شناسهٔ خبر: 49635067 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

استاد دانشگاه بغداد در گفت‌وگو با ایکنا:

نظام قانونی حاکم بر غرب به «اندیشه‌های تکفیری» مجال رشد و پرورش داده است

حسام قدوری الجبوری، استاد دانشگاه بغداد تصریح کرد: نظام فکری و حقوقی حاکم بر جوامع غربی به رشد و پرورش اندیشه‌های تکفیری مجال داده و تفکر تکفیری با چراغ سبز غرب، بروز و ظهور یافته است. حسام قدوری الجبوری، استاد دانشگاه بغداد تصریح کرد: نظام فکری و حقوقی حاکم بر جوامع غربی به رشد و پرورش اندیشه‌های تکفیری مجال داده و تفکر تکفیری با چراغ سبز غرب، بروز و ظهور یافته است.

صاحب‌خبر -

حسام قدوری الجبوری، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایکنا درباره منشأ گسترش افکار تکفیری و راه‌های مقابله با آن سخن گفت.

به اعتقاد الجبوری، افکار تکفیری به خودی خود به انزواطلبی وابسته است و به همین دلیل است که اولین افکار تکفیری توسط خوارج در یک محیط سخت صحرایی ظاهر شد که به انزواطلبی اعتقاد داشتند و این انزواطلبی راه را برای تفکر عدم پذیرش دیگران هموار می‌کند.

متن کامل این گفت‌وگو در ادامه آمده است:

ایکنا ـ مهمترین سازوکارها و راهکارهای مقابله با جنبش‌های تکفیری و تفکر وهابی در سطح جهان اسلام چیست؟

برای پاسخ به این سؤال باید مبانی فکری را که نظام تکفیری بر اساس آن بنا شده است و نیز نتایج ناشی از آن را روشن کنیم.

در ابتدا به نظر می‌رسد که این مشکل همزمان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. نمی‌توان به این ایده تکیه کرد که به طور قطع این جوامع فقیر هستند که تکفیر را به وجود می‌آورند، بلکه  سیستم اجتماعی و سیاسی تحمیلی بر یک جامعه، شرایطی را ایجاد می‌کند که اندیشه تکفیری را در خود نهادینه می‌کند.

علاوه بر این، اندیشه تکفیری به خودی خود به انزواطلبی وابسته است و به همین دلیل است که اولین اندیشه‌های تکفیری توسط خوارج در یک محیط خشن صحرایی ظاهر شد که به انزواطلبی اعتقاد دارد و این انزواطلبی زمینه را برای اعمال تفکر رد گفت‌وگو و رد دیگران، هموار می‌کند.

بر این اساس، ما با دو راهکار برای ایستادگی در برابر اندیشه تکفیری مواجه هستیم: نخست اینکه برای تضعیف محیط رشد افکار تکفیری در سطح اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تلاش کنیم؛ به طوری که بتوانیم در برابر گسترش و رشد خلاق شرایط تکفیر بایستیم.

دومین کار، آموزش و تلاش برای ایجاد پل‌های گفت‌وگوی سازنده است و در این زمینه باید چارچوب‌های گفت‌وگوی احتمالی را با اندیشه تکفیری بشناسیم. البته اول باید پایه‌های این گفت‌وگو بنا نهاده شود، زیرا گفت‌وگوی بدون پایه و اساس نتایج مطلوب به همراه نخواهد داشت.

طبعاً باید منابع تکفیر را در تمام اشکال فرقه‌ای آن بخشکانیم یعنی چه در بُعد دینی و چه روانی باید منابع تکفیر خشکانده شود.

البته ما شاهد میراث روایی و تاریخی جعلی هستیم که ریشه تکفیر شمرده می‌شود و باید با آنها مقابله و آنها را نابود کنیم.

در عین حال، باید کلینیک‌های روانپزشکی را بر اساس مبانی آکادمیک و علمی مشابه کلینیک‌های اعتیاد به مواد مخدر ایجاد کنیم که اگر فرد تکفیری را بیمار روانی بدانیم که نیاز به درمان دارد، آن اماکن وظیفه درمان اندیشه‌های تکفیری را بر عهده بگیرد.

ایکنا ـ گسترش افکار وهابی در جوامع غربی چه نقشی در مخدوش شدن چهره اسلام و مسلمانان دارد؟

در اینجا دو نکته مهم وجود دارد، نخست اینکه نظام فکری و حقوقی حاکم بر جوامع غربی به رشد و پرورش اندیشه‌های تکفیری مجال داده و تفکر تکفیری با چراغ سبز غرب، بروز و ظهور یافته است. غربی‌ها خودشان علناً از گروه‌های تکفیری حمایت می‌کنند. داعش به اعتراف هیلاری کلینتون ساخته و پرداخته دست آمریکا بود؛ از همین رو طرح سؤال درباره اینکه تکفیری‌ها چهره اسلام را مخدوش کرده‌اند به نوعی عجیب و غریب است. در سخنرانی‌های امام خامنه‌ای(مد ظله العالی) اشاره‌های زیادی به این نکته شده است به این معنا که اگر تکفیر، موضوعی داخلی بود، آشفتگی قضیه کم‌تر از چیزی بود که الان است.

حال اگر در برابر این سؤال تسلیم شویم باید گفت لازم است که برای نشان دادن اسلام ناب محمدی با چهره درخشان آن تمام تلاشمان را به کار گیریم، چهره‌‌ای که منعکس کننده اسلام ائمه معصومین از حیث رشد، تمدن، فرهنگ، علم، همزیستی مسالمت‌آمیز و مقتدرانه و تعامل بزرگ انسانی و اخلاقی باشد.

طبعاً تمدن غربی به حد قابل توجهی در مخدوش کردن چهره اسلام نقش داشته‌ است و همین تکفیری‌ها از جایی که نمی‌دانند ابزار ارزان قیمت پیاده کردن دستورالعمل‌های غرب شده‌اند.

ایکنا ـ ایده‌ها و اقدامات جریانات تکفیری و افراطی تا چه اندازه از تفکر وهابی نشئت گرفته است؟

از نظر اعتقادی، تکفیر یک عقده(روانی فرهنگی) است که شخص بحران‌زده از آن استفاده می‌کند، با وجود اینکه تکفیر دین ندارد؛ اما جامعه وهابیت حامی اصلی گروه‌های تکفیری است.

ما باید به طور علمی و دقیق بین رادیکالیسم و افراط‌گرایی از یک سو و تکفیر از سوی دیگر تمایز قائل شویم، اما مسئله این است که هزاران متن روایی وجود دارد که افراط‌گرایی را تقویت می‌کند که امثال آن تألیفات عبدالسلام بن تمیمه و محمد بن عبدالوهاب است.

اینجا باید به نکته‌ای مهم اشاره کنم. اولین پاسخ به تکفیر وهابی محمد بن عبدالوهاب توسط برادرش، سلیمان بن عبدالوهاب انجام شد که کتابی را با عنوان «صواعق الهی» (الصواعق الإلهية في الرد على الوهابية، اثر شيخ سليمان بن عبدالوهاب نجدی؛ تأليف قرن سيزدهم به زبان عربی و با انگيزه ردّ افكار و عقائد انحرافی برادرش محمد بن عبدالوهاب به رشته تحرير در آمده است) تألیف کرد و در اینجا باید پرسیم چرا برادرش از این افکار تکفیری متاثر نشد.

باید در رشته‌های مختلفی چون تاریخ، روانشناسی، جامعه‌شناسی، اندیشه، حدیث و سایر موارد پروژه‌های تحقیقاتی را توسعه دهیم تا فرق تکفیر با افراط‌گرایی را بفهمیم و دلایل و توجیهات این معضل خطرناک را بیابیم.

ایکنا ـ برخی از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند وهابیت، سلاح آمریکایی‌ها علیه اخوان‌المسلمین است؟ نظر و تحلیل شما چیست؟

واقعیت این است که ما باید ریشه‌هایی را که تکفیر از آن نشئت می‌گیرد، بشناسیم. مطالعاتی هستند که بر این مسئله تأکید دارد که تکفیر در دوره معاصر نشئت گرفته از تألیف «سید قطب»، نویسنده مشهور اخوان‌المسلمین است، اما مسئله‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که «انور سادات» بر خلاف «جمال عبدالناصر» با اتخاذ معادله فرصت‌طلبی سیاسی به گروه‌های تندرو اسلامی اجازه داد که با تشکیلاتی قوی به سرکوب جریان‌های کمونیستی بپردازند که از جمله این گروه‌ها «التکفیر والهجرة» بود و همین مسئله ما را به فهم ریشه‌های گروه‌های تکفیری از نظر وجود، پیدایش و امتداد وامی‌دارد.

در افغانستان جنبش‌های جهادی تقسیم شدند و بین خود مذاکره نکردند و درگیری خونینی بین آنها درگرفت، اما آنچه واقعیت جامعه افغانستان را دشوارتر کرد، تنش سیاسی و اجتماعی است که در نتیجه دخالت آمریکا ایجاد شد، به طوری که شرکای دیروز، دشمنان امروز شده‌اند و امروز شاهد درگیری میان «داعش تکفیری» با «القاعده تکفیری» و «طالبان تندرو» با «داعش تکفیری» هستیم.

جهان امروز دو گرایش درگیر را تجربه می‌کند، گرایش وهابی که خونین‌ترین، خشن‌ترین و تکفیری‌ترین جنبش‌ها را خلق می‌کند و گرایش اخوان‌المسلمین افراطی، که گفت‌وگو با آنها دشوار است.

ایکنا ـ همانطور که می‌دانید پیروان وهابیت معتقد به تأویل و تفسیر قرآن نیستند، بلکه به ظاهر قرآن و روایات پایبند هستند، این رویکرد وهابی چه تأثیری بر اقدامات این گروه دارد؟

از مهمترین موانع پیش روی یک محقق وهابیت یا تکفیر، مانع «عدم تفسیر» است که یک مانع مفهومی دشوار محسوب می‌شود.

مسئله کاملاً آسان نیست، زیرا دست، دست است و صورت، صورت. بنابراین، پایبندی به نفی تفسیر، ذهنیت تکفیری را در چارچوب رد راه حل‌ها و لغو گفت‌وگو با دیگران قرار می‌دهد.

عدم تفسیر ما را به دید محدود، درون‌گرایی و رد گفت‌وگو می‌رساند؛ بنابراین لازم است موضوع (عدم تفسیر) را از جهات متعدد مطالعه کنیم و به نظر می‌رسد «بُعد زبانی ـ بلاغی» یکی از آنها باشد.

ظاهر‌ی‌ها یا پیروان مکتب ظاهری از زاویه‌ای مشابه در این مورد بحث می‌کنند؛ آنها به هر طریقی، تفسیر را انکار می‌کنند، اما پیروان آنها راه حل‌های رد دیگران را تا حد کشتن(حذف مخالفان)، اتخاذ نکرده‌اند.

این امر ما را ملزم می‌کند تا موضوع رد تأویل را از دیدگاه‌های غیر زبانی هم مطالعه کنیم تا دلایل رد تأویل و تبدیل آن به دلایلی برای تکفیری‌ها در عدم گفت‌وگو با دیگران بیابیم.

انتهای پیام

برچسب‌ها:

نظر شما