گوئیم کودک در آینده شخصی می‌شود که وارد رابطه عاطفی می‌شود، دائم به همسر خود مشکوک است و به او به زنگ می‌زند و پیامک می‌فرستد و نگران است که نکند همسرش او را رها کند و با یک نفر دیگر وارد رابطه شود که این نوع اضطراب‌ها از دوران کودکی در فرد شکل گرفته است.

تخریب زندگی کودکانه

دعوای والدین و ایجاد اضطراب دائمی برای کودکان

وی تاکید می‌کند: بسیاری از اوقات در مشاجره‌های خانوادگی والدین بر این باور هستند که با یکدیگر دعوا می‌کنند و جدا نشده‌اند، اما این دعوا تأثیر جدا شدن، طلاق و رهاشدگی را روی ذهن کودک می‌گذارد و کودک به طور دائم با این اضطراب زندگی می‌کند. در واقع مغز انسان توانایی جدا کردن حقیقت را از تصور و خیال ندارد. کودک به طور دائم با ترس اینکه نکند پدر و مادرم از همدیگر جدا شوند و یکی از آنها از این زندگی بیرون برود، با اضطراب زندگی می‌کند.

شیرانی اظهار می‌کند: از سوی دیگر کودک دوست دارد که هر کدام از پدر و مادر را به یک شکلی و به نوعی دوست داشته باشد وقتی در مشاجره‌ها کودک می‌شنود که ممکن است پدر همیشه در دعوا مادر را زیر سوال ببرد و با صحبت‌هایی که در آن مشاجره استفاده می‌شود و لقب‌های «زورگو» و «سلطه‌گر» به مادر داده می‌شود، خود به خود تصویری در ذهن کودک ایجاد می‌شود که پدر او مادر را را آزار می‌دهد یا مادر همیشه اعصاب پدر را به هم می‌ریزد.

وی می‌افزاید: این اتفاق سبب می‌شود در ذهن کودک ناخواسته از یک نفر از والدین تنفر و بدبینی شکل بگیرد و با یکی از والدین علیه دیگری متحد شود که در روانشناسی به این روند مثلث سازی زندگی زناشویی گفته می‌شود و در آن پدر یا مادر سعی می‌کنند فرزند را آشکار یا ناآشکار به سمت خود بیاورند و گروه و جبهه خود را علیه دیگری قوی‌تر کنند.

خشم فرو خورده و بروز آسیب‌های عاطفی

این روانشناس بالینی تصریح می‌کند: وقتی کودک از پدر یا مادر خود متنفر می‌شود تأثیر این اتفاق در روابط بعدی کودک نشان داده می‌شود، اگر پدر به طور دائمی به کودک پسر خود بگوید که مادر او مرتب زندگی خانوادگی را بهم می‌ریزد، خود به خود کودک از یک نفر از والدین خود متنفر شده است و تأثیر این حادثه را در روابط بعدی خود نشان می‌دهد.

وی ادامه می‌دهد: به طور مثال اگر پدری دائم به یک کودک پسر بگوید این مادر است که زندگی را بهم می‌ریزد یا حتی در مشاجره‌ها از این لحن استفاده کند ناخواسته پسر نسبت به جنس زن دچار یک خشم فرو خورده می‌شود و همیشه این حس را دارد که باید کنترل‌های سختی را روی جنس زن برقرار کند، در غیر این صورت زندگی او بهم می‌ریزد با این نوع ذهنیت وقتی این فرزند می‌خواهد ازدواج کند و وارد یک رابطه عاطفی شود به خود و دیگران آسیب می‌زند.

شیرانی تاکید می‌کند: بحث بسیار مهم دیگر عزت نفس است. کودک هنوز قادر نیست رابطه بین پدر و مادر و مواردی که بین آنها می‌گذرد را از خودش تفکیک کند، به دلیل اینکه کودک به لحاظ هویتی در پدر و مادر حل شده است. وقتی پدر و مادر به طور دائم شروع به مشاجره با یکدیگر می‌کنند، دعوا کردن، داد کشیدن، بی‌توجهی به گریه‌ها و اضطراب‌های کودک و در حاشیه قرار دادن او، باعث بروز تشنج در فرزند می‌شود.

تخریب عزت نفس کودک و الگوبرداری از والدین

این مشاور خانواده، اظهار می‌کند: بسیاری از اوقات کودک دعوای والدین را درون‌شکنی کرده و به خود نسبت می‌دهد و مرتب با خود می‌گوید شاید مشکلات به خاطر من است و پدر و مادرم برای من ارزشی قائل نیستند که همیشه با یکدیگر جر و بحث می‌کنند. او اتفاق محیط خانه را مرتب به خود نسبت می‌دهد و در چنین شرایطی عزت نفس کودک به آرامی تخریب شده و از بین می‌رود.

وی تصریح می‌کند: وقتی کودک احساس می‌کند "من بد هستم که والدین من مرتب با همدیگر دعوا می‌کنند"، این اتفاق روی عزت نفس کودک تأثیرگذار است و به طور طبیعی روی روابط آینده او نیز تأثیر می‌گذارد. مهم‌ترین عارضه‌ای که از مشاجره‌های والدین می‌توان نام برد موضوع مهارت‌ها است. کودک مهارت‌ها را در چارچوب خانواده یاد می‌گیرد، کودکی که در یک خانواده متشنج و پر از مشاجره زندگی کند هیچ وقت یاد نمی‌گیرد وقتی هیجان خشم بر او غلبه می‌کند چطور به صورت بالغ و پخته آن هیجان را مدیریت کرده و به هدف‌های خود برسد.

شیرانی تاکید می‌کند: به دلیل اینکه کودک یاد گرفته است وقتی که خشمگین می‌شود باید داد بزند و صحبت‌های ناشایستی به طرف مقابل بزند، بنابراین به جای اینکه مهارت‌ها را یاد بگیرد رفتارهای اشتباه و هیجان منفی را می‌آموزد و می‌بینیم از شروع سن مدرسه کودک آن مهارت‌ها را ندارد و وقتی از دست رفتارهای همسالان خود عصبانی می‌شود نیز صحبت‌هایی را که والدین موقع جر و بحث بهم می‌زنند به دوستان خود می‌گوید و به نوعی از رفتار پدر و مادر الگوبرداری می‌کند.

کودک دعوای والدین را به خود نسبت می‌دهد

ابوذر گلورز روانشناس و مشاور خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا در خصوص تأثیر مشاجره والدین بر روی سلامت کودکان، اظهار می‌کند: تعارض‌ها در بین پدر و مادر در هر خانواده‌ای وجود دارد و کودکانی که والدین آنها دعوای مستمر دارند و مرتب شاهد این مشاجره‌ها هستند دچار استرس شده و بر اثر استرس اسیدهای چرب آزاد بدن آنها بالا می‌رود؛ پژوهش‌ها نشان می‌دهد معمولاً این کودکان دچار مشکلات رشدی می‌شوند. کودکانی که استعداد ابتلاء به دیابت را دارند قندخون آنها بعد از دعوای پدر و مادر بالا می‌رود.

وی اضافه می‌کند: نکته حائز اهمیت این است که کودک خود را یک توده نامتمایز در خانواده می‌داند و بسیاری از اوقات فکر می‌کند این دعواها به خاطر وجود اوست و همه مشکلات را به خود نسبت می‌دهد. بسیاری از والدین هنگام بروز دعوا کودک را سپر بلا می‌کنند و از مشکلات تحصیلی، اضطراب و افسردگی او صحبت می‌کنند و بعد از بررسی وضعیت کودک مشخص می‌شود که بیماری او واضح بوده و مشکل او از جای دیگری (دعوای والدین) سرچشمه می‌گیرد.

این مشاور خانواده تاکید می‌کند: معمولاً در این شرایط کودک نوعی برون‌ریزی رفتاری انجام می‌دهد و مشکل جسمی برایش پیش می‌آید، درس نمی‌خواند و یا درون‌ریزی کرده و افسردگی و اضطراب دارد. این اتفاق باعث می‌شود که توجه والدین به کودک جلب شود و دعوای خود را کنار بگذارند و به کودک برسند، در این وضعیت کودک احساس آرامش می‌کند و او را برای مشاوره به مراکز مشاوره می‌آورند و چند جلسه هم درگیر این مسئله هستند.

لزوم پرهیز از مشاجره در حضور کودک

وی ادامه می‌دهد: در حقیقت مشکل کودک وابسته به حل تعارضی است که پدر و مادر نتوانسته‌اند از عهده آن برآیند. والدین باید توجه کنند دعوای آنها علاوه بر تأثیرگذاری بر سلامت جسمی و روحی خود آنها، تأثیر عمیق‌تری بر روی رشد کودکان و سلامت روان آنها دارد. اولین کار در هنگام درگیری‌ها و مشاجره این است که از حضور کودک آگاه باشند بدانند وقتی دعوا می‌کنند _حتی مشاجره و دعوایی که بسیار آرام اتفاق می‌افتد_ کودک متوجه این دعواها شده و متوجه تغییر لحن والدین می‌شود.

تخریب زندگی کودکانه

گلورز اظهار می‌کند: مشاجره پدر و مادر باید در مواقعی باشد که کودک در خانه نیست یا خواب است و سعی کنند در مورد مسئله با صدای آرام‌تری بحث کنند و در کل زیاد دعوا و مشاجره نکنند زیرا کودکان را هم درگیر دعوای خود می‌کنند.

وی تصریح می‌کند: گاهی اوقات دعوای والدین شروع می‌شود و به جایی می‌رسد که کودک گریه می‌کند، پدر و مادر باید تلاش کنند مشاجره آنها به این مرحله نرسد، اگر بحث خفیفی دارند می‌توانند مسئله را به کودک توضیح دهند که در چه موردی مشاجره می‌کنند؛ این اتفاق نشان می‌دهد که والدین تا چه اندازه حل مسئله و تعارض را یاد گرفته‌اند، بهتر است به کودک توضیح بدهند و حتی می‌توانند برای بحث‌های خفیف با کودکان همفکری کرده و راهکار بگیرند.

پدر و مادر الگوی مثبت کودکان باشند

این مشاور خانواده تاکید می‌کند: وقتی والدین این کار را انجام دهند کودکان هم یاد می‌گیرند که باید در زندگی فعلی و آینده حل مسئله را انجام دهند، در واقع پدر و مادر می‌توانند در این بخش الگوی مثبتی برای کودکان باشند. مسئله مثلث‌سازی را هم در دعوای والدین داریم که مادر یا پدر با فرزند خود علیه دیگری متحد می‌شوند، یکی از دلایلی که والدین یاد نگرفته‌اند تعارض را حل کنند این است که وقتی دعوایی در خانواده اتفاق می‌افتد با چشم و ابرو و یا با لحن بلند و لحن آرام به طرف مقابل می‌فهمانند که جلوی چشم کودک بحث نکند در حالی که کودک به همه موارد توجه کرده و حضور دارد.

گلورز می‌افزاید: وقتی پدر و مادر سکوت می‌کنند نیز روشی منفعل است و باز هم کودک به همه موارد توجه دارد. در حقیقت در دعوا و مشاجره وقتی والدین ساکت می‌شوند و پدر تلویزیون می‌بینند یا مادر خانواده با تلفن حرف می‌زند و آشپزی می‌کند و به کار دیگری می‌پردازد، کودک می‌فهمد با مشکلی مواجه شده و این معضل راه حل ندارد و باید با سکوت و عقب نشینی خود را درگیر معضل نکند و به کار دیگری بپردازد و این موضوع هم یک نوع الگوبرداری کودکان از رفتار والدین است.

وی تصریح می‌کند: پدر و مادر از دعوای توهین‌آمیز در حضور فرزندان پرهیز کنند، باید بدانند دعوای زیاد والدین در خانه باعث بی‌تفاوتی فرزندان شده و باعث می‌شود آن‌ها به کار خود مشغول شوند و خود را درگیر مشاجره پدر و مادر نکنند و انزوا و تنهایی را انتخاب می‌کنند. توجه والدین به این موضوع بسیار ضروری است، والدین باید سعی کنند حل مسئله و تعارض را یاد بگیرند و از مشاوره برای حل معضلات و کاهش مشاجره‌های زندگی استفاده کنند.

نظر شما