شناسهٔ خبر: 50239545 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه نسل‌فردا | لینک خبر

سرمقاله

صاحب‌خبر - ادامه از صفحه یک: که چرا مقام‌های ارشد آمریکایی مخصوصاً در دستگاه سیاست خارجی این کشور، مدام از ضرورت بازگشت هر چه سریع‌تر ایران به میز مذاکرات هسته‌ای و برجامی تاکید دارند؟ به نظر می‌رسد جهت پاسخ به این پرسش باید سه مؤلفه اساسی را مورد توجه قرار داد. نگرانی گسترده و عمیق آمریکا از پیشرفت‌های هسته‌ای قابل توجه ایران دولت آمریکا به خوبی می‌داند که در موقعیتی نیست که با استفاده از قوه قهریه خود یا متحدانش نظیر رژیم‌صهیونیستی، تاسیسات و قدرت هسته‌ای ایران را نابود سازد. وجود ویژگی‌هایی نظیر پیشرفته بودن توان هسته‌ای ایران، پراکنده بودن تاسیسات اتمی ایران و به طور خاص توان دفاعی و امنیتی ایران در حراست از مراکز حساس این کشور و در عین حال نشان دادن واکنشی سخت در صورت حمله به مراکز مهم ایران، همه و همه بایدن و دولتش را در رسیدن به این درک، یاری می‌کنند. از سویی، ایران پس از نقض توافق برجام توسط دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری «دونالد ترامپ»، در واکنش به بدعهدی‌های دولت آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی، عملاً رویه‌های جبرانی را در پیش گرفته که این رویکردها در دولت بایدن نیز ادامه یافته‌اند و عملاً قدرت و توان هسته‌ای ایران را چند برابر کرده‌اند. در این چارچوب شاهدیم که به عنوان مثال ظرفیت غنی‌سازی ایران از 3.67 درصد که در توافق برجام قید شده، در شرایط کنونی به بیش از 63 درصد افزایش یافته است. از سویی، ایران در بحث تحقیق و توسعه نیز پیشرفت‌های قابل توجهی داشته و توانسته سانتریفیوژهای پیشرفته IR9 را طراحی و عملیاتی کند. در این چارچوب، دولت بایدن عملاً با وضعیتی روبه‌روست که در قالب آن، کارزار فشار حداکثری و تحریم‌های گسترده دولت ترامپ علیه ایران، نه تنها تهران را از پای در نیاورده، بلکه قدرت هسته‌ای آن را چند برابر هم کرده است و اکنون نیز این توان با سرعت قابل توجهی در حال پیشرفت است. در این چارچوب و در شرایطی که اساساً گزینه نظامی نیز علیه ایران منتفی است (با توجه به بنیان‌های قابل توجه قدرت ایران)، مذاکره و اصرار بر آن از سوی طرف آمریکایی، تنها گزینه موجود جهت متوقف ساختن یا حداقل کُند کردن توانمندی‌های هسته‌ای ایران است. خارج شدن برجام از اولویت‌های اساسی دستگاه سیاست خارجی ایران یکی دیگر از مؤلفه‌هایی که عملاً دولت آمریکا را به سمت اصرار کردن به ایران جهت حاضر شدن بر سر میز مذاکرات هسته‌ای رهنمون ساخته، رسیدن واشنگتن به این درک راهبردی است که اساساً تهران به دلیل شدت و میزان بالای بدعهدی‌های طرف‌های غربی، برجام را از اولویت‌های اساسی سیاست خارجی خود خارج کرده و سعی دارد جایگزین‌های دیگری را برای آن تعریف کند. جایگزین‌هایی که در نوع خود به متنوع شدن ظرفیت‌های ایران در عرصه سیاست خارجی این کشور کمک می‌کنند و ایران را نیز از قید محدودیت‌های زیاده‌خواهانه طرف‌های غربی رها می‌سازند. عضویت اخیر در سازمان همکاری‌های شانگهای و همچنین اولویت‌بندی جدید دولت ایران در توسعه روابط و تنش‌زدایی با همسایگان عربی و همچنین کشورهای محور شرق (به طور خاص چین و روسیه)، همه و همه زنگ خطر را در پایتخت‌های غربی به صدا درآورده‌اند و عملاً آن‌ها را به این درک رسانده‌اند که به هر طریق ممکن باید ایران را بار دیگر به میز مذاکره بازگرداند و از تقویت بنیان‌های قدرت آن در عرصه سیاست خارجی این کشور به نحوی که سهم برجام در آن به نحو قابل توجهی کاهش یابد، جلوگیری کرد. وعده بایدن به افکار عمومی آمریکا و جهان در مورد برجام یکی دیگر از دلایل اصرار دولت آمریکا به ضرورت بازگشت سریع ایران به میز مذاکرات برجامی، وعده‌های مکرر جو بایدن در جریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکاست. در واقع، بایدن در آن دوران و قبل از پیروزی در انتخابات، عملاً راه و روش ترامپ در مواجهه با ایران را به چالش کشید و تاکید کرد که از طریق دیپلماتیک باید با مسئله هسته‌ای ایران مواجه شد. در این راستا، اگر دولت بایدن که شعارهای این‌چنینی سر داده و به عینه، شکست «کارزارِ فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه تهران را نیز نظاره‌گر بوده، بخواهد شیوه‌های دولت ترامپ در مواجهه با ایران را در پیش گیرد، نه تنها به نوعی بر رویکرد توأم با زور و فشار ترامپ و جمهوری‌خواهان در مواجهه با ایران و مسئله برجام (که خود میراث باراک اوباما رئیس‌جمهور دموکرات آمریکاست) صحه گذاشته، بلکه عملاً یک وعده مهم خود در عرصه سیاست خارجی آمریکا را نیز زیر پا گذاشته است. امری که عملاً سرافکندگی قابل توجهی برای بایدن و حزب دموکرات آمریکا به حساب می‌آید و می‌تواند موضع آن‌ها را در آستانه انتخابات میان دوره‌ای کنگره آمریکا در سال 2022 یا انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال 2024، به شدت تضعیف کند.

نظر شما