فارس پلاس-طیبه جواهری: نرسیده به فلکه چهارم صفهای طولانیه خانمها و آقایان مقابله مسجد المهدی مشخص بود، «اطلاعیه شماره ۸: نظر به حضور گسترده مردم مهلت اخذ رأی تا ساعت ۲۲ تمدید شد» صدای رادیو ماشین بود، بالاخره شلوغی و ترافیک را دور زدیم و به مقصد رسیدیم؛ وارد حوزه اخذ رأی شدم با همکاران که مشغول خوش و بش بودیم جانباز ۷۰ درصدی را دیدم که همراه با خانواده در صف ایستاده اند تا رأی خود را به صندوق بیاندازد، جلوتر رفتم برای عرض احترام و مصاحبه.
هر یک رأی تیری است در قلب دشمن
آقای موسوی میگفت: آمده ام تا به نیابت از دوستان شهید برای تغییر کشور کاری کرده باشم؛ اینکه بگوییم جنگ هشت سال بود و تمام شد درست نیست هر لحظه از زندگی ما بعد از انقلاب به نوعی جنگ با دشمن بود.
این جانباز ۷۰ درصد فردیسی میگوید: یک روز با توپ و تانک آمدند، امروز با تحریم جنگ اقتصادی به راه انداخته تا مردم را نا امید کنند؛ جنگ فرهنگی یکی دیگر از این اقدامات شوم دشمن است.
او ادامه میدهد: دشمن با تهاجم فرهنگی و تشدید مشکلات اقتصادی در کشور سعی داشت تا از میزان مشارکت مردم در انتخابات بکاهند اما حالا مردم با بصیرت خود رأی خود را صندوق انداختند، هر یک رأی یک تیر در قلب دشمن خواهد بود.
راستش را بخواهید من هم استرس مشارکت مردمی را داشتم، اینکه مردم با این اوضاع نابسامان دغدغه حضور پای صندوق رای را دارند یا نه، اما صفهای خوش رنگ و لعاب آن هم پیش از آغاز ساعت رسمی رای گیری نشان دهنده عزم جدی ملت ایران برای تغییر بزرگ بود تغییری که شاید بدون حرف و شعار تدبیری به خرج بدهد و واکسن امید و اعتماد از دست رفته را به کشور تزریق کند.
صبح روز جمعه؛ انتخابات ۱۴۰۰
ساعت ۶:۳۰ صبح که در راه رفتن به استانداری بودم هم صف های مردمی که در انتظار آغاز آیین رأی گیری بودند چشم نواز بود و آرام جان؛ هرچقد که رسانههای بیگانه فریاد بزنند نمیتوان از حضور پرشور مردم ایران چشم پوشی کرد، مهر تایید حرفهایم همان بس که حضور پرشور رای دهندگان تمام رسانههای جهان را تحت تاثیر قرارداد و دشمن را از همیشه عصبانیتر کرد.
به استانداری که رسیدم بلافاصله برای بازدید از روند اجرای انتخابات راهی چند شعبه اخذ رای شدیم؛ برخی شعبات شلوغ و برخی خلوت تر بودند. به مسجد جامع گوهردشت که رسیدیم همان ساعات ابتدایی صبح صفهای طولانی زیر آفتاب آخرین روزهای بهار نشان از عزم و اراده مردمی بود که خواهان اقتدار کشور هستند؛ حتی عروس و دوماد هم آمدند تا اهمیت این روز را یادآور شوند؛ دورشان حسابی شلوغ شده بود و من هم برای هم صحبتی و مصاحبه جلوتر رفتم.
آقای داماد جمع رسانهها میگفت: برای داشتن زندگی بهتر و رسیدن به خواستههایمان آمدهایم تا رای بدهیم.
او میگفت: مشکلات اقتصادی و عدم کنترل درست بیماری کرونا موجب شد تا آنطور که باید نتوانیم مراسم عروسی برگزار کنیم اما میخواهیم با تغییر درست جوانان دیگر به خواستهها و مطالبههایشان برسند.
آن طرف تر زوج سالخورده ای در صف اخذ رای ایستاده بودند که نظرم را به خود جلب کردند، جلوتر رفتند و با آنها هم صحبت شدم؛ خانم معراجی همسرش را نامزد خطاب میکرد و با خنده میگفت ۳۸ سال است که نامزد هستیم و هیچ کاری را بدون هم انجام ندادیم، امروز هم باهم آمدیم تا برای یکبار دیگر در سرنوشت کشور سهیم باشیم.
خانم معراجی میگفت هیچ سالی نبوده که رای نداده باشد و همیشه همراه همسرش در امورات مهم کشور دخیل میشوند.
با صدای تلفن همکارم متوجه شدم یکی از مادران شهدا که وضعیت جسمی مناسبی برای آمدن پای صندوق نداشته است درخواست کرده تا صندوقی به خانه اش فرستاده شود و به نیابت فرزند شهیدش رای خود را به صندوق بیاندازد.
روایت مربوط به مادری است که تا آخرین نفس پای انقلاب و جمهوری اسلامی ایستاده است؛ مادری که علارغم حال جسمانی نامساعدش طاقت نیاورد که نسبت به کشور و آینده مردم ایران بیتفاوت باشد.
او مادر شهید علی غفاری است که با دستگاه اکسیژن نفس میکشد و نای آمدن پای صندوق های رای را ندارد. اما اصرارش برای شرکت در رای گیری، ادای تکلیف و حمایت از رهبری موجب شد تا اتفاقی به یاد ماندنی و البته عجیب در انتخابات ۱۴۰۰ رقم بخورد؛ درست در روزهای که دشمنان ایران و جمهوریت اسلامی فریاد «رای بی رای» سر دادند.
اینها تنها چند مورد از همدلیهایی بود که در ایران کوچب برای تغییر بزرگ در کشور و ناامیدی دشمن اتفاق افتاد؛ همدلی که منجر به یک انتخاب شد و حالا چشم امید همه مردم ایران به رییس جمهور منتخب است تا شاید در دوره جدید ریاست جمهوری، در آرامش و ثبات اقتصادی، توسعه و پیشرفت حوزه اقتصادی و ... است.
انتهای پیام/ج/س
نظر شما